eitaa logo
سرداران ورزمندگان عاشورایی
220 دنبال‌کننده
22.4هزار عکس
14.1هزار ویدیو
101 فایل
(درحسرت روزهای جنگ)
مشاهده در ایتا
دانلود
4_343489532756232100.ogg
505.8K
وقت اذان : یادکنیم سردارشهید آقاسیدمحسن موسویان فرمانده گردان حضرت سیدالشهدا لشگر31عاشورا   🌺@sardarbakery🌺 🌴🍂🌴🍂🌴🍂🌴🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به اخمت خستگی در می رود، لبخند لازم نیست😉 کنار سینی چای تو اصلا قند لازم نیست "صباغ زاده"🌸
🌿🌸شد باز به روی خلق، باب برکات‌ 🌿🌸ای غرق گنه رسید کشتی نجات 🌿🌸زن دست به دامان جواد و بفرست 🌿🌸بر احمد و آل او دمادم صلوات 🌸اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وَ آلِ مُحمّد🌸 🌸میلاد امام جواد (ع) مبارک باد🌸
خندان‌ تر باش! آرام تر، مهربان تر بخشنده تر، صبورتر، با گذشت تر حواست به نگاه خدا باشد،🌷 که چشمش به زیباتر شدن و لایق تر شدن توست!🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک روزی باران میبارد آرام آرام میشورد غمها را ساحل میگیرد رنگ دریا را این نیز بگذرد 🎶🌸
بهترین چیزی که در زندگی می‌توان نگه داشت، ‌یکدیگر است‌.♥️
زیباترین گلها همیشه مختص بهترینهاست زندگیتون مثل گلها زیبا و خوش و اب و رنگ و هر جایی که هستین دعا میکنم خدا پناهتان باشد🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥حیا در گناه! 🔹️ روایتی از حضرت رضا علیه السلام بشنویم در باب حیا در برابر گناه به کلام حجت‌ الاسلام استاد عالی 🔹️ امام رضا عليه السلام : كسى كه گناه[خود] را آشكار كند به حال خود وا نهاده شود و كسى كه گناه را پوشيده بدارد، آمرزيده گردد...
این چیست که چون دلهره افتاده به جانم حالِ همـه خوب است، مـن امـا نگرانم در فکرِ تو بستم چمدان را، و همین فکر مثـلِ خوره افتـاده بـه جانم، کـه بمانم چیزۍکه میانِ منوتو نیست غریبۍست صد بار تـو را دیـده ام ای غم بـه گمانم انگار که یک کوه سفر کرده از این دشت اینقدر کـه خالی شده بعد از تـو جهانم از سایـه ی سنگینِ تـو من کمترم آیـا؟ بگـذار بـه دنبـالِ تـو خـود را بکشانم ای عشق، مـرا بیشتر از پیـش بمیـران آنقـدر کـه تـا دیـدنِ او زنـده بمـانـم فاضل_نظری
📕 ✍️شكم گرسنه ایمان ندارد به افرادی گفته می‌شود كه به تعهدات و قولهای خود عمل نمی‌كنند. روزی روزگاری مردی كه از حج باز می‌گشت از كاروان خود جا ماند. وقتی هرچه گشت نتوانست كاروان خود را بیابد، فردی به او گفت: ساعتی قبل كاروانی را دیده كه از این جاده عبور می‌كردند. مرد بیچاره مسیر را در پیش گرفت و به سرعت شروع به دویدن كرد. هرچه دوید نتوانست كاروانی را ببیند. راه را گم كرد و خسته و گرسنه در بیابان ماند. هر لحظه آفتاب بیشتر بر صحرا می‌تابید و مرد تشنه‌تر و گرسنه‌تر می‌شد به حدی كه مرد مرگ را در نزدیكی خود می‌دید. مرد در راه مانده دستهایش را رو به آسمان كرده و از خداوند كمك خواست. شیطان كه همیشه در كمین انسان‌های با ایمان هست در همان نزدیكی‌ها بود. سریع به سراغش رفت و گفت: شنیدم كه خیلی گرسنه و تشنه‌ای و كمك می‌خواهی من حاضرم به تو كمك كنم هرچه بخواهی برای تو حاضر كنم به شرط اینكه ایمان چندین ساله‌ات را به من بدهی. مرد كه تازه از حج بازگشته بود و برای ایمانش چهل سال زحمت كشیده بود ابتدا قبول نكرد. ولی وقتی كمی گذشت و دید مرگ خیلی به او نزدیك است، به فكر راه چاره‌ای افتاد. سپس به شیطان گفت: شرط تو قبول است. شیطان با خود گمان كرد توانسته مرد دینداری را فریب دهد با خوشحالی تمام آبی گوارا و غذایی لذیذ برای مرد تهیه كرد و در اختیار او قرار داد آن وقت با لذت نشست و غذا خوردن مرد را تماشا كرد. مرد دیندار غذا و آب را كه خورد جانی دوباره گرفت، دست‌هایش را رو به آسمان گرفت و گفت: خدایا شكرت! شیطان كه توقع شكرگزاری او را نداشت، عصبانی شد و گفت: من آب و غذا برای تو فراهم كردم بعد تو از خدای خود سپاسگزاری می‌كنی مگر تو ایمانت را در ازای آب و غذا به من ندادی؟ مرد گفت: من گفتم تو چرا باور كردی؟ آن موقع من از شدت گرسنگی در حال مرگ بودم. مگر نشنیده‌ای كه شكم گرسنه دین و ایمان ندارد؟ شیطان فهمید كه با تمام زرنگی و فریب‌كاری، فریب یك مرد دیندار را خورده.
✅هیچ کار خداوند بی‌حکمت نیست ... 🔸پادشاهی هنگام پوست کندن سیبی با یک چاقوی تیز٬ انگشت خود را قطع کرد. وقتی که نالان طبیبان را می‌طلبید٬ وزیرش گفت: «هیچ کار خداوند بی‌حکمت نیست.» پادشاه از شنیدن این حرف ناراحت‌تر شد و فریاد کشید: «در بریده شدن انگشت من چه حکمتی است؟» و دستور داد وزیر را زندانی کنند ... روزها گذشت تا اینکه پادشاه برای شکار به جنگل رفت و آن جا آن قدر از سربازانش دور شد که ناگهان خود را میان قبیله‌ای وحشی تنها یافت. آنان پادشاه را دستگیر کرده و به قصد کشتنش به درختی بستند. اما رسم عجیبی هم داشتند که بدن قربانیانشان باید کاملاً سالم باشد و چون پادشاه یک انگشت نداشت او را رها کردند و او به قصر خود بازگشت. در حالی که به سخن وزیر می‌اندیشید دستور آزادی وزیر را داد. وقتی وزیر به خدمت شاه رسید٬ شاه گفت: «درست گفتی، قطع شدن انگشتم برای من حکمتی داشت ولی این زندان رفتن برای تو جز رنج کشیدن چه فایده‌ای داشته؟» وزیر در پاسخ پادشاه لبخند زد و پاسخ داد: «برای من هم پر فایده بود چرا که من همیشه در همه حال با شما بودم و اگر آن روز در زندان نبودم حالا حتماً کشته شده بودم.» ‌‌┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄
دلیل خانه تکانی قبل از نوروز چیست؟ در ایران قدیم اعتقاد بر این بود که نباید هیچ گونه آلودگی از سال پیش، بر جسم و جان خانه باقی بماند و باید سال نو در محیطی پاکیزه برای اعضای خانواده آغاز شود. بهتر است در این میان فراموش نکنیم که خانه تنها یک نمود بیرونی از زندگی ماست و آنچه اهمیت دارد این است که با دلی پاک و عاری از هر گونه کینه و نفرت به استقبال عید نوروز برویم. سالی بشد از دست در ایام جوانی نوروز رسید و تو همینی که همانی ! گیرم که به رسم همگان خانه تکاندی! پس کی دل افسرده خود را بتکانی؟