eitaa logo
سربازان حجت
65 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
1.5هزار ویدیو
10 فایل
کی رفته ای ز دل که تمنا کنم تورا کی بوده ای نهفته که پیدا کنم تو را غایب نبوده ای که شوم طالب حضور پنهان نگشته ای که هویدا کنم تو را مهدی جانم💓
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃امام صادق علیه السلام: 🌸🍃صله رحم، انسان را می کند و کفّ انسان را بخشنده می کند(کنایه از آنکه انسان با سخاوت می شود) و نفس را از آلودگی های اعمال ناشایست پاکیزه می کند و را زیاد می کند و را به تأخیر می اندازد. 📚اصول کافی، ج ۲، ص ۱۵۱
7.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌دنیای بعد از از زبان مرد ایرانی که جسدش داخل کفن شد. ☀️کل نفس ذائقه الموت ☀️ مردی که بعد از یک ساعت مردن زنده شد @sadatmahdvi
مراقبه ،خاموشی و گذر از مرگ و زندگی : زندگي يك جشن و مراسم شادي است كه هميشه در جریان است. ما فقط بايد اندكي خاموش تر شويم، تا بتوانيم صداي آنرا بشنويم و همين كه كاملا خاموش و ساکت شويم، آنوقت خود سكوت مي شويم، نيست مي شويم. بخشي از آن هماهنگي جهاني مي شويم و با کل در اتحاد و اتصال قرار می گیریم. اين پيوند ميان انسان با هستي و پيوند ميان جزء با كل است ، پیوند میان انسان و خدا است، پس بمعناي ديگر ما براي نخستين بار هست مي شويم . قطره اي شبنم ناپديد اما تبديل به دريا مي شود ما چون قطره ای وارد دریا می شویم و با دریا یکی می شویم و در دریا نیست و به عبارت بهتر با دریا هست ابدی میشویم . مراقبه شکستن چارچوب و حصار "خودی " است  چارچوبهاي كوچكی که دیگر به درد نمی خورند و نقش حصار را بازی می کنند حصاری که نام دیگر آن را ذهن می گذاریم. با فرا رفتن از چارچوبهاي خود، از مرگ نيز فراتر مي روي. جاودان و بي كران مي شوي .تو فقط به گوشي شنوا و قلبي پذيرا نياز داري و مراقبه  آن گوش و قلب را مي آفريند. @sserfan
" خود "  عامل جدایی و فراق : ما از هستي جدا نيستيم اما همه ما با پندار جدا بودن زندگي مي كنيم. پندار جدا بودن از هستي، همان " خود" است. اين پندار و فقط اين پندار است كه دنيا را براي ما جهنم مي سازد، زيرا ما را از زندگي مي ترساند. ما از آينده مي ترسيم. از اين مي ترسيم كه روزي خواهيم مرد – و تمام اين ترسها از " خود" سرچشمه می گیرد. نمي فهميم كه با كل يكي هستيم و هيچ تولد و مرگي نداريم، زيرا هميشه در اين جهان و جزيي از آن بوده ايم. همچون موجي از دريا هستيم. موج قبل از اينكه به پا خيزد در دريا وجود داشت و وقتي براي استراحت به دريا باز مي گردد بازهم وجود دارد. تولد و مرگِ موج دروغين است. موج هميشه باقي است. گاهي راكد و در حال استراحت است و گاهي خود را نشان مي دهد اما هميشه وجود دارد. جزيي جدايي ناپذير از درياست. ما نيز جزيي جدايي ناپذير از اين هستي و امواجي از اين دريا هستيم  و اگر اين را بفهميم، تمام تشويشها از بين مي روند و هيچ جاي نگراني باقي نمي ماند.اين جهان خانه ماست و ما جزيي از آن هستيم. به هيچ طريقي نمي توانيم جايي ديگر برويم و يا وجود نداشته باشيم – به هيچ طريقي! @sserfan
مراقبه ،خاموشی و گذر از مرگ و زندگی : زندگي يك جشن و مراسم شادي است كه هميشه در جریان است. ما فقط بايد اندكي خاموش تر شويم، تا بتوانيم صداي آنرا بشنويم و همين كه كاملا خاموش و ساکت شويم، آنوقت خود سكوت مي شويم، نيست مي شويم. بخشي از آن هماهنگي جهاني مي شويم و با کل در اتحاد و اتصال قرار می گیریم. اين پيوند ميان انسان با هستي و پيوند ميان جزء با كل است ، پیوند میان انسان و خدا است، پس بمعناي ديگر ما براي نخستين بار هست مي شويم . قطره اي شبنم ناپديد اما تبديل به دريا مي شود ما چون قطره ای وارد دریا می شویم و با دریا یکی می شویم و در دریا نیست و به عبارت بهتر با دریا هست ابدی میشویم . مراقبه شکستن چارچوب و حصار "خودی " است  چارچوبهاي كوچكی که دیگر به درد نمی خورند و نقش حصار را بازی می کنند حصاری که نام دیگر آن را ذهن می گذاریم. با فرا رفتن از چارچوبهاي خود، از مرگ نيز فراتر مي روي. جاودان و بي كران مي شوي .تو فقط به گوشي شنوا و قلبي پذيرا نياز داري و مراقبه  آن گوش و قلب را مي آفريند.
مراقبه ،مردن بر خود و ذهن  : برای اینکه عملا دریابید ، هنگامی که می میرید ، چه اتفاقی برایتان می افتد، باید بمیرید. این را نباید یک شوخی تلقی کنید. واقعا باید بمیرید، نه فیزیکی ، بلکه رواناً و دروناً٬ شما ناگزیرید همراه با آنچه که در خود پرورش داده اید و همراه با آن چیزهایی که برایتان تلخند، بمیرید. اگر شما با مراقبه بر  لذات خود، چه کوچکترین و چه بزرگترین، آن هم به طور طبیعی و نه با بحث و جدل یا اجبار  بمیرید، آن زمان ، مفهوم مرگ را درخواهید یافت. مرگ یعنی داشتن ذهنی که کاملا خالی از  خویش، متعلقات روزمره ، لذات و رنج ها باشد. مرگ یک تجدید است. مرگ تغییر و تحولی است  که در آن به هیچ وجه فکر عمل نمی کند، زیرا فکر کهنه است، وقتی مرگ وجود داشته باشد ، ناگزیر چیزی کامل و نو نیز وجود خواهد داشت، رهایی از دانستگی مرگ است و از آن پس شما به مفهوم واقعی، زندگی خواهید کرد. " رهایی از دانستگی". صفحه 124. کانال سیر و سلوک و عرفان: @sserfan