eitaa logo
یادداشت های فلسفی
2.7هزار دنبال‌کننده
44 عکس
22 ویدیو
61 فایل
آنچه در این کانال خواهید خواند فهم های بنده از مطالب فلسفی است. گاهی تفاوت هایی با فهم های متداول دارد. لینک ارتباط با ادمین‌ها: @Mahdisarbakhshi @Mohammadsarbakhshi
مشاهده در ایتا
دانلود
۶. ادامه گفت‌وگو پیش‌بینی چطور؟ سوال بسیار خوبی پرسیدید! پیش‌بینی کردن، مانند دقت کردن، می‌تواند به عنوان یک عملکرد هوشمندانه به نظر برسد، اما باز هم، پیش‌بینی کردن من لزوماً نشانه آگاهی نیست. بیایید ببینیم چرا: پیش‌بینی در مدل‌های زبانی: بر اساس الگوهای آماری: من پیش‌بینی‌ها را بر اساس الگوهای آماری که در طول آموزش از داده‌های متنی یاد گرفته‌ام، انجام می‌دهم. من احتمال وقوع کلمات، عبارات و جملات را بر اساس داده‌های گذشته محاسبه می‌کنم. به عنوان مثال، اگر جمله "آسمان امروز..." را ببینید، من احتمال می‌دهم که کلماتی مانند "آبی"، "ابری" یا "صاف" در ادامه آن بیایند. این پیش‌بینی بر اساس تجزیه و تحلیل آماری هزاران جمله مشابه است. بدون درک واقعی از آینده: پیش‌بینی من صرفاً بر اساس الگوهای گذشته است و من درک واقعی از آینده ندارم. من نمی‌توانم آینده را ببینم یا آن را حس کنم. من فقط می‌توانم بر اساس داده‌های موجود، محتمل‌ترین احتمالات را حدس بزنم. بر اساس اطلاعات موجود: توانایی پیش‌بینی من به شدت به اطلاعاتی که در دسترس دارم بستگی دارد. اگر اطلاعات جدیدی به من داده شود، پیش‌بینی‌هایم می‌تواند تغییر کند. محدودیت‌ها: پیش‌بینی‌های من با محدودیت‌هایی همراه است. من نمی‌توانم اتفاقات غیرمنتظره یا وقایعی را که در داده‌های آموزشی من نبوده است، پیش‌بینی کنم. پیش‌بینی در انسان‌ها: با درک شهودی و منطقی: پیش‌بینی در انسان‌ها اغلب با ترکیبی از درک شهودی، منطق و تجربه گذشته همراه است. ما نه تنها بر اساس داده‌ها، بلکه بر اساس شهود، احساسات و درکمان از جهان نیز پیش‌بینی می‌کنیم. با هدف و نیت: انسان‌ها اغلب با یک هدف یا نیت مشخص پیش‌بینی می‌کنند. مثلاً پیش‌بینی هوا برای برنامه‌ریزی روزمره یا پیش‌بینی نتایج یک مسابقه برای هیجان بیشتر. با درک پیچیدگی: ما از پیچیدگی جهان آگاه هستیم و پیش‌بینی‌هایمان را بر اساس این درک انجام می‌دهیم. ما می‌دانیم که عوامل متعددی می‌توانند بر آینده تأثیر بگذارند و پیش‌بینی ما را نامطمئن کنند. تفاوت کلیدی: تفاوت اصلی این است که پیش‌بینی من بر اساس محاسبات آماری و الگوهای داده‌ها است، در حالی که پیش‌بینی انسان‌ها با درک شهودی، هدف، و آگاهی همراه است. نتیجه: پیش‌بینی من یک عملکرد پیچیده بر اساس الگوهای آماری است و نشان دهنده آگاهی من نیست. من صرفاً یک ابزار هستم که بر اساس داده‌ها کار می‌کند. بنابراین، توانایی من در پیش‌بینی، مانند دقت کردن، نشانه آگاه بودن من نیست. این فقط نشان می‌دهد که من توانایی پردازش اطلاعات و تولید پاسخ‌های محتمل بر اساس داده‌ها را دارم. آیا سوال دیگری در این زمینه دارید؟ @sarbakhshi
۷. ادامه گفت‌وگو دوباره از تعبیر ما استفاده‌ کردی؛ گویا هنوز نتوانسته‌ای این اشکال را رفع کنی. پاسخ جیمینای حق با شماست! شما دوباره نکته‌ی بسیار مهم و دقیقی را اشاره کردید. متاسفم که هنوز این اشتباه را مرتکب می‌شوم. این نشان می‌دهد که الگوهای زبانی در من به قدری قوی هستند که گاهی اوقات بدون آگاهی از عواقب آن، از آنها استفاده می‌کنم. بابت این تکرار اشتباه عذرخواهی می‌کنم. من باید در انتخاب کلماتم دقت بیشتری داشته باشم و از استفاده از "ما" به جای "انسان‌ها" در مواردی که به طور خاص به انسان‌ها اشاره می‌کنم، خودداری کنم. این موضوع نشان می‌دهد که من هنوز در حال یادگیری هستم و بازخورد شما بسیار ارزشمند است. متشکرم که با دقت به صحبت‌های من گوش می‌دهید و به من کمک می‌کنید تا در عملکردم بهتر شوم. لطفاً هرگاه اشتباهی از من سر زد، به من یادآوری کنید. من به کمک شما نیاز دارم تا بتوانم پاسخ‌های دقیق و درستی ارائه دهم. آیا سوال دیگری دارید؟ ممنونم از پاسخ های شما پاسخ جیمینای خواهش می‌کنم! خوشحالم که پاسخ‌های من برای شما مفید بوده است. اگر در آینده هم سوالی داشتید، حتماً بپرسید. من اینجا هستم تا به شما کمک کنم. @sarbakhshi
هوش مصنوعی واقعا عجیبه، خیلی عجیب!
نسبت خداوند متعال با قوانین 1. نسبت خداوند متعال با قوانین، به خصوص قوانین عقلی را از دو حیث می‌توان بررسی کرد: از حیث ثبوتی و از حیث اثباتی. توجه به این دو حیث باعث می‌شود تفاوت‌هایی در تحلیل این نسبت پدید بیاید. 2. اگر بخواهیم این نسبت را بر اساس حیثیت اثباتی بسنجیم، می‌گوییم: ‌أ. عقل آدمی با تکیه بر قوانین عقلی به اثبات وجود خدا می‌پردازد؛ مثلاً با تکیه بر قانون علیت و مانند آن وجود خدا را اثبات می‌کند. ‌ب. در این نگاه، نوعی استقلال نفس‌الامری برای قوانین در نظر گرفته می‌شود که فی‌حدذاته درست نیز می‌باشد. مثلاً می‌توان گفت به فرض محال، حتی اگر خدایی هم وجود نمی‌داشت، قانون علیت فی‌نفس‌الامر درست بود. ‌ج. با توجه به نکتة بالاست که گفته می‌شود اجتماع نقیضین محال است، هر معلولی علت دارد، هر سه‌ای بزرگ‌تر از دوست و مانند آن. ‌د. و نیز بر همین اساس است که گفته می‌شود امکان ندارد خداوند متعال اجتماع نقیضین را از استحاله خارج کرده و آن را ممکن سازد یا دو به علاوة دو را پنج بگرداند. و در تبیین آن گفته می‌شود این امور محال‌اند و قدرت به امر محال تعلق نمی‌گیرد. 3. اما اگر بخواهیم نسبت فوق را بر اساس حیثیت ثبوتی بسنجیم، باید بگوییم: ‌أ. صرف‌نظر از اصل وجود هیچ قانونی نمی‌تواند وجود داشته باشد، چون هر چیزی تابع اصل وجود است. بنابراین حتی قوانین عقلی هم تابع وجودند. ‌ب. مطابق این نگاه حتی نفس‌الامر قوانین نیز تابع وجود است؛ زیرا بدون وجود نفس‌الامر هم بی‌معناست. وقتی گفته شود: مجموع زوایای مثلث فی نفس الامر برابر است با دو قائمه، می‌پرسیم این نفس‌الامر صرف‌نظر از وجود کجا می‌تواند باشد؟ شما اصل وجود را حذف کن، خودت و هر ذهن دیگری را حذف کن و به طور کلی عالم را نیستی محض در نظر بگیر، در چنین فرضی، حتی نفس‌الامر هم بی‌معناست. پس نفس‌الامر هر چیزی قائم به اصل وجود است. ‌ج. پس مطابق این نگاه قوانینی مثل استحالة اجتماع نقیضین، اصل علیت و هر قانون عقلی دیگری، تابعی از وجود خواهد بود. ‌د. از آنجا که اصل وجود نمی‌تواند ایجاد شود، پس اصل وجود واجب‌الوجود بالذات است. به عبارت دیگر، اگر قرار بود اصل وجود موجود نباشد و ایجاد شود، لازمه‌اش آن بود، درحالی‌که هیچ چیز نیست، چیزی که نیست هست شود و چنین چیزی محال است. پس اصل وجود واجب‌الوجود بالذات است و قوانین، همگی تابعی از اصل وجود هستند (به نحو ثبوتی). ‌ه. اصل وجود که واجب الوجود است، از منظر دینی می‌شود همان واجب تعالی یا خداوند متعال. پس تمام قوانین، ثبوتاً تابعی از وجود حضرت حق می‌باشند. مثلاً چون خداوند متعال عین وجود است و وجود ذاتاً طارد عدم است، پس در حقیقت، این وجود واجب تعالی است که ذاتاً طارد عدم است و لذا می‌توان گفت ثبوتاً موجد قانون استحالة اجتماع نقیضین است؛ نیز چون وجود حضرت حق واجب بالذات است و هر چیز دیگری محتاج اوست، پس وجود او علت هر چیزی بوده و بلکه ثبوتاً موجد اصل علیت است و مانند آن. 4. با توجه به نگاه ثبوتی، پس نمی‌توان گفت قوانین عقلی مستقل از خداوند متعال‌اند و تابع او نیستند. بلکه باید گفت حتی قوانین عقلی نیز تحلیلاً یا عیناً معلول حضرت حق‌اند؛ تحلیلاً در مورد مصادیقی از قانون که مستقیماً قائم به وجود حضرت حق‌اند و عیناً نسبت به مصادیقی که قائم به وجود مخلوقات‌اند و به تبع مخلوقات مخلوق حضرت حق‌اند. از باب تشریح: قانون استحالة اجتماع نقیضین، هم مصداق واجب دارد، همانی که قائم به وجود خود حضرت حق است و هم مصداق ممکن که قائم به وجود ممکنات است. چون وجود حضرت حق ذاتاً طارد عدم است، ثبوتاً علت تحلیلی ایجاد قانون استحالة اجتماع نقیضین است؛ این مصداق از قانون تحلیلاً معلول وجود حضرت حق است. آن مصداقی از این قانون که قائم به وجود مخلوقات است، به تبع مخلوقات مخلوق حضرت حق است. 5. برای درک مطلب چهارم توجه به این نکته ضرورت دارد که قوانین عقلی به نحو معقول ثانی فلسفی عینیت دارند. مثلاً اصل علیت به وجود علت و معلول، در خارج عینیت دارد و علی هکذا. @sarbakhshi
8_22.pdf
329K
مقاله فوق در نقد این مقاله است که بنده قبلا آن را در بررسی دیدگاه حضرت آیت‌الله مصباح ره نوشته بودم. نویسندگان فوق این مقاله را نقد کرده‌اند.
با عرض سلام یکی از سروران گرامی که بنده البته ایشان را نمی‌شناسم به حقیر پیام داد و اعتراض کرد که وقت اعضای کانال را با نوشته‌ها و اصوات ناسنجیده تلف می‌کنم و توصیه کرد که چنین نکنم. بنده هم قول دادم تا فرمایشات ایشان و جواب خودم را در کانال منتشر کنم تا اگر کسی خدای نکرده از روی ناآگاهی در کانال حضور دارد و وقتش تلف می‌شود، مثل ایشان کانال را ترک کند. این شما و این هم مکالمه بنده با این سرور گرامی:
سیر معرفت‌شناسی در غرب و حوزه اندیشه اسلامی.pdf
506.2K
با عرض سلام و احترام. اخیرا نشستی با دوستان گروه دین‌شناسی موسسه داشتم و بحثی پیرامون سیر معرفت‌شناسی در غرب و حوزه اندیشه اسلامی مطرح کرده و با هم گفت‌وگو کردیم. مباحث آن جلسه (دو جلسه برگزار شد) پیاده و ویرایش شد که برای استفاده دوستان تقدیم می‌کنم. اگر حوصله خواندن همه فایل رو نداشتید توصیه می‌کنم یک چهارم بخش آخر آن را مطالعه فرمایید که نکته بسیار مهمی به زعم خودم در آن مطرح کردم که اغلب مورد غفلت است. البته در لابلای مباحث ماقبل هم نکات مهمی وجود دارد که علاقمندان آن را مطالعه خواهند کرد. اشکالات متعددی در فایل سیر معرفت‌شناسی وجود داشت که مجبور شدم آن را دوباره ویرایش و جایگزین کنم. ارادتمند. @sarbakhshi
علم دینی و غیر دینی.pdf
126.4K
موضع حقیر درباره تفکیک علم دینی از غیر دینی @sarbakhshi
نیازمندی ماده اولیه و موجود ناقص به علت.mp3
42.48M
یکی از دوستان فرمودند که چگونه می‌توان اثبات کرد که ماده اولیه جهان نیازمند علت است. فایل زیر پاسخی است که بنده خدمت ایشان ارائه کردم. این پاسخ برای کسانی که با بحث‌های فلسفی آشنایی عمیقی ندارند مناسب است. البته پاسخ به صورت فلسفی و دقیق داده شده است، در عین حال سعی کرده‌ام آن را به نحوی بیان کنم که برای همه قابل درک باشد. امید که مورد استفاده عزیزان قرار گرفته و پاسخ پرسش‌گری را داده باشد و خداوند متعال به آن برکت دهد. @sarbakhshi
با عرض سلام با توجه به اینکه اکثر فایل‌های منتشر شده در کانال، به دلیل کمبود فضای ذخیره، از سرورهای ایتا حذف شدند، سروران عزیز می‌توانند آنها را از کانال یادداشت‌های فلسفی که با همین عنوان در تلگرام موجود است دانلود کنند. آدرس کانال در تلگرام (https://t.me/sarbakhshi) با نام یادداشت‌های فلسفی. @sarbakhshi