مثل الانی ، دانه دانه برگزیدگان الهی
به میدان میروند و تکه تکه برمیگردند ..
عکس دستخط علامه حسن زاده آملی(ره) میباشد.
امام حسين(عليه السلام) در روز عاشورا به فرزند خويش امام سجاد(عليه السلام) در حالي که او را به سينه ي خود چسبانده و خون از بدن مبارکشان مي جوشيد، اين دعا را آموختند تا براي حاجت و برطرف شدن اندوه و بلاهاي سخت و امر عظيم و دشوار بخوانند:
بحَقِّ يس وَ الْقُرْآنِ الْحَکيمِ، وَ بِحَقِّ طه وَ الْقُرْآنِ الْعَظيمِ، يا مَنْ يَقْدِرُ عَلى حَوائِجِ السّائِلينَ، يا مَنْ يَعْلَمُ ما فِى الضَّميرِ، يا مُنَفِّسًا عَنِ الْمَکْرُوبينَ، يا مُفَرِّجًا عَنِ الْمَغْمُومينَ، يا راحِمَ الشَّيْخِ الْکَبيرِ، يا رازِقَ الطِّفْلِ الصَّغيرِ، يا مَنْ لا يَحْتاجُ اِلَى التَّفْسيرِ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ افْعَلْ بى (کَذا وَ کَذا)
و به جاي کذا و کذا حاجت خود را بخواهد.
حسن حسن زاده آملی. عاشورای حسینی 1391 آمل حسینیه کوثر
خواندن اين دعا بعد از قرائت سوره ی يس مناسب است.
بحارالانوار: 92 / 196 ـ الباقيات الصالحات ، باب چهارم ، دعاى امام حسين (ع) روز عاشورا / 382
محمدحسن محمودی|عضو شوید
دروغ روضه بخوانیم ؛ شمر آبش داد
سنان رسید ولی با ادب جوابش داد
دروغ روضه بخوانیم ؛ دست و پا نزده
حسین فاطمه را تشنه لب صدا نزده
دروغ روضه بخوانیم ؛ سر بریده نشد
محاسنش به روی خاکها کشیده نشد
دروغ روضه بخوانیم ؛ سر جدا نشده
تنش سه روز روی خاکها رها نشده
دروغ روضه بخوانیم ؛ پیروهن دارد
که گفته است که عریان شده ؟ کفن دارد ..
جاءَ إلَيهِ شِمرُ بنُ ذِي الجَوشَنِ و سِنانُ بنُ أنَسٍ وَالحُسَينُ عليه السلام بِآخِرِ رَمَقٍ يَلوكُ بِلِسانِهِ مِنَ العَطَشِ .
فَرَفَسَهُ شِمرٌ بِرِجلِهِ ، و قالَ :
يَابنَ أبي تُرابٍ ، ألَستَ تَزعُمُ أنَّ أباكَ عَلى حَوضِ النَّبِيِّ يَسقي مَن أحَبَّهُ ؟ فَاصبِر حَتّى تَأخُذَ الماءَ مِن يَدِهِ .
جَلَسَ عَلى صَدرِ الحُسَينِ عليه السلام ، و قَبَضَ عَلى لِحيَتِهِ ، و هَمَّ بِقَتلِه.
قالَ لَهُ : أتَقتُلُني ، أوَ لا تَعلَمُ مَن أنَا ؟ قالَ : أعرِفُكَ حَقَّ المَعرِفَةِ : اُمُّكُ فاطِمَةُ الزَّهراءُ ، و أبوكَ عَلِيٌّ المُرتَضى ، و جَدُّكَ مُحَمَّدٌ المُصطَفى ، و خَصمُكَ اللّه ُ العَلِيُّ الأَعلى ، و أقتُلُكَ و لا اُبالي.
فَضَرَبَهُ بِرِجلِهِ فَأَلقاهُ عَلى قَفاهُ ، ثُمَّ أخَذَ بِلِحيَتِهِ ثُمَّ جَعَلَ يَضرِبُ بِسَيفِهِ لَعَنَهُ اللّه ُ عَلى مَذبَحِ الحُسَينِ عليه السلام .
فَغَضِبَ عُمَرُ بنُ سَعدٍ ، ثُمَّ قالَ لِرَجُلٍ : اِنزِل أنتَ إلَى الحُسَينِ فَأَرِحهُ !
منابع:
الفتوح : ج ٥ ص ١١٨
شرح الأخبار : ج ٣ ص ١٦٤ ح ١٠٩٢
المناقب لابن شهرآشوب : ج ٤ ص ١١١
مقتل الحسين عليه السلام
خوارزمي : ج ٢ ص ٣٦
تذكرة الخواصّ : ص ٢٥٣
الملهوف : ص ١٧٤
حریمخصوصےیکسرباز 🌿
جاءَ إلَيهِ شِمرُ بنُ ذِي الجَوشَنِ و سِنانُ بنُ أنَسٍ وَالحُسَينُ عليه السلام بِآخِرِ رَمَقٍ يَل
ترجمه :
شمر بن ذى الجوشن و سِنان بن اَنَس ، در آخرين لحظه هاى زندگى حسين عليه السلام كه ديگر رمقى نداشت و از تشنگى ، زبانش را مى چرخاند ، نزد حسين عليه السلام آمدند و شمر ، با پا به سينه او زد و گفت : اى پسر ابو تُراب ! آيا تو ادّعا نمى كنى كه پدرت بر حوض پيامبر ، ايستاده است و هر كه را دوست دارد ، سيراب مى كند ؟ پس شكيبايى كن تا اين كه آب را از دست او بگيرى !
شمر لعنه الله ، بر سينه حسين عليه السلام نشست و محاسنش را گرفت و تصميم به كُشتن او گرفت .
حسين عليه السلام به او فرمود :
«مرا مى كُشى ؟ آيا نمى دانى من كيستم ؟» . شمر لعنه الله گفت : تو را كاملاً مى شناسم . مادرت ، فاطمه زهرا و پدرت ، على مرتضى و جدّت ، محمّدِ مصطفى و پشتيبانت ، خداى بلندمرتبه والاست . تو را مى كُشم و هيچ باكى ندارم . سپس از روی سینه بلند شد با پايش ، ضربه اى به حسين عليه السلام زد و او را به پشت خوابانْد و محاسن او را گرفت سپس با شمشير بر گلوى حسين عليه السلام کشید و گلو را پاره کرد.
در این هنگام حسين عليه السلام شروع کرد دست و پا زدن و ...
عمر بن سعد ، خشمگين شد و به مردى گفت : فرود بيا و حسين را راحت كن و کسی نبود جز سنان بن انس لعنه الله.
حریمخصوصےیکسرباز 🌿
ترجمه : شمر بن ذى الجوشن و سِنان بن اَنَس ، در آخرين لحظه هاى زندگى حسين عليه السلام كه ديگر رمقى
"ذبح" یعنی گلو را بریدن و پاره کردن .
"حَز" دو معنا دارد:
الف. قطعه و لم یفصل : چیزی را قطع کنی ولی جدا نشود
ب. قطع کردن چیزی با ضربات متناوب و پشت سر هم ولی نامنظم
"جز" یعنی چیزی را یکدفعه- دفعتا- و یکباره از ریشه کندن.
حریمخصوصےیکسرباز 🌿
"ذبح" یعنی گلو را بریدن و پاره کردن . "حَز" دو معنا دارد: الف. قطعه و لم یفصل : چیزی را قطع کنی ولی
مرحله دوم جدا شدن سر :
نَزَلَ فَحَزَّ رَأسَهُ بَعدَ أن ذَبَحَهُ .
ضَرَبَهُ بِسَيفِهِ اثنَتَي عَشرَةَ ضَربَةً ،
ثُمَّ حَزَّ رَأسَهُ.
سنان لعنه الله از اسب پیاده شد و جلو رفت و عمل " حز " توسط او صورت گرفت پس از آنکه عمل " ذبح " توسط شمر صورت گرفته بود.
۱۲ ضربه پیاپی و نامنظم بر گردن حسين عليه السلام فرود آورد و سر را قطع کرد اما کامل جدا نشد - فقط به یک استخوان بند بود -
مرحله سوم جدا شدن سر:
فَنَزَلَ وجَزَّ رَأسَهُ
خولی لعنه الله از اسب بسرعت پیاده شد و عمل "جز" را انجام داد یعنی بسرعت سر را کند.
و اینگونه بود که سر جدا شد..
یه همچین ساعاتی هست که دارن آقای
ما رو به قتل میرسونن ...
فرقة بالسیوف ... فرقة بالخشب ...
حریمخصوصےیکسرباز 🌿
با نعل تازه حُرمت دیرینهای شکست ناحیهی مقدسهی سینهای شکست
رزازّی ، یعنی پوستِ برنج کندن ، وقتی
برنج را برداشت میکنند ، یک لایه ی تیره
و قهوه ای دارد ، برای اینکه آن لایه برداشته
شود ، روی آن را با آسیاب یا هر وسیله
دیگری میکوبند تا این لایه از آن جدا شده
و سفیدی برنج معلوم شود .
در کربلا ، سیدالشهدا را رزازّی کردند ،
آنقدر با اسب بر این بدن مطهر رفت و آمد
کردند که سفیدی استخوان های مولای
ما نمایان شد ...
ای تکه پاره و ای بی کفن ، حسین ..
تو این ساعات ، یه پسر بچه ی نونهال ،
به اسم عبدالله ابن حسن ، دستش رو
از دست عمه رها کرده و به سمت عمو
دوان دوان میره ...
والله لا افارقُ عَمي ...
خدا لعنت کنه اون شخصی که با ضربه
شمشیر ، دست عبدالله رو به پوست
آویزان کرد ...
حریمخصوصےیکسرباز 🌿
___
سر بسته بگویم :
آنقدر شمر اذیت و آزار کرد ، که عمر سعد
خشمگین شد و به سنان ابن انس امر کرد
#حسین را راحت کن !💔
هدایت شده از نگارخانہےمن !
برای آنان حکایاتی نقل کردهاند ، که مشهور
ترین آن داستان ها ،درباره ی مردی است
عرب ، که از مصیبت و داغ دیدگی اعضای
خانواده اش ، ریش سپید گشت !
اما کمتر از چند ساعت بعد از آنان ، شَیب
خویش را خضاب کرد. به خونِ گردن خود !
آری ، داستانی است که در ناحیه ی مقدسه
نقل کرده اند. از زبانِ فرزندِ همان مرد ..
آنجا که میفرماید :
أَلسَّلامُ عَلَى الشَّیْبِ الْخَضیبِ
حریمخصوصےیکسرباز 🌿
برای آنان حکایاتی نقل کردهاند ، که مشهور ترین آن داستان ها ،درباره ی مردی است عرب ، که از مصیبت و
جَلَسَ عَلى صَدرِ الحُسَينِ عليه السلام ، و قَبَضَ عَلى لِحيَتِهِ ، و هَمَّ بِقَتلِه ...
نشست و محاسن مبارک حضرت رو چنج زد
و شروع کرد به ذبح ...
بسم الله الرحمن الرحیم ...
حریمخصوصےیکسرباز 🌿
مرحله دوم جدا شدن سر : نَزَلَ فَحَزَّ رَأسَهُ بَعدَ أن ذَبَحَهُ . ضَرَبَهُ بِسَيفِهِ اثنَتَي عَشر
در زیارت ناحیه مقدسه آمده است:
الشِّمرُ جالِسٌ عَلى صَدرِكَ ، مولِغٌ سَيفَهُ عَلى نَحرِكَ ، قابِضٌ عَلى شَيبَتِكَ بِيَدِهِ ، ذابِحٌ لَكَ بِمُهَنَّدِهِ.
ترجمه:
شمر ، بر سينه ات نشسته است و شمشيرش را بر گلویت کشیده و در گودىِ گلويت فرو برده است و محاسن سپيدت را به دستش گرفته و با شمشير هندى خود تو را ذبح مى كند.
از آن طرف در مقتل خوارزمي و دیگر منابع آمده :
ضَرَبَهُ بِسَيفِهِ اثنَتَي عَشرَةَ ضَربَةً
ترجمه:
دوازده ضربه با شمشيرش به او زد ...
نوشتن که ناصرالدین شاه میره کربلا، اونجا با بزرگان که نشسته بودن یه روضهای خونده میشه شاه غش میکنه و میوفته. این وزیر میره پیش شاه و میگه آقا ببینین خط تقارن سیبیلتون خراب شده. شما شاه این مملکتین اگه قراره کسی هم تو این مجلس از حال بره، اون سید و آقایی هستن که جدشون امام حسینه. این رفتارتون، غرور ملوکانه رو زیر سوال میبره. شاه برمیگرده میگه ببین وزیر من شاهم! من میفهمم وقتی یه شاه از اسب بیوفته چه حالی میشه . .