eitaa logo
سرباز باشیم .... 🇮🇷✌️🇪🇭
474 دنبال‌کننده
9هزار عکس
8.3هزار ویدیو
130 فایل
سرباز باشیم @sarbaz_bashim ارتباط با ما: @Elimeh
مشاهده در ایتا
دانلود
16.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ملاقات با طلبه شهر رشت که چند روز پیش با ضربات راهی بیمارستان شد ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📌دست پلیس است 📌بعد از فوت دائم که اوضاع حجاب این شد 📌اگر بنا به بود، چرا این همه در شهید دادیم؟؟ چرا ؟؟؟ 📌مثلاً و انقلابیه که وضع اینه!!!!! 📌منتظر ماندن ، خود باید پای کار بیایند 📌من ضربه چاقو از اراذل نخوردم، بلکه از مسئولین بی کفایت و بی غیرت خوردم ╭─┅─•🍃🍡🍃🌸🍃🍡•─┅─ @dokhtaran_enghelab_rasht ╰─┅─•🍃🍡🍃🌸🍃🍡•─┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😭جلوی دختری.. مادری رو بخاطر امر به معروف و حجاب زدند... 🏴دو روز بعد از عاشورا 🚩بعد از قیام غیرت ... 🔥خونمان به جوش آمد. ⚠️گفته می شود ضاربان به سرعت آزاد شدند. امیدوارم راست نباشد.🤬 😓خاک بر سر ما ... 😡امت حزب الله کربلا اینجاست. 👈شیراز، نارنجستان قوام این مجموعه زیر نظر دانشگاه شیراز می باشد. ضارب استخدام یکی از مجموعه هاست. 😡شما می دانید و مسئولین بی غیرت... یک دنیا منتشر کنید. یا حسین، یا کربلا🖐 🇮🇷کانال دختران انقلاب را دنبال کنید ✅https://eitaa.com/joinchat/3435003923C863f1fbcfc
13.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خطِّ مشی رهبری از صحبت های امروزشان کاملا مشخص است 👇 ✨تشکر میکنم از بانویی که با حجاب کامل پرچم را حمل کرد و در مقابل دنیا هویت و شخصیت ایرانی را نشان داد ✨تشکر میکنم از اون بانوی ورزشکاری که هنگام اهدای مدال حاضر نشد با مرد نامحرم دست دهد..... ✨تشکر میکنم از بانویی که با کودک خود روی سکو رفت.... 🔸به قرارگاه سایبری امام رضایی ها بپیوندید↙️ @gharargah_saybri_emamrezayiha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دشمنان اسلام خوب فهمیده‌اند راه ضربه زدن به جامعه اسلامی چیه....ترویج بی حیایی..... ‌🇮🇷کانال دختران انقلاب را دنبال کنید https://eitaa.com/joinchat/3435003923C863f1fbcfc
19.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥هزار بار خون میدیم اما روسیاهیش برای مسئولینی ست که برای اجرای حکم خدا تعلل میکنند...... ❌ چاقو خوردن دو آمر به معروف بسیجی از زبان یکی از دوستانشان در شب گذشته در تهران.....
✅افرادی که بد حجابند. 😔 با یکی از مراکز مشاوره قوه قضاییه  برای حل اختلاف بین زوجین همکاری میکنم. ی خانم جوانی به بنده رجوع کرد ، میخواست طلاق بگیره، گفتم شرمنده ،بنده در طلاق کسی کمکی نمیکنم. گفت پس راهنمایی ام کنید، قبول کردم. مردد بود طلاق بگیرد و یا راه حلی برای تنفری که از همسرش داشت پیدا کند. موضوع از این قرار بود که ایشان بچه ۶ ،۷ ماهه ای داشت دختر ،خیلی ناز و زیبا و شیرین. گفت: زندگی خوبی با همسرم داشتیم . یک روز آمد خونه و گفت ی رنگ مویی دیدم بیرون خیلی قشنگ بود ،چون بهش اطمینان داشتم که خیلی چشم پاک و آدم درستی است و همه حرفهایش را به من میگفت ، گفتم خب چه رنگی بود ،گفت نمیدونم دقیقا توش رگه های طلایی و رنگ عجیبی بود، خلاصه نشستیم با همدیگه سرچ کردیم رنگ موها را دو تاش را انتخاب کرد بهم نزدیک بود ،گفتم باشه فردا میروم موهام را این رنگی میکنم. فرداش رفتم آرایشگاه نزدیک خونه مون و گفتم موهام را این رنگی کن . خیلی خوشحال ی شام عالی براش درست کردم ،کمی آرایش و میز چیدم با شمع و سالاد تزیینی و ی لباس خوب... منتظر شدم اومد ،تا من را دید گفت خوشگل شدی ولی اون رنگی که من دیدم نیست، گفتم بهانه نگیر ،بیا شام بخوریم و بیهوده زندگی را تلخ نکن. گفت باشه یکهفته ای گذشت گفت یکی از دوستهام گفته ی آرایشگاه  خوبی خانمش میره ،بیا برو آنجا. قبول کردم و رفتم اونجا و عکس رنگ را نشون دادم. به خانمه گفتم این پلیت رنگ را بیار بیرون خودش انتخاب کنه. بنده خدا پذیرفت. رنگ و همسرم با کلی وسواس انتخاب کرد و .... اینبار موند تو ماشین دخترم را نگه داشت و بعد با هم رفتیم خونه بعد آرایشگاه. باز تا موهام را دید ،گفت نه، اون نیست خیلی ناراحت شده بودم گفتم برو ، همون خانم را پیدا کن. و دعوای لفظی و چند روز قهر و .... گذشت ،دو هفته بعد گفت بیا بریم ی جای دیگه .‌.. گفتم اون آرایشگاه گرونه ما تو اجاره خونه موندیم. چند روز بعد آمد و گفت باشه ی وام گرفتم ،فهمیده بودم اون مو مش هم داشته و... رفتیم یک جای گرونتر ،خدایا خودت کمک کن آرایشگر گفت نمیشه باید رنگهای قبلی بیاد پایین و... دو ماه صبر کردم و رفتم دو باره که نه چند باره.. این مدت خونمون شده بود دعوا خونه. دیگه اون عشق و گرمی تو زندگیمون نبود. ی شب گریه کردم ،اون هم با من گریه کرد و عذر خواهی و ... خواهش کرد برای آخرین بار. رفتم آخرین بار ، ......با پول وام و ....بماند. وقتی من را دید شروع کرد به داد و بیداد ، و عصبانی و اینکه تو دیگه کی هستی و من با تو چکنم و .‌.همینطور فریاد کشان ، برای اولین بار پرتم کرد کنار اتاق، دخترم تو بغلم بود ،از دستم افتاد و خورد به لبه مبل جهیزیه ام..... بچه شوک شده بود، فقط فریاد میزد ،نمیتونستم آرامش کنم، بچه ام تازه راه افتاده بود ،کفش بوق بوقی براش گرفته بودم .... پاهای خوشگل دخترم درد گرفته بود انگار .... رفتیم اورژانس بیمارستان و آرامش بخش و ... فردا و فردا و فردا ،بچه ام  آزمایشگاه و دکتر متخصص و .... آخرش گفتند .... قطع نخاع شده. به من بگو با بچه قطع نخاعی کجا برم. من شوهرم را دوست داشتم ،اون هم. آتیش به جونش بگیره اونکه موهاش را آنطوری رنگ کرده بود و تو خیابان... نه نه ،همه اش تقصیر شوهرمه دیگه لال شده، فقط اشک میریزیم...ازش متنفرم نه دوستش دارم بچه ام را چکنم تو را خدا بگو طلاقم بده..... همه جوره حرف میزد، مضطر بود. من فقط اشک میریختم و به چهره معصوم دخترش نگاه میکردم. نمیدونستم چی بهش بگم.چشمهای پریشان خودش و شوهرش و پاهای قشنگ دختر کوچولو با کفش بوق بوقی. پ.ن :خانم بد حجاب میدانی با موهای پریشانت ،چند تا زندگی را پریشان کردی؟ حالا توی بد حجاب ، هی بگو منفعت حجاب چیه؟ یا بگو حجاب یه چیز شخصیه!! انتشار با شما ✾ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌍