مگسی بر پرِكاهی نشست كه آن پر كاه بر ادرار
الاغی روان بود. مگس مغرورانه بر ادرار الاغ
كشتی می راند و می گفت: من علم دريانوردی
و كشتيرانی خواندهام. در اين كار بسيار تفكر
كردهام. ببينيد اين دريا و اين كشتی را و مرا ،
كه چگونه كشتی می رانم. او در ذهن كوچک
خود بر سر دريا كشتی می راند و آن ادرار،
دريای بيساحل به نظرش ميآمد و آن برگ
كاه كشتي بزرگ !! زيرا آگاهی و بينش او
اندک بود. جهان هر كس به اندازه ذهن و
بينش اوست. آدمِ مغرور و كج انديش مانند اين
مگس است. و ذهنش به اندازه درک ادرار الاغ
و برگ كاه.
#مثنوی_معنوی
#مولانا
#با_فروارد_کردن_پستها
#ما_را_حمایت_کنید😍
@sarafrazan406
امروز کسی محرم اسرار کسی نیست
ما تجربه کردیم، کسی یار کسی نیست
هر مرد شتر دار اویس قرنی نیست
هر شیشه ی گلرنگ عقیق یمنی نیست
هر سنگ و گلی گوهر نایاب نگردد
هر احمد و محمود رسول مدنی نیست
بر مرده دلان پند مده خویش نیازار
زیرا که ابوجهل مسلمان شدنی نیست
با مرد خدا پنجه میفکن چو نمرود
این جسم خلیل است که آتش زدنی نیست
خشنود نشو دشمن اگر کرد محبت
خندیدن جلاد ز شیرین سخنی نیست
✍🏻 #مولانا
Rak