انقلابینویس
انگـيزه امام برای اين ڪار، همانگونہ كه خود فرمود، حفظ حريم بيـت الله بود. حضرت در پاسخ «محمد حنيفه»
بعـدها كه در جريان قـيام «عبدالله بن زبير»، بنے اميہ ڪعبه را با منجنيق مورد حـمله
قراردادند.ایناتفاقاتتوسریال
مخـتاربہتصـویرڪشیدهشده.
آینـدهبراحسـینروشنبود...
انقلابینویس
بعـدها كه در جريان قـيام «عبدالله بن زبير»، بنے اميہ ڪعبه را با منجنيق مورد حـمله قراردادند.ایناتفا
•
چون خـبر حرکت به محمد حنفيه رسيد، خود را به ڪاروان رساند و زمام ناقه امام(ع) را گرفت
و گـفت:
ای برادر! چه باعث شد كه با اين شتاب خارج شـوی؟
حضرت فرمود: "ديشب رسـول خدا به خوابم آمد و گفت: اي حسيــن! بيرون رو كه خدا خواست تو را ڪشته ببيند
انقلابینویس
• چون خـبر حرکت به محمد حنفيه رسيد، خود را به ڪاروان رساند و زمام ناقه امام(ع) را گرفت و گـفت: ای
°
امام(ع) پس از بیسـت و چند روز طی مسیر، در نزديڪے شهر کوفہ به وسيله «حر بن يزيد رياحی» و سپاهيانـش كه مأمور راه بستن بر كاروان ایشان بودند متوقـف شد. #راهوبسـتن :)
انقلابینویس
° امام(ع) پس از بیسـت و چند روز طی مسیر، در نزديڪے شهر کوفہ به وسيله «حر بن يزيد رياحی» و سپاهيانـش
•
پس از مذاكرات طولانے كه بين امام(ع) و حر صورت گرفت
و بعد از آنكه حر گـفت اڪنون كه از فرمان عبیدالله ابا دارے، راهی برگزين ڪه نــہ به كوفه روی
و نه به مدينه بازگردی
تا من به امير نامه بنويسم.
حـضرت(ع) راه قادسيه را انتخاب فرمـود.
انقلابینویس
• پس از مذاكرات طولانے كه بين امام(ع) و حر صورت گرفت و بعد از آنكه حر گـفت اڪنون كه از فرمان عبیدال
لشکر ظلمت و ڪاروان نور چند روز سايه به سايه يڪديگر حركت می كردند تا اينكـہ روز دوم محرم در نزديڪي روسـتای #نيـنوا
انقلابینویس
لشکر ظلمت و ڪاروان نور چند روز سايه به سايه يڪديگر حركت می كردند تا اينكـہ روز دوم محرم در نزديڪي رو
•
نامـهای از «عبيدالله بن زیاد» به حر رسيد كه در آن نوشتہ بود:
"همان هنگام ڪـه نامه من به تو رسيد، حـسين را نگاهدار
و بر او تنگ بگيـر
و او را در بيابانے بی پناه
و بی آب فـرود آورد 💔
انقلابینویس
• نامـهای از «عبيدالله بن زیاد» به حر رسيد كه در آن نوشتہ بود: "همان هنگام ڪـه نامه من به تو رسيد،
•
حر بر امام و اصـحاب او سخت گرفت تا آنها را مجبور نمايد در همان مـڪان بی آب و آبادی كه نامه به دستش رسيده بود اتراق ڪنند.
امام به او فرمود:
وای بر تو! بگذار در آبادے و روستايی فرود آیيم 🙂
حر گـفت: نه، به خدا قسم نمی توانم.
اين نامه رسان را بر من جاسـوس ڪرده اند و بايد در همينجا بمانے #اخارباب😔
انقلابینویس
• حر بر امام و اصـحاب او سخت گرفت تا آنها را مجبور نمايد در همان مـڪان بی آب و آبادی كه نامه به دستش
•
«زهير» که يكي از ياران امام بود گفت:
ای پسـر رسول خدا! جنگ با اين جماعـت، آسان تر از نبرد با كساني است كه بعداً به آنها ملحق خواهند شـد.
بگذار با آنها بجنگيم.
امام فرمود: من آغازكننده جنگ نخواهـم بود 🙂♥️
انقلابینویس
• «زهير» که يكي از ياران امام بود گفت: ای پسـر رسول خدا! جنگ با اين جماعـت، آسان تر از نبرد با كسان
آنگاه نام آن سرزمين را پرسـيد. گفتند نام اينجا عقر است.
دوباره پرسيد:
آيا نام ديگرے ندارد. گفتند:
به اينجا نینوا نيز مي گويـند.
نام ديگری هم دارد كه "كربلا"ست.
پس حضرت شـروع به گريسـتن كرد
و گفت:
"اللهم اني اعوذ بك من الكرب والبلاء.
اينجا مڪان رنج و اندوه اسـت #ڪـــربـلا😭
انقلابینویس
آنگاه نام آن سرزمين را پرسـيد. گفتند نام اينجا عقر است. دوباره پرسيد: آيا نام ديگرے ندارد. گفتند:
آنگاه ياران را حضرت گفتن ؛
همين جا فرود آيـيد كه جدم رسول خدا به من خبر داد
كه خـون ما بر اين زمين ريخته می شود
و در اينجا دفن خواهيم شـد.💔 سپس دستور داد كه خيمـہ ها را رد همان سرزمين بي آب و علف برپا ڪردند.
ڪربلا بر تو مهمان رسـيده
وعـده وصل جانان رسـيده
كربلا وا ڪـن آغوش خود را
بــر پذيرايــے آل طاها
❇️زیارتمجازیامامحسینع🙃♥️
میخوایببینیحرمِآقاتچطوره؟
بسمالله:)التماسدعا،زیارتمجازی👇
app.imamhussain.org/tour
پیامتوبرسونبهارباب
خادمابهنیابتازتدعامیکننرسمیه🙂👇
imamhussain.org/persian/enaba
#محرم🏴 #ما_ملت_امام_حسینیم💔
❇️ڪپےهمـراهلینکحلال🌸
@sarbazanemoji