نقد و بررسی تقابل اخلاق و دین ۱۲
ادامه نقد و بررسی
د. آياتي که اتصاف انسانها به فضائل را تکريم ميکنند: تمجيد حکمت به معناي اخلاقي (لقمان/12)؛ تحميد متوکل بودن (ابراهيم/12)؛ توصيف حضرت نوح به شکور بودن (اسراء/3)؛ تمجيد صبور و شکور بودن (شوري/33 و لقمان/31)؛ تمجيد حضرت نوع به عبد بودن (اسراء/3)؛ تمجيد مومن بودن (اسراء/19؛ تحريم/5 و توبه/112)؛ تمجيد حضرت ابراهيم به حقگرا بودن و مشرک نبودن (نحل/120)؛ تمجيد حضرت ابراهيم به شاکر بودن (نحل/121)؛ دعوت به شاکر بودن (انبياء/80؛ اعراف/144؛ زمر/66)؛ تمجيد عابد بودن (تحريم/5 و بقره/138 و انبياء/72)؛ تمجيد صالح بودن (انبياء/86 و بقره/130 و قلم/50)؛ تمجيد فرمانبر بودن (تحريم/5 و 12 و زمر/9 و احزاب/35)؛ تمجيد تائب بودن (همان و توبه/112)؛ تمجيد دلسوز و بردبار بودن (توبه/114)؛ دعوت به صادق بودن (توبه/119)؛ تشويق محسنين (توبه/120)؛ تمجيد اولو الالباب (زمر/9)؛ تشويق به خاشع بودن و تمجيد آن (آل عمران/199؛ احزاب/35 و انبياء/90 و مومنون/2)؛ تمجيد مشفق بودن (مومنون/57)؛ تقبيح شقاوت و گمراهي (مومنون/106)؛ تقبيح عجول بودن (اسراء/11)؛ تقبيح نفس اماره (يوسف/53)؛ تقبيح بخل (نساء/128).
ه. اما روايات: عن رَسُولِ اللَّهِ ص أَنَّهُ قَالَ: الْأَخْلَاقُ مَنَائِحُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَإِذَا أَحَبَّ عَبْداً مَنَحَهُ خُلُقاً حَسَناً وَ إِذَا أَبْغَضَ عَبْداً مَنَحَهُ خُلُقاً سَيِّئاً (مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 11، ص 193)؛ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع أَنَّهُ قَالَ لِوَلَدِهِ: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ مَحَاسِنَ الْأَخْلَاقِ وُصْلَةً بَيْنَهُ وَ بَيْنَ عِبَادِهِ فَنُحِبُّ أَحَدَكُمْ أَنْ يَمْسِكَ بِخُلُقٍ مُتَّصِل (همان)؛ عَنِ النَّبِيِّ ص أَنَّهُ قَالَ: بُعِثْتُ بِمَكَارِمِ الْأَخْلَاقِ أَرْوِي عَنِ الْعَالِمِ ع أَنَّ اللَّهَ جَلَّ وَ عَلَا خَصَّ رُسُلَهُ بِمَكَارِمِ الْأَخْلَاقِ فَامْتَحِنُوا أَنْفُسَكُمْ فَإِنْ كَانَتْ فِيكُمْ فَاحْمَدُوا اللَّهَ وَ إِلَّا فَاسْأَلُوهُ وَ ارْغَبُوا إِلَيْه (همانِ ص 192)؛ عن اميرالمومنين ع: لو کنا لانرجو جنة ولانخشی نارا ولاثوابا ولاعقابا لکان ینبغی لنا ان نطالب بمکارم الاخلاق فانها مما تدل علی سبیل النجاح (همان)؛ در دعاي هشتم از صحيفهي سجاديه، امام سجاد عليهالسلام از حرص و آز و حسد و رشک سوء خلق و بدخويي و غلبهي حميت و ساير صفات رذيله به خداوند متعال پناه ميبرد؛ همچنين آن حضرت در دعاي مکارم الاخلاق که دعاي بيستم صحيفهي سجاديه است از کبر و عجب به خداوند متعال پناه برده و از او ميخواهد که هيچ خصلت قابل سرزنشي در او به جاي نگذارد و دربارهي بسياري ديگر از صفات خوب و بد سخن گفته و از خد اوند متعال اصلاح آنها را درخواست ميکند.
و. اگر نبود تنها همين دعاي امام سجاد عليهالسلام که به خداوند متعال عرض ميکند: بار پروردگارا هيچ خصلت قابل سرزنشي در وجود من باقي نگذار، کافي بود تا بگوييم اهل بيت عليهمالسلام دعوت به فضائل اخلاقي کرده و رذائل اخلاقي را تقبيح و نفي کردهاند. روايات اهل بيت به قدري مشحون از دعوت به فضائل اخلاقي است که واقعاً نيازي به بيان بيش از اين نيست. کافي است هر انسان منصفي به روايات مراجعه کند تا اين مطلب را به وضوح مشاهده نمايد.اساساً در کتب روايي بابي بر اين مطلب گشوده شده و روايات متعددي دربارهي مکارم اخلاق ذکر شده است. يک نمونه باب استحباب تخلق به مکارم اخلاق در کتاب مستدرک الوسائل است که چند روايت از آن را در سطور بالا تقديم کردم.
@sarbakhshi
نقدو بررسی تقابل اخلاق با دین ۱۳
ادامه نقد و بررسی
12. جناب آقاي پناهيان ادعا کرده آيات و رواياتي که دعوت به اخلاق کردهاند، منظورشان حسن خلق بوده و نه صفات اخلاقي و نيز ميگويد روايات ادب را برجسته ساخته است و نه اخلاق را. در اين باب بايد گفت:
أ. نمونههاي متعددي از آيات و روايات را مشاهده کرديم که چنين نيست و مستقيماً خود صفات را مدنظر قرار داده و بدانها سفارش کرده يا نهي نمودهاند. لذاست که خود ايشان نيز، براي اينکه ادعايشان بيراه نباشد، از تعبير عموماً استفاده کرده و گفته است روايات عموماً چنيناند و نه مطلقاً. خود اين سخن اعترافي است بر اينکه در روايات دعوت به صفات اخلاقي شده است.
ب. در برخي از روايات، به طور مشخص، اهل بيت عليهم السلام از اصلاح نفس و زدودن رذائل اخلاقي و اتصاف به فضائل اخلاقي سخن ميگويند که نمونهي روشن آن درخواستي است که امام سجاد عليهالسلام در ضمن دعاي مکارم الاخلاق، از خداوند متعال دارد و پيش از اين آن را نقل کرديم.
ج. بارها به عرض رسيد که ارتباط تنگاتنگي بين صفات و افعال وجود دارد. صفات ميل به رفتارها را باعث ميشوند و رفتارها صفات را پديد آورده يا از بين ميبرند. بنابراين، هرگاه توصيه به رفتاري شده است، صفت ناشي از آن رفتار نيز مدنظر بوده است و هرگاه از رفتاري نهي شده، صفت متناظر به آن نيز اراده شده است. لذاست که در لسان آيات و روايات از تعابيري همچون: شکور، صبور، عنود، هلوع و مانند آن استفاده شده که به معناي کسي است که متصف به اين صفات است، به نحوي افعال ناظر به اين صفات، بسيار از او صادر ميشود.
د. اما اينکه ايشان ادب را از اخلاق تفکيک کرده و مودب بودن را غير از متخلق بودن به اخلاق حسنه مينامند نيز از عجايب است. روشن است که ادب داشتن نيز نوعي صفت و حالت نفساني است که اگر تبديل به ملکه راسخ شده باشد، همان چيزي خواهد بود که جناب آقاي پناهيان آن را منکر ميدانند. مسلم است که رسول گرامي اسلام (ص) که مودب به ادب الهي بوده و اميرالمومنين علي (ع) مودب به ادب رسول، ملکهي اين صفت را داشتهاند و اين صفت حالتي گذرا در ايشان نبوده است. از سويي رفتار مودبانه داشتن، متاثر از صفت ادب است که در جان و نفس انسان ريشه دارد و نيز بر آن اثر ميگذارد و هرچه انسان ادب بيشتري به خرج دهد، صفت مودب بودن را بيشتر به دست ميآورد و اين همان است که ما اسمش را ميگذاريم فضيلت اخلاقي. بنابراين چگونه ميتوان مودب بودن را از اخلاق تفکيک کرد؟ يادآوري اين نکته نيز راهگشا است که آيا نميتوان از مودب بودن سوءاستفاده کرد يا نسبت به آن سطحينگري نمود که جناب آقاي پناهيان اخلاق به معناي فضائل نفساني را قابل سوءاستفاده دانسته و ادب را نه؟
13. ميگويد اگر کسي غرق در اخلاق شود و از اسلام تلقي اخلاقي داشته باشد، ممکن است تقوا را کنار بگذارد.
أ. بايد پرسيد منظور از امکان چيست؟ امکان عقلي و ذاتي مراد است؟ در اين صورت بايد گفت کسي که غرق در تقوا باشد نيز امکان دارد در مواردي آن را کنار بگذارد. بنابراين، با ذکر اين امکان، چگونه ميتوان اخلاق را نفي کرد؟ اما اگر منظور شيوع چنين مواردي است، بايد گفت چگونه ممکن است کسي که سرتاپاي وجودش را فضائل اخلاقي دربرگرفته و غرق در اخلاقيات شده، مکررا تقوا را کنار بگذارد و در عين حال متخلق به فضائل اخلاقي باشد؟ اساساً کسي که غرق در فضائل اخلاقي است انگيزهاي براي ترک تقوا ندارد، چه رسد به آنکه مکررا مبتلا به بيتقوايي شود.
ب. به نظر ميرسد استفاده از تعبير غرق شدن در اخلاق، مسامحي و ناشي از بيدقتي بوده و منظور ايشان اين است که اگر کسي برخي از فضائل اخلاقي را داشته باشد، ممکن است تقوا را مراعات نکند. در اين صورت بايد گفت چنين مشکلي نميتواند نشان دهد که اخلاق ظرفيت تقابل با دين و امام معصوم را دارد. تنها چيزي که از اين مساله ميتوان استنتاج کرد اين است که ضعف در اتصاف به فضائل اخلاقي، مشکل بزرگي است و بايد آ نرا برطرف کرد. به عبارت ديگر، نتيجهاي که از اين سخن ميتوان گرفت اين است که بايد هرچه سريعتر به همهي فضائل اخلاقي متصف شد تا نقص در اتصاف به آنها، منجر به بيتقوايي نشود. مويد مسامحي بودن تعبير فوق بياني است که ايشان در ادامه، دربارهي اخلاق و نسبت آن با دين دارد و ميگويد: يکي از تلقيهاي نادرست از دين آن است که ما دين را اخلاقي يا افراطي اخلاقي برداشت (تفسير) کنيم. تعبير افراطي اخلاقي اين مسامحه را نشان ميدهد. در عين حال، واهمهي بنده اين است که اصلاح تعبير اخلاقي به افراطي اخلاقي، براي جلوگيري از حملههايي باشد که خود ايشان در ابتداي سخن، حدس ميزند که نسبت به ديدگاههاي ارائه شده پديد خواهد آمد.
@sarbakhshi
14. نکاتي بيش از اين ميتوان در نقد فرمايشات جناب آقاي پناهيان مطرح کرد که به همين ميزان بسنده ميکنم و يادآوري اين نکته را ضروري ميدانم که نقد امثال اين حرفها لازم است؛ چرا که امروزه مرجعيت فکري و فرهنگي بخش زيادي از متدينين به دست کساني همچون آقاي پناهيان افتاده است و متاسفانه به نظر ميرسد ايشان عمق، دقت و تسلط کافي بر مباني و انديشههاي اسلامي ندارد و عليرغم آن، وارد حوزهي نظريهپردازي شده و سخناني بر زبان جاري ميسازد که نادرستاند. همين جا بر خود فرض ميدانم اين توصيهي دوستانه و صميمانه را به جناب آقاي پناهيان عرضه بدارم که هر لطمه و صدمهي اعتقادي، اخلاقي، معنوي و حتي جاني و مالي که به سبب اين سخنان، بر دين و ايمان و جان و مال مردم وارد شود، ايشان در برابر آن مسئول است. بنابراين، بهتر است احتياط به خرج داده و قبل از طرح هر مبحثي با بزرگان علمي و اخلاقي حوزه مشورت نمايد.
نقد و بررسي تقابل اخلاق با دين.docx
37.3K
نقد و بررسي تقابل اخلاق و دين (سخنان آقاي پناهيان)
@sarbakhshi
نقد و بررسي تقابل اخلاق با دين.docx
44.2K
نقد و بررسي تقابل اخلاق و دين (سخنان آقاي پناهيان)
ويراست دوم، چند اصلاح جزئي انجام گرفته و دو نکته به متن اضافه شده که رنگ مطالب اضافه شده متفاوت است.
@sarbakhshi
تاملی در حقیقت شب قدر
چگونه ممکن است در طول سال انسانی بی مبالات بود و تنها با دعای یک شب عاقبت بخیر شد؟ اینکه گفته میشود تنها با احیای شب قدر و دعای در آن و قرآن به سر گرفتن، میتوان سرنوشت خود را تغییر داد معقول به نظر نمیرسد. شاید آنچه در شب قدر رخ میدهد عصاره آن چیزی است که در طول سال جمع کرده ایم. بنابراین کسی که میخواهد اتفاق خاصی را در شب قدر برای خود رقم بزند، می باید یکسال خود را برای آن آماده کند. آری شب قدر، به عنوان یک زمان خاص از میان زمان های متعدد، همانند یک مکان خاص (مثل حرم مطهر اهل بیت علیهم السلام) از میان مکان های متعدد است که دارای اثری ویژه است، اما کسی که خود را آماده این زمان خاص نکرده، همانند کسی است که خود را آماده مکان خاص نکرده است. همانگونه که انسان لاابالی، حتی اگر داخل کعبه شود، طرفی نخواهد بست، چنین انسانی، اگر داخل شب قدر شده، آن را احیا بگیرد، اتفاق خاصی برای او رخ نخواهد داد. کسی که در طول سال، آحاد مردم از دست و زبان و آزار او در امان نیستند، چگونه ممکن است در یک شب، صرفا به خاطر آنکه احیا نگه داشته است، مورد لطف واقع شود؟ غرضم ناامید کردن نیست، اما شیوه هایی از احیا گرفتن که امروزه مرسوم شده است، نوعی خودفریبی و متاسفانه برخی اوقات دیگر فریبی است. باید طرحی دیگر انداخت و سعی نمود در طول سال آماده شد برای چنین شبی. امسال که گذشت، اما چه خوب است که امشب تصمیم بگیریم از فردا خودمان را آماده کنیم برای شب قدر سال دیگر. شاید این تصمیم بهترین عملی باشد که امشب میتوان انجام داد. اگر توفیق چنین عملی یارمان شد، همدیگر را نیز دعا کنیم.
@sarbakhshi
عينيت دين و اخلاق و برتري اخلاق ديني بر اخلاق سکولار.pdf
267.5K
با عرض سلام و احترام. برخي از دوستان فرمودند اکنون که به نقد نفي اخلاق پرداختيد، مناسب است نقدي نيز دربارهي نفي دين بنويسيد و ديدگاهي که در بحث تقابل اخلاق و دين، طرف اخلاق را گرفته و دين را نفي ميکند، نقد کنيد. دوستاني که پستهاي مربوط به نقد فرمايشات جناب آقاي پناهيان را کامل مطالعه کرده باشند مشاهده کردهاند که در ضمن يکي از پستها به نقد اين ديدگاه اشاره کردم. واقع آن است که بنده پيش از اين چند بار اين موضوع را گفتوگو کرده و آن را به صورت فايلهاي درسي و هم نوشتاري نقد کردهام. با توجه به فرمايش اين دوستان، مناسب است آن فايلها را بار ديگر در اينجا به اشتراک بگذارم تا عزيزاني که علاقمندند مورد استفاده قرار دهند. اولی مقالهي مشخصي است که اين موضوع را بررسي کرده و رابطهي دين با اخلاق را بررسي و نظريهي فوق را در ضمن آن بحث کرده است. دومی يک دورهي آموزشي کلاسي است که در قالب ده دوازده جلسه به رابطهي دين و اخلاق پرداخته و ضمن آن نظريهي فوق بررسي شده است. فایل مقاله را از ابتدای این پست میتوانید دانلود کنید و فایل های صوتی را از طریق دو لینک زیر:
دانلود از تلگرام:
https://t.me/sarbakhshi/1173
دانلود از پیکوفایل:
رابطه اخلاق و دین
@sarbakhshi
May 11
یکی از دوستان فاضل این دو صفحه از المراقبات میرزا جواد آقا ملکی تبریزی رو فرستادند که متناسب با پستی است که درباره حقیقت شب قدر تقدیم کرده بودم. نکات قابل توجهی داره.
سه سوال معرفتشناختي.mp3
14.62M
با عرض سلام. یکي از دوستان سه سوال دربارهي معرفتشناسي پرسيده بود که قابل توجه بودند. اين سه سوال را پاسخ دادم که در اينجا براي استفاده دوستان، متن سوالها و پاسخ داده شده را تقديم ميکنم:
۱_از کجا بفهمیم همان چیزی را که با علم حضوری درک کردهایم دیگران نیز همانند ما درک میکنند؟
۲_صدق به معنای مطابقت با واقع است. روشن است که این خود یک گزاره است. صدق این گزاره را چگونه میتوان احراز کرد؟
۳. این مساله ناشبیه بودن علوم حضوری افراد با همگانی بودن ادراکات حضوری —و حال آنکه علم حضوری پایه مبناگروی است— مشکل ساز نيست؟ آيا اعتبارش رو کم نمیکند؟ مثلا ممکن است کسی بگوید علم حضوری من اینگونه نیست و در شباهت ادعا شده خدشه کند.
@sarbakhshi