eitaa logo
سرداران ورزمندگان عاشورایی
216 دنبال‌کننده
21.9هزار عکس
13.5هزار ویدیو
101 فایل
(درحسرت روزهای جنگ)
مشاهده در ایتا
دانلود
🔅 ✍ بهترین کاسب قرن 🔹مرشد چلویی در بازار تهران چلوکبابی داشت و به‌دلیل رفتار خوبش با مشتریانش به بهترین کاسب قرن معروف شده بود. 🔸روزی چند نفر جلوی مرشد را گرفتند و به او گفتند: پول دخل امروزت را رد کن بیاد. 🔹مرشد گفت: محال است بدهم. 🔸گفتند: می‌کشیمت. 🔹گفت: بکشید! 🔸گفت‌وگو ادامه پیدا کرد و مرشد گفت: به یک شرط پول دخل امروز را به شما می‌دهم. 🔹آن‌ها گفتند: چه شرطی؟ 🔸گفت: به شرطی که بیایید به منزل من و یک چایی باهم بخوریم. 🔹آن‌ها قبول کردند و رفتند و چای خوردند و مرشد پول‌ها را به آنان داد. 🔸از مرشد پرسیدند: چرا همان اول در کوچه پول را ندادی؟ 🔹مرشد گفت: آن موقع اگر پول را می‌دادم آن پول دزدی می‌شد. ولی الان شما مهمان من هستید و من دوست دارم به مهمانم هدیه بدهم. 🔸سال‌ها گذشت و آن سه نفر از معتمدین بازار شدند. ☘🌺🌸☘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💟 خدایا یه وقتایی از خواستن خواسته هام میترسم! شاید خیر من در اونها نباشه... شاید با داشتنشون از تو دور بشم اما هیچ وقت از اینکه خیرمو دست تو بسپرم نمیترسم. خیالم راحته که بهترین رو نصیبم میکنی. 💟 خدایا من خوشبختم ، نه به خاطر رسیدن به همه خواسته هام به خاطر داشتن خدایی چون تو خوشبختم و آرومم به خاطر اینکه تو آرومم کردی اگر گاهی بی حوصله و بی صبر میشم و چرا، چرا، میکنم ، تو ببخش. 💟 خدا جونم من آرامشی میخوام که با هیچ طوفانی نلرزه و این ممکن نیست مگر در رضایت تو 💟 پس شکرت میکنم برای تمام نعمتهایی که به من دادی. 🌟شبتون بخیر و در پناه خدا🌟
✨﷽✨ 🌼جوانی در طلب روزی ✍جوانی به حضور امام صادق علیه‌السلام آمد و عرض کرد: - سرمایه ندارم.امام علیه‌السلام فرمود: درستکار باش! خداوند روزی را می‌رساند. جوان بیرون آمد. درراه، کیسه‌ای پیدا کرد. هفت‌صد دینار در آن بود. با خود گفت: باید سفارش امام علیه‌السلام را عمل نمایم، لذا من به همه اعلام می‌کنم که اگر همیانی گم‌کرده‌اند نزد من آیند. با صدای بلند گفت: هر کس کیسه‌ای گم‌کرده، بیاید نشانه‌اش را بگوید و آن را ببرد. فردی آمد و نشانه‌های کیسه را گفت، کیسه‌اش را گرفت و هفتاد دینار به رضایت خود به آن جوان داد. جوان برگشت به حضور حضرت، قضیه را گفت. حضرت فرمود: این هفتاد دینار حلال بهتر است از آن هفت‌صد دینار حرام و آن را خدا به تو رساند. جوان با آن پول تجارت کرد و بسیار غنی شد. 📚داستان‌های بحارالانوار، محمود ناصری. ص46، چاپ 1377 🍃🌺🌸🍃
✍ استاد فاطمی نیا(ره): هرکس که واقعاً به‌سوی خداوند انابه و با تمام وجود توبه کند و بازگشت نماید و در راه قرب حضرت حق قرار گیرد، از جانب اهل‌بیت علیهم‌السلام تحت اشراف خاص قرار می‌گیرد و نوری به‌سوی او فرستاده می‌شود و زیر ذره‌بین و توجه ائمه‌ی طاهرین علیهم‌السلام قرار می‌گیرد؛و لازم نیست که حتماً خود آن شخص هم تفصیلاً از این اشراف و نور معنوی اطلاع داشته باشد و یا اینکه حتماً به دیدار ظاهری امام زمان علیه‌السلام برسد!چه‌بسا فردی تحت اشراف خاص اهل‌بیت علیهم‌السلام باشد و خودش خبر نداشته باشد!خداوند ان‌شاءالله مرحمت فرماید تحت اشراف خاص آن بزرگواران قرار بگیریم که بالاتر از این چیزی نیست. 🍃🌺🌸🍃
❤️ از وسوسه‌ها و فریب شیطان به خدا پناه ببر 📖مومنون آیه ۹۷
✨﷽✨ ✅ دوست داری مثل «آب» باشی یا «روغن»؟ ✍روزی عارفی نزد شاگردان خود، پیاله‌ای روغن کنجد با پیاله‌ای آب گذاشت. سپس پرسید: کدام‌یک به نظر شما با ارزش‌ترند؟ همه گفتند: آب، چون مایۀ حیات است. عارف روغن و آب را روی هم ریخت، آب پایین‌ رفت و روغن بالاتر ایستاد. دوباره پرسید: پس چرا روغن افضل است و بالاتر ایستاد؟! روغن رنج بسیار کشیده، رنج داس و فشار آسیاب را تحمل کرده تا متولد شده است؛ اما آب هرگز چنین سختی‌ای به‌ خود ندیده است. برای همین وقتی آب را در نزدیکی آتش قرار دهید تحمل حرارت و سختی ندارد، بخار شده و به هوا می‌رود. اما اگر روغن را در مجاورت آتش قرار دهید هرگز از آتش فرار نمی‌کند، بلکه می‌سوزد و همه‌جا را با نور خود روشن می‌کند. بدانید ارزش هر چیز به اندازۀ مقاومت او در برابر مشکلات و صبر اوست. در راه خدا چون روغن باید صبور باشید. 🌸☘🌸🌺☘
✍امام صادق عليه السلام بهترين زمانى كه در آن به درگاه خدا دعا مى كنيد ، سحرگاهان است . خداوند متعال فرموده است : «و در سحرگاهان ، طلبِ آمرزش مى كردند» 📚بحار الأنوار ج84 ص165
حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) : 💙بدانید هیچ چیزی مؤمن را به خدا نزدیک نمی کند، مگر آنکه: ⇦ نماز شب ، ⇦ تسبیح و تهلیل گفتن ، ⇦ استغفار و گریه های نیمه شب ، ⇦ خواندن قرآن تا طلوع فجر ، ⇦ متصل نمودن نماز شب به نماز صبح ، پس هر که چنین باشد ، او را بشارت می دهم به فراوانی روزی که بدون رنج و زحمت و زور بازو به دستش آید. 📚 ارشاد القلوب، ج ۲، ص ۱۷
فقط‌دَم‌‌زدن‌ازشھداافتخارنیست! بایدزندگیمان،حرفمان،نگاهمان، لقمہ‌هایمان،رفاقتمان،بویِ‌شهدابدهد. . _شهیدسیدحمیدطباطبایی‌مھر ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
•دوست ‌دارم •‌ اگر شهید شوم، •پیڪرے ‌نداشتہ ‌باشم؛ •از ادب ‌بہ دور است‌ ڪہ ‌در •محضر سیدالشہدا(ع) •با تن ‌سالم‌ و •ڪفن ‌پوش‌ محشور‌ شوم. .°و اگر پیڪرم ‌برگشت، °دوست ‌دارم °سنگ‌قبرے ‌برایم‌ نگذارند، °برایم ‌سخت ‌است ‌ڪہ °‌سنگ ‌مزار داشتہ‌ باشم‌ °و حضرت ‌زهرا(س) ° بـے‌نشانـ باشند. 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کم سو شده چشمان من از گریه‌ی بسیار من مانده‌ام و یاد تو و حسرت دیدار...
سلام امام زمانم عشق،هر روز بہ تڪرار تو برمےخیزد اشڪ هر صبح بہ دیدار تو برمےخیزد اے مسافر بہ گلاب نگهم خواهم شسٺ گرد و خاڪے ڪہ ز رخسار تو برمےخیزد صبحتون_مهدوی «اللهم عجل لولیک الفرج»
بنا نبود كه اينقدر زود پر بزني دو بالِ زخميِ خود را به هر خطر بزني بنا نبود كه با اين عروج ، با اين شوق به قلبِ خسته يِ ارباب نیشتر بزني و شعرِ رفتنِ تو بيت بيت جاري گشت ولي قرار نشد زخم بر جگر بزني دعاي رفتنِ تو گر چه مستجاب شده دلت نخواست دوباره به خانه سر بزني ؟ دلت نخواست كه دستانِ زخمي ات را باز برويِ شانه يِ دُردانه يِ پدر بزني؟ "خزان" سرود كه اي كاش باز هم در خواب به اين خرابه ، سري گر چه مختصر بزني ✅برگرفته از کتاب غزل اقتدار
چقدر ساکت و آرام و بی ریا بودي جوان وساده ومحجوب وبا صفا بودي مثال قمري عاشق دو بال بگشودي و در هواي خوش جبهه ها رها بودي میان دشت حمیدیه، خاك سوسنگرد براي درد سقوط و عزا، شفا بودي براي آتش بستان و زخم چزابه مثال فتح مبین بودي و دوا بودي سکوت کرخه شکست و قنوت نورآمد میان معبد خیبر تو کیمیا بودي رسید روضه ي ما تا کنار نیزار و تو در کشاکش مجنون و نینوا بودي غبار بود و تب تیر و توپ و خمپاره میان معرکه ي جنگ اشقیا بودي میان ظهرکه‌مجنون‌خسته‌جان‌می‌داد عروس هور عزادار شد کجا بودي؟ 📌۴ تیر سالگرد شهادت سردار شهید حاج علی هاشمی ✅برگرفته از کتاب خورشید هور
دلی شکست و تنی در جزیره تنها شد و قطره قطره يِ خونش‌نصیب‌دریاشد جواب لشکر و گردان و تیپ را می داد میانِ دامنِ مجنون ولی معما شد کسی که ساحل امنِ هزار گردان بود اسیر حمله ي نیزار و هور و گرما شد اگرچه زخم به تن‌داشت،لیک‌بالبخند به شوق یار ، براي سفر مهیا شد شب‌وسکوت‌وتن‌زخمی‌اش‌چه‌هیهاتی که هورعلقمه گشت و جزیره ماوا شد از این دلاوري و راز و رمز مجنونی علی ، معلمِ سربازهاي فردا شد شکست‌ساقه‌يِ‌گل،برگ‌برگ‌شدافتاد دوباره غنچه زد و از زمین شکوفا شد ✅برگرفته از کتاب خورشید هور
💌 می گفت ، خواب مادرسادات را دیدم ، پایم که به سوریه برسد هفته بعد میهمان او خواهم بود ! با رفتنش موافقت نشد ، به حضرت زهرا قَسمشان داد و کارش راه افتاد !! هفته ی بعد ، شب آخر ، جوراب‌های همرزمانش را می‌شست ، همرزمش به مجید گفت : حیف تو نیست با این اعتقادات و اخلاق و رفتار خالکوبی روی دستت داری؟! گفت ، تا فردا این خالکوبی یا خاک می‌شه و یا اینکه پاک میشه!! فردای آن روز با اصابت یک تیر به بازوی سمت چپش که دستش را پاره کرد و سه یا چهار گلوله به سینه و پهلویش ‌نشست و با ذکر یا زهرا (س) به رسید. پیکر پاکش بعد از سه سال به وطن بازگشت....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا