سلام امام زمانم ✋🌸
سلامے از ذره اے کوچک به روشن ترین خورشید
سلامے از قلبے مضطرب به بزرگترین آرامش
سلامے از چشمانے منتظر به زهرایےترین یوسف
سلامے از من که تنهاترینم به تو که مولاے منے دردم را میدانے، اندوهم را میبینے، دلواپسےام را شاهدے، صدایم را میشنوے
و دعایم میکنے ...
بیا اے که نبودت علت همهے غصهها و ناراحتیها
در افق آرزوهایم
تنها«أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج»را میبینم..
خدایا
تو را سپاس برای این روز و مبارکــــــــَ
هر آنچه که به من عطا کرده ای و هر آنچه که به من عطا خواهی کرد …
تو را سپاس برای اینکه همیشه مواظب و نگهدار من بوده ای و هستی …
تو را سپاس برای همه ی مهربانی هایت…
خدایا
تو را سپاس برای آرامش و شادی و خوشبختی که خیلی زود و خیلی خوب با معجزه ای ناب به من هدیه خواهی داد …
خدایا
سپاسگزارم بخاطر تمام معجزاتی که در حال رخ دادن است تا مرا به آرامش و سعادت و آرزوهایم برساند ...
خدایا
تورا به عزت وجلالت قسم میدم در این آغاز هفته زیبا غم را از دل بندگان مؤمن خود دور کن وشادی را مهمان همیشگے دل عاشقان خود قرار بده
آمین یا رَبَّ
#سلام_دوستان
#صبح_زیباتون_بخیروشادی
🔹زندگی ایده آل خود را به تصویر بکشید؛
اگر ثروت بیشتری می خواهید، تجسم کنید با آن ثروت چه کارهایی انجام می دهید، به کجاها می روید، درقبال ثروت بدست آمده چه بهایی پرداخت می کنید.
🔹اگر رابطه ای عاشقانه می خواهید، تجسم کنید با فرد مورد علاقه تان چگونه صحبت می کنید، چگونه عشق می ورزید، علاقه تان چیست، خود را در زندگی با او به تصویر بکشید.
🔹اگر تناسب اندام و سلامتی می خواهید، تجسم کنید چه فعالیت هایی انجام می دهید، اندام ایده آل خود را ببینید.
🔹با خواسته هایتان زندگی کنید و نهایت لذت را ببرید. تجسم ، همان تحقق واقعیت است. مانند کودکانی که رویاهای خود را به تصویر می کشند و رنگ آمیزی می کنند، شما نیز رنگ های دلخواهتان را به تابلوی ذهن خود بپاشید.
🔹پیشاپیش خداوند را بابت رسیدن به خواسته هایتان شکر کنید و در یک کلام، فرکانس رسیدن به آن را در خود ایجاد نمایید...
خواهرم اینجا زمین کربلاست
سرزمین غصه و درد و بلاست
این زمین بوی جدایی می دهد
خاتمه بر آشنایی می دهد
خواهرم اینجا اسیرت میکنند
در همین ده روزه پیرت میکنند
میشوی تو غرق ناله غرق آه
میزنم من دست و پا در قتلگاه
شعله ها بر باغ و گلشن ميزنند
در همين جا سنگ بر من ميزنند
دخترم را در غریبی میکشند
گوشوار از گوشهایش میکشند
خصم حیدر تیغ بر رویم کشد
شمر بی شرم و حیا مویم کشد
در همین جا کوفیان دف می زنند
در عزایم هلهله ، کف می زنند
قدم بزن ڪمے حالا ڪه مے روے اڪبر
ببین ڪه اشک غم از دیده ام سرازیر است
بخوان اذان و برو اے موذنم اما
براے ڪشتنت این بار بانڪِ تڪبیر است
علے، علے الدنیا بعدک العوفا پسرم
ڪه بعد روے تو از زندگے دلم سیر است
ڪنار پیڪرِ تو زانویم به خاک افتاد
نشسته ام ڪه ببینے پدر زمین گیر است
حناے مو تو این بار از چه این رنگے است؟
جوانِ خانه من دیده اے پدر پیر است؟
توان به زانوے من بعد تو نمے آید
به جاے جاے تنت نور دیده ام تیر است
براے دیدنت عمه زخیمه آمده است
رسیده است ڪنون پیش تو ، ولے دیر است
شاعرحامد آقایے