eitaa logo
سرباز کوچک(کتاب شهید pdf)
649 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
4.4هزار ویدیو
402 فایل
کتاب شهدای دفاع مقدس pdf به روی دفتر دلم نوشته بود یک شهید برای خاطر خدا شما ادامه ام دهید! مدیر کانال: @sarbazekoochak1 @alimohammadi213 کانال دیگر ما دانشنامه قرآن کریم @Qoranekarim سرباز کوچک در اینستاگرام Instagram.com/sarbazekoochak110
مشاهده در ایتا
دانلود
ما باید پرچم اسلام را در انتهای افق بر زمین بکوبیم... ⬇️⬇️⬇️⬇️ @sarbazekoochak
📚 شب سوم یا چهارم خرداد سال 1361 ،از فرط خستگى و بى خوابى، چشم هایمان را به ضرب گذاشتن چوب كبریت لای پلك ها باز نگه داشته بودیم. كل ایران جشن گرفته بودند و صداى تكبیر ملت، به شكرانۀ فتح خرمشهر، از رادیو و بلندگوهاى سیار تبلیغات بلند بود. همانطور كه داشتم تلوتلوخوران و خواب آلود، از كنار خاكریز جادۀ شلمچه مى گذشتم، زیر نور منورها دیدم حاج احمد با چند نفر از بچه بسیجى هاى واحد تبلیغات كه پرچم تیپمان را به دست داشتند، كنار خاكریز مشغول صحبت است. جلوتر رفتم. شنیدم یكى از بچه ها به حاج احمد مى گفت: حاج آقا! بى خوابى این چندین شب، امان ما را بریده. إنشاءاللّه امشب با یك خواب ناز و پرملاط تلافى مى كنیم. @sarbazekoochak حاجى دستش را روى دوش او انداخت و او را با خودش از سینه كش خاكریز بالا برد، جایى را در روبروى ما، در آسمان سمت غرب نشان داد و گفت: ببینم بسیجى! مى دانى آنجا كجاست؟ آن برادر كه كمى گیج شده بود گفت: نمى فهمم حاج آقا! حاج احمد گفت: یعنى چه مؤمن؟! نمى فهمم چیه؟! آنجا انتهاى افق است. من و تو باید این پرچم خودمان را آنجا بزنیم. در انتهاى افق ... @sarbazekoochak
آنجا رسیدى و پرچم خودت را كوبیدى، بعد برو بگیر بخواب. ولى تا آن وقت،نه! خدا مى داند سالها بعد از آن شب، هر بار این جملۀ حاج احمد به یادم مى آمد، كلافه مى شدم كه آخر خدایا! افق كه انتها ندارد! پس مقصود حاج احمد چه بوده؟... @sarbazekoochak سالها از اسارت احمد در لبنان به دست عوامل مزدور اسراییل سپرى شده. امام به شهدا پیوست ... ما هم غرق شدیم توى امواج زندگى روزمره. تا اینكه ... چند روزى بعد از شروع جنگ در بوسنى، این تیتر درشت را توى روزنامه ها، از قول خبرگزاری هاى غربى خواندم: در بوسنى جبهۀ بنیادگرایى اسلامى، زیر پرچم محمد (ص)تشكیل شده است. تازه فهمیدم منظور حاج احمد از انتهاى افق كجا بوده. هرچند، این هنوز از نتایج سحر است. آخر، افق كه انتها ندارد! به صد دفتر نشاید گفت وصف الحال مشتاقى به پایان آمد این دفتر حكایت همچنان باقى و لا حول و لا قوّة الّا باللّه العلى العظیم 📚 آذرخش مهاجر صفحه 126 سرگذشت ایثار و پیكار پرچمدار فتح خرمشهر احمد متوسلیان به اهتمام: حسین بهزاد @sarbazekoochak
حاج احمد متوسلیان منطق دیگری داشت می گفت : فرمانده توی خط مقدم ، برادر بزرگتره سایر مواقع ، کمترین و کوچکترین برادر بچه رزمنده هاست. او بر قلب بچه ها حکومت می کرد.... @sarbazekoochak
بسم الله الرحمن الرحیم
هدایت شده از دانشنامه قرآن کریم
17 اگر بردبار نیستی، خود را به صبر وادار کن چرا که کمتر کسی خودش را به گروهی شبیه کرد و از آنان نشد! 🍃حکمت 207🍃
@sarbazekoochak شعرخوانی مرحوم محمد رضا آقاسي در وصف جاويدالاثر سردار حاج احمد متوسليان متن شعر : گر کشته و گر اسيري اي احمد! در خاطر من نميري اي احمد! تا چرخ به دور خويش مي چرخد بر مصر دلم اميري اي احمد! اي با نفس امام خو کرده زان رايحه کسب آبرو کرده سرمست ز باده ي کلام او توفيق شهادت آرزو کرده يک قوم تو را شهيد مي خوانند يک قوم تو را اسير مي دانند اما چه کنم؟ که ناجوانمردان تصوير تو را ز خويش مي رانند اي بلبل در چمن نگنجيده ! اي يوسف در وطن نگنجيده! اي نور دو چشم پير کنعاني زنداني در بدن نگنجيده تو کيستي ؟ آن که نور نوشيده پيراهني از حضور پوشيده تنديسه غيرت و جوانمردي بر ظلمت شام غم خروشيده من کيستم؟ آن که در وطن مانده بند حجاب خويشتن مانده چشمي به در اميد خشکيده در حسرت بوي پيرهن مانده اي زمزم کوثري مرا درياب وي پنجه حيدري مرا درياب دستانم هر تپش عطش دارد وي لطف برادري مرا درياب در ياب که بي تو سخت در ماندم در مصر غم تو دربه در ماندم از پيرهنت حوالتي بفرست بي برگ عبور ، پشت در ماندم اي جبهه به خاک جبهه ها سوده درمعرکه ها دمي نياسوده وي اسوه ي استقامت و ايثار درمصر شکنجه ها نفرسوده اي گمشده حصار پيچيده وي ماه به شام تار پيچيده! دستان کدام فتنه رويت را در پرده اي از غبار پيچيده @sarbazekoochak