eitaa logo
سرداران ورزمندگان عاشورایی
219 دنبال‌کننده
22.4هزار عکس
14.1هزار ویدیو
101 فایل
(درحسرت روزهای جنگ)
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبح است بیا پرواز ڪنیم دروازه دل بدوستی باز ڪنیم دیروز ڪہ رفت ، رفتہ را غم نخوریم یڪ روز دڪَررا با شوق آغاز ڪنیم سلام دوست عزیز عاقبت بخیر باشی ان شاءالله🤲 ____🍃🌸🍃___
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷بسم الله الرحمن الرحیم با توکل به اسم الله خدایا به امید رحمت تو روزمان را آغازمی کنیم از لطف و مهربانیت بهترینها را به ماعطا بفرما. ای مهربان‌ترین مهربان ها.. 🌷سلام صبح شما بخیر روزتون پرخیر و برکت
┄┅◈❄️◈┅┄ کجایی عزیز دل منتظران؟ کجایی دراین جاده‌های سرد و یخ‌بندان، کجایی دراین ظلمت روزگاران، بیا و خورشید نگاهت را بر ما بتابان، به گرمای نفس شب زنده داران! ┄┅◈❄️◈┅┄
6.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پشت یه پیرمردی میرفتیم حرم... من متوجه شدم خیلی وقتی نیومده راه میرفت، دستشو بلند میکرد میگفت بالاخره اومدم... بعد میگفت: نگران نشدی دو سه سال نیومدم...؟
آه از آن لحظه‌ی بدرود که دیگر پس از آن مادر از شاخه‌ شمشاد به جز عکس ندید تشنه‌ جرعه‌ وصل و دم آخر شده بود... چقدر عاشق و مشتاق به دیدار شهید 🕊🌹🕊
خیلی فرقِ بین اینکه به دنبال شهادت باشی یا شهادت دنبال تو باشه… زخمی باشی وسط میدون پشت فرمون تو خیابون! یا تو بانک بدون خدم و حشم و حلقه محافظا پیگیری کارای شخصی مثل هممون… ای در وطن خویش غریب تو میروی به سلامت سلام ما برسان… شهیدِ عزیز حضرت آیت الله عباسعلی سلیمانی🕊🌹🕊
🔸 خبرنگار ژاپنی پرسید: شما تا چه هنگام حاضرید بجنگید؟؟؟ شیرودی خندید. سرش را بالا گرفت و گفت: ما برای خاک نمی‌جنگیم ما برای اسلام می‌جنگیم. تا هر زمان که اسلام در خطـــر باشد. این را گفت و به راه افتاد. خبرنگاران حیران ایستادند. شیرودی آستین هایش را بالا زد. چند نفر به زبان های مختلف از هم پرسیدند: کجا؟ خلبان شیرودی کجا می‌رود؟ هنوز مصاحبه تمام نشده! شیرودی همانطور که می رفت برگشت. لبخندی زد و بلند گفت: نماز! صدای اذان می آید وقت است... 🕊🌹🕊
سرداران ورزمندگان عاشورایی
🔸 خبرنگار ژاپنی پرسید: شما تا چه هنگام حاضرید بجنگید؟؟؟ شیرودی خندید. سرش را بالا گرفت و گفت: ما ب
● در بهار ۱۳۵۸ خبری می‌رسد که عده‌ای ضد انقلاب در ارتفاعات « گهواره » در غرب تجمع کرده‌اند و قصد حمله به اسلام‌آباد را دارند. ● تیم آتشی مرکب از سه فروند هیلکوپتر کبری و یک فروند هیلکوپتر نجات به سمت منطقه موردنظر حرکتی می‌کنند. رهبری تیم آتش را شهید کشوری به عهده داشت. در حین عملیات ناگهان صدای شیرودی می‌آید که «آخ سوختم، آخ» همه هراسان از اینکه شیرودی را زدند، می خواستند منطقه را ترک کنند که صدای خنده شیرودی همه را میخکوب می‌کند. او در جواب سوالات خلبانان می گوید: «هیچی نشده، ناراحت نباشید، یه گلوله خورد بالای سرم و افتاد توی لباسم. خیلی داغه نمی‌تونم راحت بشینم.» عملیات با انهدام انبار مهمات و کشتن اشرار به پایان رسید. در بازگشت شهید کشوری به شیرودی می گوید: «راستی حالت چطوره، اون گلوله چی شد.» ● شیرودی می گوید: «فکر کنم دیگه غیب شده باشه.» کشوری می گوید: «پیدایش کند، یادگاری خوبیه» که شیرودی با خنده می گوید: «اگه می خواستم گلوله‌هایی را که به طرفم شلیک شده برای یادگاری جمع کنم، تا الان حداقل یه وانت گلوله باید داشته باشم.» ●ولادت : ۱۳۳۴/۱۰/۲۵ تنکابن ، مازندران ●شهادت : ۱۳۶۰/۲/۸ دشت‌ذهاب ، کرمانشاه🕊🌹🕊
شیرودی کسی بود که وقتی خبر شهادتش را به امام دادند امام در موردش گفت : " او آمرزیده است " 🕊🌹🕊