eitaa logo
سرداران ورزمندگان عاشورایی
214 دنبال‌کننده
21.8هزار عکس
13.3هزار ویدیو
101 فایل
(درحسرت روزهای جنگ)
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸امروز رو با امید زندگی کنیم مثل چشمه زلال باشیم مثل رود جاری و مثل خورشید بخشنده 🌸🍃 🍃ان شالله امروز پراز 🌸خیر و برکت باشه 🍃دلتون به پاکی صبح 🌸زندگیتون 🍃سرشار از آرامش 🌸🍃پنجشنبه تون پراز حس خوب زندگی🌸🍃 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آخرین پنج شنبه تیر ماه است و دلم براے آنهایے که دیگر ندارمشان تنگ است... پنج شنبه است جاے خالے عزیزان دوباره احساس میشود... یادشان کنیم با فاتحه و صلواتے روحشان شاد🙏 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤خورشید جان 🕯مایی و دل در پناه تو 🖤قرآن ناطقی، 🕯ره عشق است راه تو 🖤ای آنکه جان گرفت 🕯زتو دین احمدی 🖤جانم فدای 🕯تربت بی بارگاه تو ▪️فرا رسیدن سالگرد شهادت حضرت امام زین‌العابدین (ع) تسلیت باد🏴 🥀🍃
💚 امام سجاد علیه السلام: سه چیز نجات بخش مؤمن است: این که زبانش را از غیبت مردم باز دارد، خود را به چیزی مشغول کند که در دنیا و آخرت او را سود دهد و بر گناهان، بسیار گریه کند. نگاه محبت آمیز مؤمن به صورت برادر ایمانی خود، عبادت است. نشان معرفت (خداشناسی) و کمال دین مسلمان، ترک سخنان بیهوده، کم تر جدل کردن، و بردباری و خوش خویی است. مبادا به گناهی که می کنی شادمان شوی که شادمانی به گناه، بدتر از ارتکاب آن است. در شگفتم از آن کسی که از طعام از ترس زیان آن می پرهیزد، اما از گناه به سبب زشتی آن نمی پرهیزد. همه خیر در این است که انسان خود را (از آلودگی ها) نگه دارد. شرافت در فروتنی، و عزت در پرهیزگاری، و بی نیازی در قناعت است. اگر مردم بدانند که در طلب علم چه فوایدی است، آن را می طلبند، اگر چه با ریختن خون دل و فرو فتن در گرداب ها باشد. هر کس خود را گرامی داند، دنیا نزد او خوار است. ─┅─═इई 🖤💚🖤ईइ═─┅─
ياعلىُّ ياعلىُّ ياعلىّ 🥀 🥀 امام سجاد عليه السلام فرمود : 🔷 ثلاثُ مُنجيات للمومن : 🔷کَفُّ لسانه عن النّاسِ واغتيابِهم 🔷و إشغالُهُ بما يَنفَعُهُ لآخِرتِه و دُنياهُ 🔷 و طُولُ البُكاءِ على خَطيئَتِه . 🔹سه چیز مایه نجات مومن است : 🔹نگه داشتن زبان خود از مردم و از غیبت کردن آنها ، 🔹مشغول ساختن خود به اموری که . برای آخرت و دنیایش سودآور است 🔹و گریه طولانی بر گناهان خویش . 📗 تحف العقول : ص : ۴۹۶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀آن روز که شهر، از تو پُر غوغا بود 🖤در خشم تو هیبت علی پیدا بود 🥀آن خطبه پُرشور تو درکوفه و شام 🖤فریادِ بلند و سرخِ عاشورا بود 🥀فرا رسیدن سالروز شهادت امام سجاد علیه‎السلام را تسلیت باد🖤 🥀🍃
🌷🍃🌷🍃🌷 🌺🧚‍♀️امام سجاد علیه السلام فرمودند: چهار خصلت اســت كه در هر كس باشد، ایمــانـش كامــل و گناهــانش بخشـــوده خواهدبود، و درحالتی خداوند را ‏ملاقات می‌كند كه از او راضی و خوشنود است: 🌷🍃 ‏۱- تقوای الهی با كارهایی كه برای مردم به دوش می‌كشد .. ‏۲ - راست گوئی و صداقت با مردم .. ‏۳ - حیا و پاكدامنی نسبت به تمام زشتی‌های در پیشگاه خدا و مردم .. ‏۴ - خـوش اخلاقی و خوش برخوردی با خانواده‌ی خود .. 🌷🍃 مشكاة‌الانوار ص۱۷۲ 🌸🍃
▪ 🥀 ▪🖤سلام برآقایی که ▪🥀آب می دیــــــد ▪🖤به فکر فرو میرفت ▪🥀نوزاد می دیـــــد ▪🖤اشک می ریخـــت ▪🥀طفلان و کودکان را ▪🖤می دید ناله می کرد. ▪🥀شهادت جانسوز امام ▪🖤سجاد(ع) تسلیت باد. 🥀🍃
🌷آخر هفته تون عالی 💕الهے قشنگترین لحظه ها 🌷در انتظارتون باشه 💕الهے هرگز لبخند از رو 🌷لباتون نیفته 💕الهے خوشبختی، مثل سایه 🌷همراهتون باشه 💕الهے امروزتون پر باشه از خبرای خوب و اتفاقای زیبا💐 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷چرا باید نماز بخوانیم؟ 🌷يَآ أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَآءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ (١٥)فاطر 🌷ای مردم شمانیازدائم به ارتباط باخدادارید 🌷هم نیازبه خودش داریم 🌷هم نیازبه نعمتهای بی شمارش داریم 🌷هم نیازبه ارتباط بااوداریم
امروز در تلویزیون مخاطبینش را ارجاع داد به صفحه شخصی اش در توییتر و اینستاگرام سوال: آیا رسانه های داخلی را قبول ندارند ؟ با توجه به حضور گسترده منتقدین دولت در سیاست دولت جدید در قبال ایتا چه خواهد بود؟ چند احتمال مطرح است: ۱. بی مهری و کاهش جدی حمایت های فنی از این پیام رسان ۲. فشار برای بسته شدن کانالهای مخالف دولت پزشکیان ۳. به تدریج به حاشیه راندن پیام رسان ایتا تا حذف کامل آن از جامعه در ایام هم تلاش برای بازگشت مردم به تلگرام و اینستاگرام و کلابهوس یه طرز گسترده و‌نگران کننده ای ایجاد شد. اگر عقلای امت تصمیم مقتضی نگیرند به زودی شاهد سونامی بازگشت به پلتفورم‌های خطرناک غربی صهیونیستی و نابودی تدریجی شبکه های اجتماعی ایرانی خواهیم بود.... اللهم لا تسلط علینا من لا یرحمنا😭💥 ✍️شیخ قمی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏠 پنجره | امشب؛ وقتی رهبر انقلاب چفیه خود را به یکی از عزاداران مراسم شب دوازدهم اهدا کردند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌑سردارشهیدحاج سلیمانی این است. آقای ظریف شما که مدعی علم سیاست هستید، لازم است چند واحد در این کلاس درس پاس ‌کنید. هرچند برای شما و تفکراتی مانند شما چندان سودی هم ندارد
❣ﻧﺰﺩﯾﮏ ﻧﯿﻤﻪ ﻫﺎﯼ ﺷﺐ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻫﯿﺌﺖ ﺑﺮﻣﯿﮕﺸﺘﻢ ﻭ ﺩﻟﻢ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ. ﺑﻪ ﻣﺴﺠﺪ ﺟﺎﻣﻊ ﮔﻮﻫﺮﺩﺷﺖ ﺭﺳﯿﺪﻡ ﻭ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﺰﺍﺭ ﺷﻬﺪﺍﯼ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﻓﺎﺗﺤﻪ ﺍﯼ ﺑﺨﻮﺍﻧﻢ. ﺍﻭﻝ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﻡ ﺩﺭﺏ ﻣﺴﺠﺪ ﺑﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ؛ ﺍﻣﺎ ﺟﻠﻮﺗﺮ ﮐﻪ ﺭﻓﺘﻢ، ﺩﯾﺪﻡ ﺑﺎﺯ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺍﺧﻞ ﺷﺪﻡ. دیدم ﻣﺤﺴﻦ ﺗﮏ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ، ﺩﺭ ﺩﻝ ﺷﺐ، ﮐﻨﺎﺭ ﻣﺰﺍﺭ ﺷﻬﺪﺍ ﺧﻠﻮﺕ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﻋﺎﺷﻮﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍﻧﺪ. ﺟﻠﻮ ﺭﻓﺘﻢ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺳﻼﻡ ﺍﺣﻮﺍﻝﭘﺮﺳﯽ، ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮐﺮﺩﻡ ﻣﺰﺍﺣﻤﺶ ﺑﺎﺷﻢ. ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺗﻨﻬﺎﯾﺶ بگذﺍﺭﻡ ﮐﻪ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﺻﺤﺒﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ : «ﮐﺎﺵ ﻣﺎ ﻫﻢ ﻣﺜﻞ ﺍﯾﻦ ﺷﻬﺪﺍ ﮐﺮﺑﻼﯾﯽ ﺑﺸﯿﻢ. ﮐﺎﺵ ﻣﺎ ﻫﻢ ﺷﻬﯿﺪ ﺑﺸﯿﻢ. ﺍﻣﺎ ﻣﺎ ﮐﺠﺎ ﻭ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﮐﺠﺎ؟» 🕊🌹🕊
❣مقتل عشق 🏴 در ماه‌های محرم مجلس عزاداری در مسجد بغدادی برپا می‌شد؛ پدر مراسم عزاداری امام حسین را خیلی دوست داشت و همیشه بانی برپایی این مراسم‌ها بود؛ گاهی از کویت با خودش شربت ویمتو و قهوه می‌آورد و به عزاداران شربت و قهوه می‌داد که برای خیلی از مردم نوشیدنی‌های جدیدی بود. پدر در یکی از سفرهایش یک دستگاه ضبط صوت آورده بود. چند تا از مداح‌های هیئت را جمع کرد و از آن‌ها خواست مداحی و روضه‌خوانی کنند. صدای آن‌ها را ضبط کرد، شب‌ها قبل از مراسم هیئت، ‌پدر این صدای مداحی را پخش می‌کرد تا مردم برای مراسم جمع شوند. پدر هر روز حدود پنج ریال به ما پول ‌توجیبی می‌داد؛ عباس مدتی پول‌های روزانه‌اش را جمع کرد؛ کنجکاو شده بودم با این پول می‌خواهد چه چیزی بخرد؛ بالاخره روزی با یک متر پارچة سبز به خانه آمد؛ فهمیدم آن را با پول‌های روزانه‌اش خریده است. روی پارچه با خط کودکانه خودش نوشت: یا ابوالفضل‌العباس! شب‌هایی که هیئت، مراسم داشت، عباس این پرچم را با خودش می‌برد و انتهای هیئت، جایی که بچه‌ها دنبال هیئت بودند، حرکت می‌کرد و پرچمش را تکان می‌داد. راوی برادر شهید از کتاب شبیه افسانه ها هدیه به امیر خلبان، شهید عباس دوران صلوات🕊🌹🕊
؛؛تقدیم به دختران شهید؛؛ گفتم دخترم؛ تو معنی سر بریده بر نیزه را می‌فهمی؟ گفت قبلاً فقط شنیده بودم، اما وقتی سر پدر بر نیزه دیدم فهمیدم!! گفتم مگر سر پدرت بر بالای نیزه رفت؟ گفت آری سر پدرم بدست قومی اشقیا بنام داعش بریده و بر بالای نیزه رفت!! گفتم جرمش چه بود؟ گفت دفاع از حریم رسول‌الله!! دفاع از حرم بانو زینب کبری!! دفاع از حرم دختر سه ساله امام حسین رقیه خاتون!! گفتم لابد این خاصیت دفاع از بانو زینب کبری است که هرکه از او دفاع کند سرش جدا و بر نیزه کنند!! گفت آری همانطور که در کربلا سر ۷۲ تن به همین جرم جدا و بر بالای نیزه رفت!! گفتم آیا بدنش پایمال سم ستوران نشد؟ گفت چرا!! بدنش پایمال غول آهنینی بنام تانک بدتر از سم ستوران شد!! گفتم این هم از خصوصیات دیگر شهدای دفاع از اهلبیت رسول‌الله است!! گفتم بدنش بی‌کفن در بیابان نماند؟ گفت چرا!! چند سال بدنش بی‌کفن در بیابان ماند!! گفتم پس. قطعاً پدرت هم از شهدای کربلاست!! گفت همه افتخار ما همین است!!! گفتم نام پدرت چه بود؟ گفت سردار شهید عبدالله اسکندری ✍ حسن تقی‌زاده بهبهانی🕊🌹🕊
مقتل عشق ❣ خلیل در شش ماهگی دچار بیماری فلج اطفال شد و فلج شد. هر چه دوا و دکتر بردیم فایده نداشت و جوابمان کردند. یک سال گذشت. روز عاشورا بود.برایمان برنج نذری اوردند.گفتم:خدایا به حق اباعبدالله الحسین مرا شرمنده قوم خویش نکن تا انقدر به من سرکوفت نزنند. خدا به برکت این برنج بچه ام بلند شود و بایستد! برنج را در دهان خلیل گذاشتم. دیدم بلند شد و ایستاد. بعد از سه روز هم راه افتاد. بردمش دکتر. گفت خانم فقط معجزه می تواند بچه شما را خوب کرده باشد! خلیل پسر باهوش و درس خوانی بود.تا کلاس یازده خواند, کنارش هم برای کمک خرجی خانه کار می کرد. خیلی اصرار می کرد با بسیج به جبهه برود, مانعش شدم. وقت سربازی اش شد. برایش پرونده پزشکی تشکیل دادیم و معافیت گرفتیم. اما پرونده را کناری انداخت و گفت الان کشور به سرباز احتیاج دارد. بار اخری که می رفت, یک عکسش را بزرگ کرد و گذاشت توی طاقچه. گفت مادر من شهید می شوم, این هم برای بعد شهادتم. گفتم: مادر این حرف را نزن من با بدبختی و بدون پدر تو را بزرگ کردم! رفت. محل خدمتش جبهه مهران بود. روز عاشورا با دوستانش رفته بودند ایستگاه صلواتی, انجا با هم شله زرد نذری امام حسین(ع) را می گیرند و می خورند. خلیل غذای امام حسین را که می خورد می گوید من دیگه شهید می شم! از انجا که خارج می شوند, خمپاره ای می اید و خلیل با ترکش ان شهید می شود! ☝ راوی:خانم فهندژ سعدی(مادر شهید) 🌾🌾💐🌾🌾 هدیه به شهید خلیل مهدی زاده صلوات,,شهدای فارس🕊🌹🕊
شهدای عصر عاشورای جهرم 🌹🍃 در دهه اول محرم سیاه پوش عزای سرور و سالار شهیدان مهر ماه سال 1362 شمسی را می‌توان جزء عاشوراهایی دانست که دارای بیشترین تقارب با عاشورای سال 61قمری امام حسین علیه السلام است. در عصر عاشورای سال 1362، 13 نفر از رزمندگان اسلام که اکثر آنها را نیروهای بسیجی تشکیل می‌دادند توسط نیروهای منافقین دستگیر شده و در اوج غربت و مظلومیت در جنگلهای میاندوآب آذربایجان غربی به شهادت می‌رسند. غلام رشیدیان تنها شاهد عینی و راننده اتوبوس حامل رزمندگان است که کاروان رزمندگان را به سمت جبهه‌های شمال غرب می‌برد. او روز حادثه را این چنین روایت می‌کند: اولین باری بود که در روز تاسوعا نیرو به جبهه می بردم. حزن شدیدی فضای اتوبوس را گرفته بود، تعدادی جوان ونوجوان معصوم. شاید اولین سالی بود که بچه‌ها شب عاشورا را در اتوبوس می گذراندند. هر کس برای خودش خلوتی داشت. بعضیها زیر لب روضه می خواندند، بعضی در فکر و برخی دیگر چیزی می‌نوشتند. شب فرا رسید کمی خسته شده بودم از آقای نظری که کمک من بود خواستم تا او رانندگی کند و من ساعتی استراحت کنم، زمانی که اتوبوس برای اقامه نماز صبح ایستاد از خواب بیدار شدم. بعد از خواندن نماز صبح من پشت فرمان نشستم. باید کمی عجله می‌کردیم تا ساعت 4 عصر خودمان را به مهاباد برسانیم چون بعد ساعت 4 جاده ناامن می‌شد و تازه تردد ضد انقلاب آغاز می‌شد و تا صبح روز بعد ادامه می یافت و جاده را ناامن می‌کرد. روز عاشورا بود و از گوشه کنار اتوبوس صدای هق هق گریه به گوش می‌رسید. نمی دانم شاید به دلشان افتاده بود که در روز عاشورای امام حسین، به شهدای کربلا می پیوندند. هر از گاهی آقای نظری پارچ آبی را بین بچه‌ها می‌گرداند تا بنوشند اما عاشورا بود وکسی لب به آب نمی زد. حال و هوای اتوبوس قابل توصیف نبود فرصت توقف نداشتیم فقط چند لحظه‌ای را برای اقامه نماز ظهر در سقز ایستادیم. نماز ظهر عاشورایشان دیدنی بود تعدادی نوجوان با آن جثه‌ کوچکشان مشغول راز و نیاز بودند. سریع سوار شدند تا زودتر به مهاباد برسیم، دلهره عجیبی داشتم آقای نظری هم که کنار من نشسته بود حال خوشی نداشت و می‌گفت خیلی دلم شور می‌زند. دلمان مثل سیر و سرکه می جوشید و دلیلش را نمی دانستیم * عصر عاشورا – مهاباد آخرین پیچ جاده را که رد کردیم دیدم یک مینی‎بوس و چند ماشین کنارجاده ایستاده‎اند. فکر کردیم تصادف شده. پا از روی گاز برداشتم و سرعت را کم کردم تا از کنار ماشین‎ها با احتیاط رد شوم، ناگهان یک نفر با لباس کردی، آرپی‌جی بر روی دوش به وسط جاده ‌پرید. مصطفی رهایی دست به اسلحه ‌برد گفت کومله کومله!! ترمز محکمی ‌گرفتم، بچه ها از شیشه اتوبوس دیدن دو نفر دیگر کلاش‌های‌شان را به سمت اتوبوس نشانه بردند، یکی بچها داد زد کمین خوردیم . . . کمین خوردیم . . . * پنچ کیلومتری مهاباد فرمانده کومله‌ها بچه ها را از اتوبوس پیاده می‌کند. پلاک اتوبوس شخصی بود. یک نفر بالا می‌رود و اتوبوس را می‌گردد یک نفر دیگر هم جعبه‌های بغل را باز کرده و وسایل بچه‌ها را بیرون می‌ریزد. کارت بسیجی و سپاهی بچه‌ها پیدا می‌کند. کارت‌ها را به فرمانده خود می‌دهند و او دستور می‌دهد همه را لا به لای درخت‌های اطراف جاده ببرند * عصر عاشورا – مهاباد فرمانده کومله‎ها دستور قتل مرا می‌دهد به او گفتم یک راننده شخصی هستم زن و بچه دارم، مرا بر‌گردانند… صدای تیراندازی از زیر پل به گوش رسید، آن‎ها مصطفی رهایی را زیر پل به شهادت ‌رسانند و بقیه بچه‌ها را داخل درخت‌ها ‌برند و دقایقی بعد صدای رگبار کلاش به گوش ‌رسد کردها به من دستور دادن که با اتوبوس برگردد . . . تویوتای سپاه که بالای آن دوشیکا نصب بود از روبرو می‌آمد پشت سرش ماشین های سپاه، پر از نیرو در حال حرکت بودن، تویوتا را که دیدم چراغ ‌زدم و ‌ایستاد، سراسیمه پایین ‌پریدم و تند تند ماجرا را تعریف کردم. راننده‌ تویوتا گازش را ‌چسباند که سریع‌تر به صحنه برسد. منم پشت سرش بر‌گشتم. در صحنه جنایت خبری از کومله‌ها نبود فرمانده که کنار راننده تویوتا نشسته به من ‌گفت: این‌ها برای ما کمین گذاشته بودند شما پیش مرگ یک گردان شده‌اید وگرنه تلفات زیادی از ما می‌گرفتند . . . *** شب یازدهم محرم – کربلا اجساد مطهر شهدای عصر عاشورای جهرم، تیر باران شده و بی سر، لا به لای درخت‌ها بر خاک افتاده، ماه کم فروغ و غمگین می‌تابد. در جهرم شام غریبان ابا عبداله گرفته اند و مردم در حسینه و مساجد بعضی هم در گلزار شهدا شمع روشن کرده و بر غربت عاشورائیان گریه می‌کنند… 🕊🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣مراسم ختم شهدای عصر عاشورا 🔹جهرم، مسجد جامع، سال۱۳۶۲ 🕊🌹🕊