eitaa logo
سرداران ورزمندگان عاشورایی
216 دنبال‌کننده
21.8هزار عکس
13.4هزار ویدیو
101 فایل
(درحسرت روزهای جنگ)
مشاهده در ایتا
دانلود
💢بعد از دید و بازدید دوستانش فهمیدم عید آن سال هم به رسم سال پیش به کارکنان سپاه یک سکه تمام بهار آزادی عیدی داده‌اند، پرسیدم: «مهدی امسال عیدی سکه دادند»؟ : آره. : خانم‌ها می‌گویند دو سه سالی هست که سکه عیدی می‌دهند.» : «آره»، : «کو؟ : دادم برای جبهه های جنگ. : حداقل به ما هم نشون می دادی، ما هم قیافه‌ی سکه را ببینیم، بعد به جبهه اهدا می‌کردی. : «نه خانم جان! برق سکه‌ی دنیا فريبت می‌ده، ممکنه دست و دلت بلرزه، نتونی دل بکنی، نبینی بهتره.» 🕊🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 لاتی که از همه مدعیان شهادت جلو زد!!! میشود در یک شب ره صد ساله را طی کرد👌🕊🌹🕊
🤼 یاد پهلوانان جبهه بخیر زیرِ یک خم همدیگر را می‌گرفتند تا برای ضربه فنی دشمن روحیه بگیرند ... 🥇به امید قهرمانی دلاورمردان تیم ملی کشتی 🇮🇷🕊🌹🕊
صبحِ امروزمان را میهمان رزقِ نیڪان باشیم با جرعہ اے از خلوص و یکرنگے 🕊🌹🕊
وسط جبهه بهش گفتم بچه! الان چه وقتِ نماز خواندنه؟ گفت: از کجا معلوم دیگه وقت کنم و شروع کرد نماز خواندن .... السلام‌علیکم‌ورحمة‌الله‌وبرکاته را که گفت یک خمپاره آمد و بُردش .... 🕊🌹🕊
به آنهایی‌که قصهٔ کربلا را باور ندارند بگویید ما کربلا را دیده‌ایم ؛ ما همراه‌ و همرزم اصحاب عاشوراییِ امامِ عشق بوده‌ایم ؛ ما امروز می‌دانیم قصه‌ی یک اربعین فراق یعنی چه ... شلمچه ۱۳۶۵ عملیات کربلای پنج عکاس: ساسان مؤیدی بدرقه پیکر دو رزمنده‌ی شهید در میان اندوه همرزمان🕊🌹🕊
خبر آمد که پویا خوشنام .. تازه داماد بوده 😭 ....چقدر برای هزینه باید داد... یکی یتیم ... یکی بی همسر یکی بی فرزند ...😔🕊🌹🕊
برای گریه فقط فَابْکِ لِلحُسینِ شهید ؛ رسیده است به ما اینچنین پیامِ امام رضا (؏) .... 🕊🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 روایتی از تشرف حاج قاسم سلیمانی به داخل ضریح امام رضا(ع)🕊🌹🕊
✹﷽✹ نمےدانم از جمع باصفاےتان، ڪدام ماندید و ڪدام پر ڪشیدید.. اما همینقدر مےدانم و مےگویم ڪه، شرمندۀ آن نگاه‌هاے خالصم... 🕊🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آتش هجرت زده، شعله به دلهایمان صاحب این دل تویی، حضرت صاحب زمان می رسی و می رود، سوز غم از سینه ها می رسی و می بری، غربت آدینه را یا مهدی، یا مولا العجل، آقا یابن الزهرا العجل یابن الحسن ای قبله هفت آسمان در هر نفس می خوانمت تا پای جان😢 اللهم عجل لولیک الفرج 🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔥 قرار جنگ اگر باشد، زمین کارزار ما، تل‌آویو است... حاج‌مهدی
به خدا خواهم گفت: جای باران دلمان تشنه احساس شده عشق ببار :) .
۰مۍ‌گفت: مااصلا‌دعاۍ‌بۍاجابت‌نداریم میرۍ‌اون‌‌دنیا‌یهو‌کلۍ میریزن‌پات‌ومیگن‌بیاجواب‌ اون‌همہ‌ "کہ‌خواستۍ‌ونشد"🔗💙 [ - استادپناهیان-]
✍امام صادق (علیه السلام) فرمودند : ❓چگونه خواهید بود اگر در حالی واقع شدید که امام هدایتگر و نشانه آشکاری دیده نشود؟ که از آن حیرت و سرگردانی نجات نیابد مگر کسی که دعای غریق را زیاد بخواند یکی از اصحاب گفت : به خدا سوگند این بلا است ، پس فدایت شوم در آن هنگام چگونه رفتار کنیم؟ حضرت فرمودند : پس هرگاه آن زمان را درک کردید بر اعتقاد خود استوار بمانید تا موضوع برایتان روشن شود و امر خداوند فرا رسد. دعای‌غریق : یا اللَّهُ یا رَحمنُ یا رَحیمُ یا مُقَلِّبَ القُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَی دِینِکَ 📚 مکیال المکارم ، ج۲ ، ص۸۷
❤️ زن جنس دوم نیست بلکه ممکن است زنی باشد که مردی همتایش نباشد. در داستان تولد حضرت مریم، خداوند با این جمله که: «هیچ پسری مثل این دختر نیست»، خط بطلانی کشید بر فرهنگِ نخ‌نما و جاهلیِ «دختر که پسر نمی‌شود» 📖آل‌عمران آیه ۳۶
چه عجب یه برنامه سیاسی خوب دیدیم تو سیما. در اتفاقات اخیر فلسطین بازم مثل همیشه شاهد برنامه های کلیشه ای بودم ولی از این برنامه خوشم اومد. کارشناسانی از کشورهای مختلف دنیا رو به صورت زنده دور هم جمع کردن. نیاز داریم به این نوع برنامه ها و تحول اساسی در برنامه های سیاسی سیما. ✍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیت‌الله حائری شیرازی ※ نزدیک شدن ظهور را بعضی قلب‌ها درک می‌کنند! مثل یعقوب، بوی یوسف را ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔷 🗓چند ماه بود برای مسابقه ی دو قهرمانی نوجوانان استان تمرین میکردم. 🏃 بعد از امتحانات خرداد تمام وقتم را در ورزشگاه می گذراندم. از خواب و تفریحاتم زده بودم . حتی با خانواده به مسافرت نرفتم.🏖 همه ی رویاهای من در قهرمانی این مسابقه خلاصه شده بود.🏅 جایزه ی نفر اول این مسابقه، سه میلیون تومان پول نقد💰 و راه یابی به مسابقات کشوری بود و من تنها هدفم شرکت در مسابقات کشوری و بعد دعوت شدن به تیم ملی بود. ❇️ می دانستم کار سختی پیش رو دارم چون رقیب سرسخت و با انگیزه ای داشتم. 💪 سعید خیلی درس خوان بود. در مدرسه همه او را دوست داشتند؛ تنها کسی که از سعید خوشش نمی آمد من بودم!😕 پسر آرام و بی دردسری بود؛ اما من از این اخلاقش خوشم نمی آمد. همیشه می گفتم :سعید خیلی خودشیرینه...😠 همیشه لباس هایش اتو کشیده و مرتب بود و بوی عطر می داد. 📚 کتاب و دفترهایش از بس تمیز بود، انگار اصلا استفاده نشده بود! معلوم بود از آن مرفه های بی درد است! نمیدانم... شاید یک جور حس به او داشتم...😒 روز قبل از مسابقه، بعد از کلاس، آقای منصوری معلم ورزش، من و سعید را صدا زد و گفت صبر کنید تا بعد از نماز باهم با ماشین برویم 🚘 تا بین راه توصیه های لازم را گوشزد کنم.📌 🕌 بعد از این که نماز خواندیم ؛ من و آقای منصوری از نمازخانه بیرون آمدیم تا برویم ؛ که سعید گفت شما بروید من چند دقیقه دیگر می آیم. ما هم به طرف ماشین رفتیم و سوار شدیم. آقای منصوری از من پرسید: آقا مهران نظرت راجع به سعید چیه؟ بنظرت کدومتون اول میشید؟ 🤔 با اعتماد به گفتم: 💯صدردرصد من اولم!😏 شک نکنید آقا... من یک روز عضو تیم ملی میشم.✅ لبخندی زد و گفت: اوه اوه! 😯 عجب اعتمادی به خودت داری پسر... آقای قهرمان بنظرت دوستمون یکم دیرنکرد؟ برو دنبالش ببین کجاست. از ماشین پیاده شدم و به سمت نمازخانه رفتم. یک لحظه حس کردم صدای گریه شنیدم.👂 کمی که جلوتر رفتم فهمیدم صدای سعید است که آرام گریه می کند! 😢 کنجکاو شدم و با دقت گوش دادم؛ می گفت:خدایا خودت بهتر میدونی که این مسابقه چقدر برام مهمه... 😔 میدونی که اگه برنده نشم چی میشه... 😞 میدونی که من برای چی تو این مسابقه شرکت کردم... 🙏خدایا میدونم مهران هم خیلی زحمت کشیده، حقشه که اول بشه ولی من به جایزه ی این مسابقه نیاز دارم. این همه پول قرض کردیم فقط سه میلیون دیگه کم داریم . خدایا اگه این پول به دستم نرسه سپیده کور میشه!!!😭 انگار یک سطل آب داغ روی سرم ریختند... خدای بزرگ... چطور ممکن است سعید درس خوان و خوش تیپ مدرسه این قدر بی پول باشد❗️ در همین فکر بودم که سعید گفت: مهران تو اینجایی؟! ببخشید منتظرت گذاشتم. 👥بیابریم آقای معلم منتظره. در بین راه که آقای منصوری صحبت میکرد و به ما روحیه می داد، سعید هم می گفت و می خندید؛ انگار نه انگار که آنقدر غم در دلش بود.😌 😔 خدایا من را ببخش که درباره ی این پسر این قدر بد فکر می کردم... آن شب تمام درگیر سعید بود. 🌪 چطور می توانستم بی تفاوت باشم؟ من اصلا به پول جایزه فکر نمیکردم. وای چشم های سپیده...👁 یادم آمد جشن دهه فجر، سعید خواهرش سپیده را به مدرسه آورده بود؛ یک دختر بچه ی شیرین و دوست داشتنی...👧 نمی دانم تا کی ذهنم بود و با خودم کلنجار می رفتم که خوابم برد. 😴 ✅سرانجام روز مسابقه فرا رسید؛ روزی که ماه ها در انتظار آمدنش بودم ولی اصلا دلم نمی خواست از رختخواب بیرون بروم! اما به اصرار پدر به محل مسابقه رفتیم. از دور سعید را دیدم که کنار خواهر کوچش ایستاده بود.🙋♂ 💗 ته آرزو می کردم سعید در مسابقه برنده شود ولی خودم هم خیلی زحمت کشیده بودم... خیلی! مسابقه شروع شد؛ اما... بدون من!! از ورزشگاه بیرون رفتم و از طریق رادیوی استانی نتیجه ی مسابقه را دنبال می کردم.📻 بالاخره سعید زودتر از همه به خط پایان رسید.🎌 ✨ عجیبی داشتم... انگارمدت ها به دنبال این احساس می گشتم. 😊خوشحال بودم...شاید اگر عضو تیم ملی هم میشدم این چنین برایم بخش نبود. 🌀هفته بعد سعید با یک جعبه شیرینی به مدرسه آمد و خبر بهبودی چشمان سپیده را داد. تا مدت ها سرزنش پدرم را می شنیدم که می گفت زحماتت را به باد دادی ولی هیچ کس نفهمید نتیجه ی زحمات من چشمان سپیده بود و حتی خوشحالی سعید...💖 من دیگر هیچ وقت مسابقه ندادم اما سعید که حالا دوست صمیمی من شده ؛ عضو تیم ملی است و این از همه چیز برایم باارزش تر است.🏆 ✅ گر بر سر نفس خود امیری مردی... 🌿🍁🍂🍁🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گناه یعنی خدا حافظ حسین گناه یعنی خدا حافظ عباس گناه یعنی خدا حافظ زهرا گناه یغنی خدا حافظ مهدی بخاطر (عج)گناه نکنیم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌