eitaa logo
سربازان حاج قاسم مطالب ناب حاج قاسم
1.5هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
2.7هزار ویدیو
21 فایل
مطالب بسیارناب ازشهدای استان کرمان وحاج قاسم عزیز همراه با نشان دادن عملکردهای جهادی این مجموعه که از دی ماه ۹۸ کارخودش را بامجوز رسمی شروع کرده است دفتررسمی کرمان خیابان گلدشت کوچه۲۶عصرها حساب رسمی6273817010059438 09198956673 09138417595 @h1367f
مشاهده در ایتا
دانلود
خاطره گویی آقای عفتی از هم‌رزمان حاج قاسم در جنوب شرق کرمان: به خاطر دارم یک مرتبه در شمال شرق کرمان که متصل به کویر لوت می‌شد ناامنی زیاد بود. سردار از من خواستند که خانواده‌ام را به کرمان بیاورم چون در زمان عصر نمی‌شد که به شناسایی بپردازیم. من هم خانواده‌ام را به مکانی آوردم که سردار آن را برای خانواده‌های شهدا و جانبازان و ایثارگران آماده کرده بودند. یک شب به همسرشان گفتند که امشب من و آقای عفتی برای شام نیستیم. به یاد دارم در خانه ایشان اتاقی بود که تمامش عکس شهدا بود و سردار می‌گفتند من هر وقت دلم می‌گیرد به این اتاق می‌آیم و عکس دوستان شهیدم را می‌بینم. به سمت مرکز شهر کرمان به راه افتادیم و همه هم سردار را می‌شناختند و با ایشان سلام و علیک داشتند. به مرکز شهر که رسیدیم ما را به یک رستوران سنتی بردند و من هم بسیار از این کار تعجب کردم، ایشان رو به من کرد و گفتند حتما با خودت گفتی چرا مرا به اینجا آورده؟! گفتم بله حقیقتش برایم سؤال شده! با مزاح گفتند فکر نکنی فقط شما مشهدی‌ها طرقبه شاندیز دارید. گفتند البته سه دلیل دارم برای اینکه تو را به اینجا آوردم این اولین دلیل! گفتم خوب دومین دلیل چیست؟ ایشان گارسون را صدا زدند گارسون هم آمد و گفت بله سردار؟ گفتند شغلت چیست؟ و گارسون گفت: عرض کردم خدمتتان قبل که من افسر هوانیرو هستم و بعد سردار از او خواست برود و رو به من کرد و گفت دلیل دومش این است آقای عفتی. در مملکتی که افسر هوانیروی آن مجبور باشد شب مشغول به گارسونی باشد روزگار خوشی را نمی‌بینم و مسئولان باید جواب دهند. سردار از من خواست پرده را کنار بزنم و از من پرسید چه چیز می‌بینی؟ گفتم شهر و مغازه و مردم را می‌بینم، سردار به من گفتند: من هر سه چهار ماهی که فرصت کنم به اینجا می‌آیم و می‌نشینم پرده را کنار می‌زنم و می‌گویم: قاسم یادت نرود که تو روزی اینجا کارگری می‌کردی! ✍عاشـقان* سـردارسلیمانـی👇🇮🇷 گروه جهادی سربازان حاج قاسم کرمان واتساپ گروه۱۶ https://chat.whatsapp.com/HQm0yqcmAQ1HzyFWBgpV26 لطفا برای گسترش وترویج راه وکلام شهدا تا حد توان در فضای مجازی با لینک رسانه باشید
✍حاج‌قــاســم‌ مردم را با محبت جذب کرد. حتی می‌خواست کسانی را که از روی غفلت و جهالت مسیر اشتباه را طی کرده بودند، به مسیر بیاورد و به جریان انقلاب بازگرداند. بارها به من گفت دوست دارم وقتی سوار هواپیما می‌شوم، در کنار من کسی بنشیند و از من سؤال کند و من به سؤالات او جواب دهم. احساس خستگی نمی‌کرد و با همه مشغله‌هایی که داشت، جذب و توجیه مردم را هم دنبال می‌کرد. در یکی از سفرهایش به سوریه و لبنان که تقریباً 15 روز طول کشیده بود، وقتی برگشت شهید پورجعفری که همراه همیشگی حاج قاسم بود به من گفت حاج قاسم در این 15 روز شاید 10 ساعت هم نخوابیده است، با این حال وقتی سوار هواپیما می‌شد اگر کسی در کنارش بود دوست داشت با او هم صحبت کند و پاسخ‌های او را بدهد. به خانواده شهدا سر می‌زد. من خودم با ایشان چند بار همراه بودم. بعضی وقت‌ها که اولین بار به خانه شهیدی می‌رفتیم، رفتارش طوری بود که انگار سال‌هاست آن‌ها را می‌شناسد. تحویل‌شان می‌گرفت و درد دل بچه‌ها را می‌شنید. به آنها هدیه می‌داد و با آنها عکس می‌گرفت. خیلی خودمانی بود، نصیحت‌شان می‌کرد. از کوچک‌ترین چیزی هم غفلت نداشت؛ مثلاً وقتی در جلسه‌ای دخترخانمی کمی از موهایش بیرون افتاده بود، روی کاغذ می‌نوشت و به او می‌داد تا حجابش را درست کند. به حجاب بچه‌های خود و بچه‌های شهدا حساسیت داشت. مرام او حرکت در مسیر امر به معروف و نهی از منکر بود. 📚خاطرات «حجت‌الاسلام علی شیرازی» از حاج‌ قاسـم‌ سلیمانی ✍عاشـقان* سـردارسلیمانـی👇🇮🇷 گروه جهادی سربازان حاج قاسم کرمان واتساپ گروه https://chat.whatsapp.com/HQm0yqcmAQ1HzyFWBgpV26 واتساپ https://chat.whatsapp.com/J6ZohniakZjHVX1Q07IhVo ایتا https://eitaa.com/joinchat/1866727461C41e138cc9f تلگرام https://t.me/sarbazanhajgasemkerman9198956673 سروش http://sapp.ir/zarbazanhajgasemkerman لطفابالینک هارسانه باشید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 واکنش مشابه رهبرانقلاب و حاج قاسم به حفظ شان و احترام فرزندان شهدا در خلال یک مراسم ✍سه راه دشتک،مرز ایران،افغانستان و پاکستان،نا امن ترین نقطه؛جایی که امنیتش دست های قرار گاه قدس را می بوسد. نماینده ولی فقیه بودم.به حاجی گفتم میخوام به منطقه توجیه شم.خودش پیش قدم شد. آن موقع سرتیپ بود. درجه هایش را کَند و گذاشت توی جیبش.سه چهار ساعت توی جاده از کوه و کمر دوست وبیابان بالا و پایین شدیم.قرص ومحکم بالای وانت ایستاده بود و یک به یک گزارش می داد؛از استقرار نیرو ها گرفته تا موانعی که سر راهشان بود.در تمام دست اندازها وسرا زیری ها لحظه ای ندیدم خم به ابرو بیاورد، انگار نه انگار که بدنش پراز تیر و ترکش است.می توانست فرمانده گردانی،کسی را بفرستد اما خودش آمد؛ شاید هیچ کس به اندازه فرمانده قرارگاه به منطقه توجیه نبود. 📚راوی:حجت الاسلام عسکری امام جمعه رفسنجان ✍عاشـقان* سـردارسلیمانـی👇🇮🇷 گروه جهادی سربازان حاج قاسم کرمان واتساپ گروه۱۸ https://chat.whatsapp.com/It6e7ysf6SGIPC8QfbkM5k لطفا برای گسترش وترویج راه وکلام شهدا تا حد توان در فضای مجازی با لینک رسانه باشید
7.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 آنچه درباره حاج قاسم کمتر شنيده بوديد؛ درست وقتى جنوبِ كرمان در دستِ اشرار بود، فرمانده چه تاكتيكى را براى آرام كردن منطقه پياده كرد؟ ✍بیت الزهرا که خادم بودیم اون شبایی که مراسم حضرت زهرا (س). بود همیشه حاج قاسم میومدن بهمون سر میزدن که ببینن با میهمانان حضرت زهرا (س). چه رفتاری داریم... اصلا اجازه ی تفتیش نمیدادن همیشه میگفتن به هیچ عنوان حق تفتیش ندارید میهمانای حضرت زهرا (س) رو اذیت نکنید درواقع برخورد جدی میکردن. و ما که میگفتیم برای امنیت خودشون هست ناراحت میشدن و میگفتن حضرت زهرا (س).مراقب میهمانانش هست شما نگران نباشید.... همیشه دور از چشم حاج قاسم این کار رو میکردیم. 🏴شهادت حضرت زهرا (س) تسلیت باد ✍عاشـقان حٰاج‌قٰاسِم‌سُلِیمٰانی👇 گروه رسمی سربازان حاج قاسم استان کرمان https://chat.whatsapp.com/I43SUeAhLr6ESsBMer9YjZ https://chat.whatsapp.com/IKSVl72rzDN5gyzZNYpAxG به عشق حاج قاسم وشهدادر حد توان رسانه باشید
..همان طور که میخواست شهید شد.. شب قبل از شهادت تو مقر نشسته بودیم . صحبت از شهادت بود . یهو حاج عبدالله گفت : “من شهید شدم ، منو با همین لباس نظامی ام خاکم کنید “ بچه ها زدن زیر خنده و شروع کردن به تیکه انداختن . حالا تو شهید شو..! حالا شهید هم بشی تهران بفرستنت باید کفن بشی . سعی میکنیم لباس نظامی ات رو بذاریم تو قبر..! تو خط مقدم بودیم که خبر شهادت حاج عبدالله رو شنیدیم. محاصره شده بودن و امکان برگشتشون هم نبود. شهید شد و پیکرش موند دست تکفیری ها ، سرش رو از تنش جدا کرده بودند و عکس هاش رو گذاشته بودند توی اینترنت. بحث تبادل اجساد رو مطرح کرده بودیم که تکفیری ها گفته بودند خاکش کردیم. چون پیکر سر نداشت دیگر قابل شناسایی نیست. حاج عبدالله به آرزوش رسید.. https://chat.whatsapp.com/LPJuKkbOgx13eJXy5HIk51
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظه اعلام خبر شهادت به مادر شهیدان محمدی‌پور. حاج قاسم خیلی هوای خانواده شهدا رو داشت. واقعا بنده خاص خدا بود. هنوز باور ندارم حاجی شهید شده😭 👤 علی مختارزاده 🇮🇷 هر سال فاطمیه ده شب روضه داشت. بیشتر کارها با خودش بود، از جارو کشیدن تا چای دادن به منبری و روضه خوان.. سفارش میکرد شب اول و آخر روضه حضرت عباس (ع) باشد. مداح رسیده بود به اوج روضه.. به جایی که امام حسین(ع) آمده بود بالای سر حضرت عباس.. بدن پر از تیر ، بدون دست و فرق شکاف خورده برادر را دیده بود. با سوز میخواند... تا اینکه گفت: وقتی ابی‌عبدالله برگشت خیمه ، اولین کسی که اومد جلو سکینه خاتون بود. گفت:《بابا این عمی العباس..》ناله حاجی بلند شد !《آقا تو رو خدا دیگه نخون》دل نازک روضه بود.. بی تاب میشد و بلند بلند گریه میکرد. خیلی وقت ها کار به جایی میرسید که بچه ها بلند میشدند و میکروفن را از مداح میگرفتند.. میترسیدند حاجی از دست برود با ناله ها و هق هقی که میکرد.. ✍عاشـقان حٰاج‌قٰاسِم‌سُلِیمٰانی👇 گروه رسمی سربازان حاج قاسم استان کرمان واتساپ https://chat.whatsapp.com/IadEckvLM3pDCLiOkKokKj رسانه باشیم
6.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺توییت اون دوقلوها رو دیده بودید که اسمشون به نام شهید سلیمانی و شهید ابومهدی نامگذاری شد. حالا ۲۵ ثانیه هم فیلم ازشون ببینید. خاطره آقای قائم‌پناه همرزم و همراه حاج قاسم در امور درمانی و پرستار بیمارستان حضرت فاطمه(س) شبی حاج قاسم باید برای انجام عملیات در سوریه و مبارزه با داعش مهیا می‌شد اما آن شب مادرشان در بیمارستان بستری بودند. او باید به سوریه می‌رفت. حاجی قبل از رفتن به بیمارستان آمد، آن شب من همراه او بودم و شاهد اتفاقی باورنکردنی شدم. حاج قاسم بیرون و قبل از ورود به اتاق مادر کفش‌هایش را در ‎آورد. هیچ دوربینی این صحنه را شکار نکرد او از من خواست که دوربینی این لحظات را ثبت نکند و درخواست کرد این اتفاق را تا زمان حیات مادی او جایی روایت نکنم. حاج قاسم بعد از ورود به اتاق مادر از کف ‎پا تا صورت مادر را غرق بوسه کرد. بعد از درد دل با مادر شرح حال پزشکی او را جویا شد. حاج قاسم همان شب و قبل از اینکه از محضر مادر مرخص شود، روی برگه‎ای با خط خود برایم نوشت: از خدا می‌خواهم به میزان حلاوتی که برای من درمورد مادرم ایجاد می‌کنی در جهادم شریک باشید ✍عاشـقان حٰاج‌قٰاسِم‌سُلِیمٰانی👇 گروه رسمی سربازان حاج قاسم استان کرمان واتساپ https://chat.whatsapp.com/EY33o0SkKopCCau4VQNf6k به مدداز شهداوحاج قاسم وبه اندازه ارادت رسانه باشیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ماجرای آزادسازی شهر بیجی عراق از چنگال داعش توسط سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی 👇 میانه نبرد بودیم ؛ در حمله بوکمال. از منطقه T2 به T3 رسیدیم . همان جا بودیم که حاجی سخنرانی کرد و گفت؛ کمتر از دو ماه دیگر اثری از داعش باقی نخواهد ماند . نشسته بود نوک خط روی خاکریز؛ ‌دفتری جلویش باز بود . زینبیون از این طرف برید ، حیدریون از این طرف و شما هم از وسط بزنید . بچه ها به صدا در آمدند که انتحاری ها امانشان را بریده ، از شدت انفجارهایشان گوش هایمان خونریزی کرده ، چشم هایمان تیره و تار میبیند . حاجی یکپارچه غیظ شد ! «پورجعفری! برو تفنگ منو از توی ماشین بردار بیار خودم میرم.» جان بچه ها بود و فرمانده‌شان! نه نیاوردند روی حرفش و زدند به خط دشمن. 📚منبع : کتاب سلیمانی عزیز 👇 🌟امام مهدی علیه السلام: 🕊اگر شیعیان ما ، که خداوند توفیق طاعتشان دهد در وفا کردن به پیمانشان همدل می شدند هرگز سعادت و ملاقات ما از آنان به تاخیر نمی افتاد ✍سربازان حاج قاسم 🇮🇷 مطالب ناب از شهداوحاج قاسم https://chat.whatsapp.com/I4FrbhvbPYE1GEilquBzfP به اندازه ارادت به حاج قاسم وشهدارسانه باشید
خاطره آقای علیجان سلیمانی دوست کودکی و همرزم شهید سلیمانی از ۱۲ بهمن ۵۷ و سجده شکر حاج قاسم روزی که حضرت امام (ره) بعد از ۱۵ سال دوری از وطن به میهن بازگشت. در آن زمان رسانه جمعی نداشتیم. تلویزیون اصلا نبود و در کمتر خانه‌ای رادیو وجود داشت. یک رادیو پیدا کردیم و آن را در کنار پنجره یکی از کلاس‌های مدرسه‌ای که تا ششم ابتدایی در قنات ملک درس خوانده بودیم، قرار دادیم و صدایش را تا آخر بلند کردیم. همه از پیر و جوان، زن و مرد در حیاط مدرسه جمع شدند و به صدای رادیو گوش می‌دادند. خبرنگار، لحظه به لحظه ورود امام (ره) را گزارش می‌داد. به محض نشستن هواپیمای حامل حضرت امام خمینی (ره) همه جمعیت از جمله حاج قاسم سجده شکر به جای آوردند. همه سرشان را روی زمین گذاشتند و یک نفر ذکر سجده شکر را می‌گفت و بقیه تکرار می‌کردند. شاید اولین سجده شکر حاج قاسم برای سلامت و حضور حضرت امام (ره) در کشور بود. اولین سخنرانی سردار هم درباره نهضت و زندگی امام (ره) و انقلاب اسلامی بود. حاج قاسم بارها می‌گفت که امام با آن عظمت می‌فرمودند: «مردم ایران که جانم فدای آنها». آن وقت جان ما چه قابل است؟ هزاران مثل من فدای ملت ایران. ✍سربازان حاج قاسم 🇮🇷 مطالب ناب از شهداوحاج قاسم https://chat.whatsapp.com/I4FrbhvbPYE1GEilquBzfP 👇 https://chat.whatsapp.com/ERupp9SJe3v32icBzuI7r3 به اندازه ارادت به حاج قاسم وشهدارسانه باشید
✍حاج قاسم در حین اقتدار، متواضع و فروتن بود و هر زمان شخصی از نیروها و حتی مردم قصد ملاقات با او را داشتند، ایشان خود بلند می‌شد و به استقبال آن‌ها می‌رفت و حتی دست نيروها را می‌بوسيد و صحبت‌های آن‌ها را می‌شنید و در ملاقات با آن ها از الفاظ «قربانتان برم» «كوچيك شما هستم» و... استفاده می‌کرد حاج قاسم آنقدر متواضع بود که روزی که بوکمال آخرين پايگاه داعش آزاد شد، ایشان به نائب امام زمان(عج) نامه نوشت و این پیروزی را به ایشان تبریک گفت و اعلام کرد دست و پای رزمندگان را به خاطر مجاهدت‌هایشان می‌بوسم. حاج قاسم فقط پنج ساعت در شبانه روز مي‌خوابيد و همیشه يك ساعت قبل از نماز صبح بيدار مي‌شد و به راز و نیاز با خدا و خواندن مشغول می‌شد و ما هق هق گريه هاش در دل شب را مي‌شنيديم. 💢حضرت آیت‌الله العظمی بهجت(رحمة الله علیه): مراقب اوضاع یمن باشید؛ جرقه‌ای در یمن زده می‌شود که با ظهور ارتباط دارد و ما باید خودمان را برای ظهور آماده کنیم. ✍سربازان حاج قاسم 🇮🇷 مطالب ناب از شهداوحاج قاسم https://chat.whatsapp.com/Fa9Sl3VPS1MCD7PIDT4gm0 https://splus.ir/joingroup/KqmEQOpFi5B342DJcGf60taW به اندازه ارادت به حاج قاسم وشهدارسانه باشید
8.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 روایت شنیدنی حاج قاسم از رزمنده‌ای که به شکل عجیبی به آرزوی خودش رسید 🔸رزمنده‌ ایرانی که با لباس و پلاک عراقی در کربلا دفن شد! ✍دیدم اینطور نمیشه راپید را گذاشتم زمین و گفتم : « حاجی من اینجور نمیتونم کار کنم!.» داشتم کالک عملیات می کشیدم. حاج قاسم مدام میگفت : «پس چی شد؟» اطلاعات دیر به دستمان رسیده بود! حالا باید فوری میکشیدم و میدادم دستش! در جوابم گفت : «ناراحت نشو خودم الان میام کمکت » رفتیم توی اتاق خودش، یک راپید گرفت دستش. نشست ان طرف کالک. گفت: «من اینطرف رو میکشم تو اونطرف رو» یک نفر دیگه هم امد کمکمان. با همان دست مجروحش تند تند کالک میکشید و می‌آمد جلو! خیلی کم روی اطلاعات نگاه میکرد. برعکس ما که هی باید سراغ اطلاعات میرفتیم و بعد پیاده میکردیم روی کالک. بیست و سه دقیقه بعد کالک کامل عملیاتی جلویمان بود . حاج قاسم نگاهی به من انداخت و گفت :«خسته نباشی» نگاه کردم و دیدم مثلا قرار بود من بکشم! اما بیشتر زحمتش را حاجی کشیده بود. از بس شناسایی رفته بود و همه را به چشم دیده بود! 📚منبع: کتاب سلیمانی عزیز ✍سربازان حاج قاسم 🇮🇷 مطالب ناب از شهداوحاج قاسم https://chat.whatsapp.com/Fa9Sl3VPS1MCD7PIDT4gm0 https://chat.whatsapp.com/JhcftnXieiYJ7F8CzuAZg3 به اندازه ارادت به حاج قاسم وشهدارسانه باشید
11.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 روایت حاج قاسم از پیام بسیار مهم رهبر انقلاب به ایشان، پس از اطلاع از شکست کامل حصر آمرلی و فرار داعش همیشه با دو سه نفر میرفت گلزار شهدا قدم به قدم که میرفت جلو ، دلتنگ تر از قبل میشد ، دلتنگ شهادت ، دلتنگ رفقای شهیدش.... کنار قبور می ایستاد و رازهای مگویش را به یارانش میگفت. جنس نجواهای فرمانده را نشنیده هم میشد فهمید. نجواهایی از جنس دلتنگی ، جاماندگی و دلواپسی .حاجی بین قبر ها راه میرفت مینشست و خلوت میکرد بعد رو میکرد به ما و میگفت:《قرآن همراهتون هست؟》 اگر بود که سوره حشر را میخواند و اگر هم نبود از توی موبایل برایش می آوردیم این عادت حاجی بود باید سوره حشر را سر مزار شهدا حتما میخواند.. ✍سربازان حاج قاسم 🇮🇷 مطالب ناب از شهداوحاج قاسم https://chat.whatsapp.com/Fa9Sl3VPS1MCD7PIDT4gm0 https://chat.whatsapp.com/JhcftnXieiYJ7F8CzuAZg3 به اندازه ارادت به حاج قاسم وشهدارسانه باشید