✳️ تو هیچی نیستی!
🔻 چشمشان که به مهدی افتاد، از خوشحالی بال درآوردند. دورهاش کردند و شروع کردند به شعار دادن: «فرمانده آزاده، آمادهایم آماده!» هر کسی هم که دستش به مهدی میرسید، امان نمیداد؛ شروع میکرد به بوسیدن. مخمصهای بود برای خودش. خلاصه به هر سختیای که بود از چنگ بچههای بسیجی خلاص شد، اما به جای اینکه از این همه ابراز محبت خوشحال باشد، با چشمانی پر از اشک به خودش نهیب میزد: «مهدی! خیال نکنی کسی شدی که اینا اینقدر بهت اهمیت میدن، تو هیچی نیستی؛ تو خاک پای این بسیجیهایی...».
👤 #شهید_مهدی_زینالدین
📚 برگرفته از کتاب «۱۴ سردار | ۱۱۴ خاطره برگزیده از ۱۴ سردار شهید»
📖 صفحات ۲۹ و ۳۰
❤️ #مثل_شهدا_زندگی_کنیم
1.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 فرمانده لشگری که در وقت بیکاری، کف آشپزخانه را تمیز میکرد
✍ روایت بسیار جالبی از سرپرست آشپرخانه لشگر که شهید مهدی زین الدین را نمی شناخت و از جانشین لشگر او را به عنوان نیرو طلب میکرد
#شهید_مهدی_زینالدین...🌷🕊
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
🌷#شبیه_شهدا_شویم
هدیه به روح مطهر امام و شهدا صلوات
✾═┅┄┈
🔗 به کانال خبری ،تحلیلی، زنان عفیفه جهان ، مُحصَنات بپیوندید
🆔 @mohsanat_ir