eitaa logo
مدافعان حرم
35.1هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
3.4هزار ویدیو
54 فایل
✳️برای رزرو تبلیغات در مجموعه اَسرا بر روی لینک زیر کلیک کنید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2186347655C6187e57a27 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/bs5.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
مدافعان حرم
🔰چرا سید رضی هیچ وقت کربلا نرفت؟ 🔹همسر شهید سید رضی موسوی: بعد از شهادت سید رضی برخی مسئولین آمدند
🔰حاج قاسم با ناراحتی گفت سید تو اینطوری شهید شوی بهشت نمیروی! 🔹همسر شهید سید رضی موسوی: تقریبا جز سیدرضی و چند نفر دیگر، هیچ کسی آنجا نبود. سید در آن اوضاع آشفته و البته خطرناک می ماند فرودگاه. هواپیمایی هم با یکسری وسایل فرودآمده بوده که بعد از این زدن ها، همه افرادی که باید وسایل را خالی می کردند فرار کرده بودند مبادا ترکش بخورند. سید می ماند تا با همان چند نفر هم وسایل را جا به جا کند و هم افراد مستأصلی که آنجا بودند را به مهمانسرا برساند. پس از چند ساعت آنقدر درگیر بوده که ناگهان متوجه می شود انگار دیگر نمی تواند راه برود. نگاه می کند می بیند چند ساعت هست که پایش ترکش خورده و کفشش پر از خون است اما او اصلا متوجه نشده بوده و همان موقع از شدت ضعف روی زمین می افتد. او را می برند بیمارستان و پزشکان سوری و لبنانی می‌گویند اصلا نباید مدتی راه بروید و بهتر است کاملا استراحت کنید تا پایتان خوب شود. ما هم هیچ کدام سوریه نبودیم و به خاطر فوت پدرشوهرم آمده بودیم تهران. 3-4 روز بعد خبر می رسد حاج قاسم سلیمانی برای سر زدن به بچه ها قرار است بیاید سوریه. سیدرضی می گوید هر طور شده باید وقتی حاجی می‌آید من فرودگاه باشم و از او استقبال کنم. با همان وضعیت می رود فرودگاه. وقتی پرواز حاج‌قاسم می نشیند و از هواپیما می آید بیرون، سید را می بیند که با عصا ایستاده. حاجی با دیدن این صحنه بسیار ناراحت می شود و می گوید: تو 4 روز است عمل کردی، برای چه آمدی اینجا؟! سیدرضی می گوید: مگر می‌شود شما بیایید و من نباشم؟! حاج قاسم می پرسد: حاج‌خانم و بچه‌ها از وضعیت شما خبر دارند؟ شهید موسوی می گوید: نه! سردار هم با ناراحتی می گوید: بابا تو دیگه کی هستی؟! یک خانه و ماشین برای آنها گرفتی فکر می کنی همه کار برایشان کردی؟ پایت اینطوری شده،‌ آنها خبر ندارند؟! فکر نکن شهید شدی می ری بهشت! حق زن و بچه‌ات را ادا نکردی. من شک کرده بودم که یک چیزی شده اما از موضوع خبر نداشتم. به دوستانش گفتم: خبری شده؟ به من بگویید، من خیلی قوی‌تر از این حرف‌ها هستم! گفتند نه حاج‌خانم. حاجی دو هفته دیگر می‌آید. یک شب زنگ زد و گفت دارم می‌آیم، با دوستانش آمد، دیدم پاهایش را گچ گرفته! ما همینطور شوکه شدیم! به او گفتم: حس کردم یک اتفاقی در دمشق افتاده! چرا به ما نگفتید؟ گفت: حالا به فرض می‌گفتیم، چه کار می‌خواستید بکنید؟! به غیر از غصه و ناراحتی و آه و ناله چیز دیگری عاید شما می‌شد؟ پس بهتر است آدم اینطور چیزها را نگوید. آمد و یک هفته پیش ما بود و بعد از چهلم پدرش هم مجدد برگشت سوریه. 🔴@sarbazanzeynab🔴
مدافعان حرم
🔰حاج قاسم با ناراحتی گفت سید تو اینطوری شهید شوی بهشت نمیروی! 🔹همسر شهید سید رضی موسوی: تقریبا جز س
🔰 ۳۵ سال معلم بودم بدون یک ریال حقوق! 🔹همسر شهید سید رضی موسوی: ۳۵ سال برای بچه های مجاهدین تدریس کردم بدون هیچ حقوقی! الان یک نفر یکسال یا ۶ ماه جایی کار می‌کند یک برگه رزومه کاری می‌خواهد،‌ آقای وزیر آموزش و پروش هم می‌داند ولی من خودم دنبالش نبودم و نخواستم. به خاطر عشق به بچه‌ها، بچه‌هایی که پدرشان مدافع حرم بود این عشق را داشتم. کسی که مأمور می‌شود به این منطقه بیاید همه چیز را می‌گذارد و می‌رود. من هم دوست داشتم سهمی داشته باشم در این جهاد و دنبال مادیات نبودم. حتی آقا صادق هم در همین مدارس لبنان به مدرسه رفت. 🔴@sarbazanzeynab🔴