#تلنگرانه⚠️
رفته بودم یه مغازه ی قدیمی که بدلیجات و نقره و... توش خرید و فروش میشد ..
یکم بعده من دو تا پسر بچه هم وارد مغازه شدن و رفتن سمت ویترین چاقو جیبی و ...🗡
خیلی حرصم درومد با خودم گفتم چرا باید از الان فکر دوتا بچه مشغول همچین چیزایی باشه؟؟
رفتم سمت یکی شونو با لحن محکمی گفتم..به اونا نگا نکن
یه نگاه مظلوم بهم انداخت و کارشو ادامه داد و با دوستش راجب اینکه کدومو بخرن حرف زد..
زدم رو شونشو گفتم هی #پسر مگه با تو نیستم؟عوض خرید این چاقو ها برو اون قسمت انگشترارو ببین و یکی برا بابات بخر دلش شاد شه💍
دیدم دوستش که پشتش بود هی بهم علامت میده و انگار میگه یه چیزیو نگو!
رفتم کنارش گفتم چیزی میگفتی؟
گفت اون بابا نداره چرا گفتی برای باباش انگشتر بخره؟!
به نظرتون باید چی کار میکردم...؟
با کار اون روزم یتیم بودن یه پسر بچه و اینکه نمیتونه کاری انجام بده که دل پدرشو شاد کنه رو به روش آوردم...
گاهی اوقات با امر به معروف و نهی از منکر کردنمون اوضاع رو بدتر میکنیم‼️ این کار در اصل خوبه ولی به شرطی که عوامل اجراییش کارشونو خوب بلد باشن...🍃
شما فکر کن بهترین مدل ماشین که تو دنیا تولید شده رو بدی دست کسی که رانندگی بلد نیست‼️ بعدم بگی علت تصادف :
بی کیفیت بودن ماشین:/🌿
من سرم گرم گناه است ..سرم داد بزن...🗣
#یامهدیﷻ
#انتشارپستثوابجاریہ♡