⭕️ دائم الذکر
دائم الوضو
دائم الاستغفار
دائم الاشک
دائم المراقبه
اینها ابزار شهادت است...
روحمان با یادت شاد
شهید مدافع حرم 🕊🌹
#حسن_عبدالله_زاده
🔴@sarbazanzeynab🔴
مدافعان حرم
🌟#رفیق_مثل_رسول 🌟۶۱ همراه با بچه ها به سمت درب خروجی سالن می رفتیم که برای یک لحظه زمین زیر پای ما ل
🌟#رفیق_مثل_رسول 🌟۶۲
بچه ها دشمن را حسابی پس زده بودند و این بار با خیال راحت تری میتوانستیم داخل صحن راه برویم.یاد محرم افتادم،گوشه ای از حرم به یادش دو رکعت نماز خواندم.به سجده که رفتم.شکر خدا را بجا آوردم که یک بار دیگر فرصت حضور پیدا کردم.بعد از نماز همراه بچه ها به سمت فرودگاه آمدیم و با اولین پرواز به سمت حلب راهی شدیم.وضعیت پروازهای نظامی مشخص بود.باید همه مثل قوطی ساردین کنار هم مینشستیم. علیرضا خندید و گفت:لای در باز بشه و نفر اول سر بخوره، بقیه هم دنبالش رفتیم پایین.بعد هم نگاهی به من کرد و گفت:بهتره برای آموزش اسم جهادی انتخاب کنیم،این طوری بین بچه های بومی و حزب الله، مارا به اسم جهادی میشناسند.
طول پرواز حدودا یک ساعت بود.وقتی پیاده شدیم،محسن با خنده گفت:یک ساعته رسیدیم،اما دوساعت زمان میبره بدنمون به حالت اولش برگرده.با دو ماشین تویوتا از طریق جاده نیرب به سمت آکادمی رفتیم.راننده ما یکی از بچه های حزب الله بود که دست و پا شکسته فارسی را یاد گرفته بود.برای ما گفت:تازه منطقه آرام شده و روزهای قبل خیلی سرشون شلوغ بوده.
یکی دوروز داخل آکادمی بودم.دنبال یکی از بچههای خودمان میگشتم که پای کار باشد و بتوانم فعالیت بیشتری داشته باشم تا اینکه یک روز داخل محوطه شنیدم که کسی من را به اسم صدا میکند.نگاه کردم،دیدم یحیی است.از دیدنش خوشحال شدم.یحیی گفت:قسمتی از کار منطقه را دست گرفتم ،برای سرکشی به اینجا اومدم.با شنیدن اسم خلیل و تبحرش در تخریب ،منتظر موندم تا ببینم این خلیل کیه؟
با یحیی هماهنگ کردم که صبح برای آشنایی و شناسایی بیشتر منطقه من را همراهی کند. تمام مسیر یحیی شروع کرد به شوخی کردن.واقعا به منطقه مسلط بود.اگر منطقه را یک دایره بزرگ تصور میکردیم،فقط نقطه مرکزی و یک راه باریک دست نیروهای ما بود.یکی از حد فاصل های ما،باغ زیتون بود.من و یحیی به راحتی وارد این محدوده شدیم.یحیی با شناختی که داشت،مسیری را انتخاب کرد که درست از بین مسلحین عبور کردیم.به شوخی گفتم:ماالان پشت به خودی و رو به دشمنیم،الان مسلحین ما رو میزنند.
برگردیم هم خودی ها ما رو میزنند.
مدافعان حرم
🌟#رفیق_مثل_رسول 🌟۶۲ بچه ها دشمن را حسابی پس زده بودند و این بار با خیال راحت تری میتوانستیم داخل صح
🌟#رفیق_مثل_رسول🌟۶۳
یحیی این خاطره را تعریف کرد که (بعد آزادی و پاک سازی یک منطقه، داشتم گشت میزدم که یک خودرو بدون سرنشین دیدم.نزدیکش شدم ،همه چیز را چک کردم.دیدم تله نیست، خواستم در ماشین را باز کنم،یک گلوله کنارم خورد.سریع موضع گرفتم و خودم رو به ماشین خودم رسوندم،پیش خودم گفتم:مسلحین تو خونه روبرویی هستند.سریع رفتم به موقعیتی که داشتم و به بچه ها گرای خونه رو دادم.دیدم یکی از بچه ها خندید و گفت؛اونجا دست ماست.بچه های خودمون داشتن میزدن.وقتی پشت بی سیم مشخصات دادن بهشون،گفتم تویی و دیگه شلیک نکردن. برای همین ما برگردیم هم شاید دوستان بزنند.
بعداز یک سه راهی وارد جاده شدیم و به سمت ذهبیه رفتیم.از تل نبی ادریس که رد شدیم،یحیی در مورد پیدا شدن دست میثم(شهید علی کنعانی)بیست روز بعداز شهادت و دفن آن در همین تل نبی ادریس صحبت کرد.یحیی وجب به وجب منطقه و پراکندگی دشمن را به خوبی می شناخت.از روستا ها که رد میشدیم ساختمان های مدارس و مساجد ویران شده بود.در کنار تمام این ویرانی ها تنها تصویر زیبا،صورت بچه های معصومی بود که به دنبال ماشین ها برای گرفتن غذا میدویدند.
به یک سه راهی رسیدیم.بعداز سه راهی ما از تل شغیب گذشتیم.زمین های مزروعی حاصلخیزی دو طرف جاده بود.به ترکان که رسیدیم ،یحیی خاطرات زیادی از امیرعلیزاده و علی کنعانی تعریف کرد و گفت؛یک صوت از امیر علیزاده دارم که بعد معرفی خودش میگوید:من از خدا میخوام من رو از یاران مخلص و حقیقی امام زمانم قرار بده.امیر خیلی روحیات خاصی داشت.آخرین روز به من گفت:این کلید اتاق منه،هرچی دارم جمع کن بفرست تهران.من هم به شوخی گفتم:به من چه ربطی داره،خودت کارتو بکن.امیر لبخندی زد و گفت:کار دیگه.
داخل ماشین به من گفت:یحیی من درباره کارمون یه تفآل به قرآن زدم،میدونی چی اومد؟_نه. _آیه چهارده سوره توبه
بعد هم آیه را که درست شرایط مابود ،برایم خواند.
یحیی بغض کرد.از لرزیدن صدایش میشد فهمید چقد شهادت امیر علیزاده برایش سخت بوده نگاهی کرد و گفت:خیلی سخته دو تا رفیقت را توی یک روز و یک لحظه از دست بدی
زندگی نامه شهید مدافع حرم 🕊🌹
#رسول_خلیلی
🔴@sarbazanzeynab🔴
💬 | #پیام_جدید
متن پیام:
سلام میتونم از مطالب شما کپی کنم ولینک شما روحذف کنم ولینک خودم را بزارم ؟
سلام مخاطب گرامی!
کپی از مطالب کانال حلال است بله میتوانید با لینک کانال خودتان منتشر کنید
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
💌#کلام_شهید🌹
اگر میخواهید
زندگی کنید، برای خدا زندگی و
اگر خواستید بمیرید برای خدا و در راه
او جان بدهید
شهید مدافع حرم🕊🌹
#روح_الله_صحرایی
🔴@sarbazanzeynab🔴
🕊زیارتنامه ی شهدا🕊
🌹🌱🌹🌱اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم
#شادی_روح_شهدا_صلوات🕊🌹
🔴@sarbazanzeynab🔴
6.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهید سعید مسلمی یکی از پنج شهید مدافع حرم شهر اراک است که در دفاع از حرم حضرت زینب (س) به شهادت رسید. سعید از جوانان دهه هفتادی بود که قهرمانی و بزرگمردیاش زبانزد مردم شهرشان بود
سالروز شهادت ❣
شهید مدافع حرم🕊🌹
#سعید_مسلمی
🔴@sarbazanzeynab🔴
💠شهادت با لب تشنه💠
🟡مادر شهید سجادطاهرنیا میگوید: به گوش من رسونده بودن که سجاد لب تشنه در تاسوعای حسینی شهید شده، موقعی که مجروح شده بود، داشت ازش خون میرفت، درخواست آب کرد، ولی همرزمانش مانع شدن و بهش گفتن که اگه بهت آب بدیم، تو سریع جون میدی و فعلا آب واسه جسمت خوب نیست... لذا بهش ندادن و سجاد لحظات بعد به شهادت رسید...
🟢وقتی این موضوع رو شنیدم خیلی غمگین شدم، همش به خودم میگفتم که پسرم لب تشنه شهید شده و کاش بهش آب میدادن...
🔴خواب دیدم که تو یک مکان بزرگی هستم و یک کوه در مقابل منه، سجاد من بالای کوه افتاده بود و منم داشتم میرفتم سمتش که بهش آب بدم... تا یکم رفتم جلو دیدم که یک خانم چادری باعصا داره میره سمتش...
🟠حضرت زهرا (س) بود. ایستادم و نگاه کردم دیدم سر سجاد رو گذاشت رو دستانش و داره به سجاد آب میده... من خواستم برم پیشش ازش تشکر کنم که یه وقت دیدم واسم دست تکون داد که برگردم، (منظورش این بود که بچه ات رو سیراب کردم و نگران نباش و برگرد) از وقتیکه این خواب رو دیدم،خیالم راحت شده که سجاد من سیراب شده است...
شهید مدافع حرم🕊🌹
#سجاد_طاهرنیا
🔴@sarbazanzeynab🔴
فرازی از وصیت نامه شهید مدافع حرم #حمیدرضا_فاطمی_اطهر🕊🌹
🔸«مسلمانی تنها به نماز و روزه نیست، مسلمان چنانچه توانایی داشته باشد باید به مقابله با زورگویان بپردازد. آنجا که خداوند می گوید: نماز، نماز به پا دارد، روزه، روزه گیرد، حج، حج به جا آورد، جهاد، جهاد نماید، حجاب، حجاب را رعایت نماید، خمس و زکات و... همه فرامین الهی و دستورات اسلام است ما نمی توانیم سلیقه ای و هر کدام که راحت تر است را انتخاب کنیم.»
🔴@sarbazanzeynab🔴
💠 شهید مدافع حرم #سیدرضا_طاهر
🔆 وقتی محل کار بود، گاهی دو دقیقه
از وقـت اداری اش را بـه کـــــــــار شـخـصـی
اختصاص میداد. همه این دو دقیقههـــا
و یا بیشتر و کمتر را یــــادداشت میکرد و
برای خودش مرخصی ســاعتی رد میکرد.
✅ این در حالی بود که چون فرمــــــانده
دسـتـه بـود، میتـوانـسـت از اخـتـیــــــــارات
فرماندهی اش استفاده کند؛ اما نمیکرد.
📝 به نقل از همکار شهید
📚 برگرفته از کتاب «طاهرخان طومان»
🔴@sarbazanzeynab🔴