🌺⚜🌺⚜🌺⚜🌺⚜🌺
#داستانک
✨روزی حاکمی به وزیرش گفت:
امروز بگو بهترین قسمت گوسفند را برایم کباب کنند و بیاورند.
💫وزیر دستور داد خوراک #زبان آوردند.
چند روز بعد حاکم به وزیر گفت:
امروز میخواهم بدترین قسمت گوسفند را برایم بیاوری
و وزیر دستور داد باز هم خوراک #زبان آوردند.
💫حاکم با تعجب گفت:
یک روز از تو بهترین خواستم و یک روز بدترین
هر دو روز را #زبان برایم آوردی چرا؟؟؟
💫وزیر گفت:
قربان بهترین دوست برای انسان #زبان اوست
و بدترین دشمن نیز باز هم #زبان اوست
🌺⚜🌺⚜🌺⚜🌺⚜🌺⚜🌺
🆔 @sarafrazan406
#علما #داستانک
احمد، فرزند آیتالله محمدباقر آخوندے(ره):
بسیار #دقیق بود.
در یڪی از روزها باران شدیدے بارید و تعدادے از آجرهاے روے ڪوره، خیس شد.
یڪےاز ماشینها براے زدن بار پاے ڪوره آمد، حاج آقا فرمود:
احمدآقا، آجرهاے خیسے را ڪه بار میزنید بشمارید!
از این ڪار تعجب ڪردم.😳
لذا چون ایشان احساس ڪرد ڪه ممڪن است از جانب ما سهل انگارے شود، خودش روے سقف ماشین ایستاد و تمام آجرهاے خیس را شمرد👌
سپس #تفاوت وزن آجر خشڪ و خیس را حساب ڪرده و وزن آجرهاے خیس را از صورت باسڪول #ڪم ڪرد
این خاطره و ڪار ایشان، تا آخر عمر از یادم نمےرود و این درس بزرگے است که ایشان عملا به ما آموخت😊✌️
#دقتیعنےاین
#با_فروارد_کردن_پستها
#ما_را_حمایت_کنید😍
@sarafrazan406