eitaa logo
سرداران ورزمندگان عاشورایی
215 دنبال‌کننده
21.8هزار عکس
13.4هزار ویدیو
101 فایل
(درحسرت روزهای جنگ)
مشاهده در ایتا
دانلود
🔥گناهانى كه باعث از دست دادن نعمت‌ها مى‌شوند ، 🌹  عليه‌ السلام : 🔹اَلذُّنوبُ الَّتى تُغَيِّرُ النِّعَمَ البَغىُ ... وَ الَّتى تَرُدُّ الدُّعاءَ و تُظلِمُ الهَواءَعُقوقُ الوالِدَينِ ؛ 👈گناهانى كه باعث از دست دادن نعمت‌ها مى‌شوند ، ستم كردن ... است و گناهانى كه‌دعا را رد مى‌كنند و فضا را تيره و تار مى‌گردانند ، نافرمانى از پدر و مادر و آزردن آنهاست.... 📕كافى ، ج ۲، ص ۴۴۷، ح ۱
¹⁴⁰²/⁰⁷/¹⁵ یکـــ سال از قتل عام کودکان غزه میگذرد....
عالَم دستِ فرزندانِ فاطمه‌ی زهراست 💚 ‌
🕊 یــادت باشــد شهیــد اسـم نیســت، رســـم است!!!👌 شهیــد عکس نیست ڪـه اگـر از دیوار اتاقت برداشتــی🍃 فراموش بشـــود!!! شهیــد مسیــر است، زندگیـست،راه است، مــرام است! شهید امتحـان پس داده است..👌 شهیــد راهیست بـه سوے خــدا!!!🕊
پروازکردن‌سخت‌نیست... عاشق‌که‌باشی‌بالت‌می‌دهند؛ ویادت‌می‌دهندتاپروازکنی.. آن هم عاشقانه.🌹
به قول حضرت آقا ؛ اگر این شهادت ها نبود . اگر این فداکاری ها نبود . این نظام باقی نمی‌ماند ؛ این نهال نظام ،مورد تهاجم طوفانهای سخت بود ‌.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آخرین وصیت مادر شهید محمود مداح حاجیه صغری زارعی هر چه کردید شما جوانان این انقلاب - ألـلَّـھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلـیِـڪْ ألْـفَـرَج -
🔴 ایرانی ترین لبنانی تاریخ... سید حسن نصرالله برای ایران در دفاع مقدس جنگیده است..!
•﷽• السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف امروز که این کاغذ را می نویسم در فکر این هستم که چگونه به اسلام و امام و کشورم می توانم خدمت کنم این فکر به زبان آسان است ولی در عمل بسیار سخت زیرا برای اینکه گذشتن از این دنیا بسیار کار سختی است. اینک در این محل آتش و خون در میان دوستان و برادران با ایمانم بتوانم با شهادتم در راه دین مقدس اسلام، آب و خاک کشور عزیزم ایران، راهی برای استقلال نسل آینده این کشور بگشایم من خدا را شکر می کنم که این سعادت نصیبم شده است بتوانم مدت کمی در جبهه در کنار رزمندگان اسلام باشم ....
شهيدی كه زندگی‌اش پر از زمزمه‎های حسينی بود اين مداح اهل بيت (ع) از بدو جوانی به كار و تلاش رغبت زيادی داشت و پس از ازدواج به همراه همسرش به منظور تامين مخارج زندگی به آبادان رفت و به اتفاق دوستانش با موتورلنج‌های تجاری در مسير آبادان به كشور كويت رفت و آمد می‌کرد. وی كه پس از مدتی اقامت در آبادان دوباره به زادگاهش بندر ريگ بازگشت، در سال ۱۳۵۵ در جزيره خارک مشغول بكار شد. همسر شهيد می‌گوید: نذر كردن و شفاعت خواستن از امام حسين (ع) از خصلت‌های منحصربه‌ فرد همسرم بود...... 📕 نوید شاهد
🪐 استاد انصاریان: عزیزان توجه کنید! اگر به کسی چیـزی دادنـد، از دادنـد. وقتـی به آخــرت منتـقـل شـویـم، حسرت سحــر را خواهیــم خـورد. هرگنج سعادت که خدا داد به حافظ از یمن دعای شب و ورد سحـری بود ___________________________________
آنان که مُحَققانِ این دَرگاهَند نَزدِ دلِ اَهلِ دل، چون برگِ کاهَند اهلِ دل، خاصگانِ شاهَنشاهَند باقی همه هر چه هست، خَرجِ راهَند ╔ 💗
نِی حَدیثِ راهِ پُر خون می کُند قِصَّه هایِ عشقِ مَجنون می کُند مَحرَم این هوش جُز بی هوش نیست مَر زبان را مُشتری جُز گوش نیست ╔ 💗
یا عاشق شیدا شو یا از بر ما واشو در پرده میا با خود تا پرده نگردانم برای عاشقی باید شیدا شویم. حجاب و پرده بین ما و معشوق, خود ما هستیم. ╔ 💗 ═
گیرم که وصال دوست درخواهم یافت ، این عمرِ گذشته را، کجا دریابم ...؟ ╔ 💗 ═
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا وقتی خاطرات خوب عزیزانم در قلبم زنده است زندگی قشنگ است …💐 🎙راغب-خاطره
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨در رفـــاقت رسم ما جان دادن است ❤ هر قدم را صد قدم پس دادن است ✨هرکه بر ما تب کند جــان میدهیم ❤ ناز او را هرچـــه باشد میخریم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
إِلَهِي وَ رَبِّي مَنْ لِي غَيْرُكَ؟♥️ خدایا جز تو چه کسی را دارم
❣عملیات قدس3 بود. هر دو پایم زخمی شده بود. توان ایستادن نداشتم. چهاردست‌وپا، از همان تپه بالا رفتم. دیدم حدود ده نفر از بچه‌های خودمان توسط عراقی‌ها اسیر شده‌اند. نیروهای دشمن هم با هلیکوپتر و ماشین در حال انتقال نیرو به منطقه بودند. چهاردست‌وپا به سمت سلیمان برگشتم و کنارش خوابیدم. هزار فکر و خیال به ذهنم می‌آمد از اسارت تا شهادت. می‌ترسیدم دو عراقی که زده بودم، هنوز زنده باشند و بگویند ما آنها را زده‌ایم و آنها به‌تلافی ما را تکه‌تکه کنند. حتی این فکر به ذهنم آمد که خودم و سلیمان را خلاص کنم، اما به خودم گفتم خودکشی حرام است. بهتر است به خدا توکل کنم و همه چیز را به خدا بسپارم. یک‌ساعتی همان جا افتاده بودیم. بالاخره دو سرباز عراقی از راه رسیدند. به ما که نزدیک شدند، یکی یک لگد به ما زدند. تکان نخوردیم. فکر کردند مرده‌ایم. رد شدند و به سمت بالا تپه جایی که سنگر مخفی بود رفتند. بالای سر دو عراقی کشته شده نشستند. یکی دست جنازه را گرفت، دیگری پایش را و از آنجا بردند. خیالم راحت شد که به درک واصل شده‌اند و زنده نیستند. تا حدود ساعت 12 ظهر آنجا افتاده بودیم. خونریزی و تشنگی امانم را بریده بود. باز عراقی‌ها برای جستجو آمدند. بالای سر ما که رسیدند، باز به ما لگد زدند، هی ما را این‌طرف و آن طرف می‌کردند و لگد می‌زدند. دیگر مرده‌بازی، فایده‌ای نداشت، اگر از تشنگی تلف نمی‌شدیم، با این ضربه‌ها جانمان در می‌آمد. به امید اینکه حداقل با آب سیراب شوم، دستم را تکان دادم و گفتم: نزنید! ناله سلیمان هم با این لگدزدن‌ها بلند شده بود. من را بلند کردند. لنگ‌لنگان چند قدمی رفتم. سلیمان را بلند کردند که راه برود. به زمین افتاد. اصلاً نای ایستادن نداشت. دو پایش را گرفتند و شروع به کشیدن کردند. با همین حال ما را به یک سنگر زیر زمینی بردند. وارد سنگر که شدیم، کتک‌زدن هم شروع شد. سلیمان فقط می‌گفت یا الله. او را می‌زدند و با لگد به زخم‌هایش می‌کوبیدند و می‌گفتند: بگو مرگ بر خمینی! سلیمان درد می‌کشید و با ته‌مانده توانش می‌گفت: مرگ بر صدام، یزید کافر! باز با لگد به شکم پاره‌اش می‌کوبیدند و سلیمان محکم‌تر می‌گفت: مرگ بر صدام! آن‌قدر زدند که دیگر صدایش در نیامد. بعد از ساعتی ما را با چشمان بسته سوار ماشین کردند. نفهمیدم چند نفر در پشت ماشین هستیم، اما از صداهایی که در ماشین بود، فهمیدم آقای مراد نیکنام، جانشین گروهان هم که برای نجات ما آمده بود در ماشین است. ما را به زندانی در شهر الاماره عراق بردند. آنجا ما را در اتاقی حبس کردند که سلیمان بر اثر جراحت‌هایی که داشت دار فانی را وداع گفت و به شهدای کربلا پیوست. 👆راوی آزاده، مرحوم سید محمد تقوی هدیه به شهید سلیمان فرخاری صلوات- شهدای فارس🕊🌹🕊
سردار شهید سلیمان فرخاری