eitaa logo
سرداران ورزمندگان عاشورایی
215 دنبال‌کننده
21.8هزار عکس
13.4هزار ویدیو
101 فایل
(درحسرت روزهای جنگ)
مشاهده در ایتا
دانلود
مولانا در وصف ضربه خوردن از نزدیڪ‌ترین آدمها میگويد : هر ڪسي را همدم غمها و تنهایي مدان سایه هــمراهِ تــو مي آيد ولــــي ... هــمراه نـيست👌🏻 سلاام‌ روزتون بخیر✋
هرگز، هیچ روز، زندگیت را سرزنش نکن! روز خوب به تو شادی ، روز بد به تو تجربه و بدترین روز به تو درس می‌دهد...!
🍁 از همان وقتی که دیوار کاهگلی رفت و آجر و سنگ آمد از همان وقتی که ایوان شد بالکن خانه شد لانه دل شد گل و کم کم انسان شد صرفاً موجودی برای رفع نیاز های خود.‌‌‌‌..... اما تو تغییر نکن! تو باش و نشان بده آدمیت هنوز نفس میکشد هنوز میشــــود رو کســـی حســـاب باز کرد آن هم از نوع مــادام العــمر... هنوز هســتند کســـانی که میشــود به سرشـــان قســـم راسـت خورد... هنوز هست کسی که دل بهانه ی خوب بودنش را بگیرد لااقل تو تغییر نکن ...🙏 ‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌
همدیگر را یافتن هنر نیست . . . هنر این است که همدیگر را گم نکنیم آدمهای ساده بی هیچ دلیلی دوست داشتنی هستند آدم هایی که خودشان هستند و نقش بازی نمی کنند سادگی شیک ترین ژست دنیاست !
من از تو روی نپیچم، گَرَم بیازاری که خوش بُوَد ز عزیزان، تحمل خواری به هر سلاح که خون مرا بخواهی ریخت حلال کردمت الا به تیغِ بیزاری تو در دل من از آن خوشتری و شیرین‌تر که من تُرُش بنشینم ز تلخ گفتاری اگر دُعات، ارادت بُوَد و گر دشنام بگوی از آن لب شیرین که شهد می‌باری اگر به صید روی، وحشی از تو نگریزد که در کمندِ تو، راحت بود گرفتاری به انتظار عیادت که دوست می‌آید خوش است بر دلِ رنجورِ عشق، بیماری گرم تو زهر دهی چون عسل بیاشامم به شرط آن که به دست رقیب، نسپاری تو می‌روی و مرا چشم و دل به جانب توست ولی چه سود که جانب، نگه نمی‌داری گرت چو من غم عشقی زمانه پیش آرد دگر غم همه عالم، به هیچ نشماری حکایت من و مجنون به یکدگر مانَد نیافتیم و بمردیم در طلبکاری بنال سعدی اگر چاره ی وصالت نیست که نیست چاره ی بیچارگان، به جز زاری...   ❤️
تو می‌روی و مرا چشم و دل به جانب توست ولی چه سود که جانب، نگه نمی‌داری ❤️
کیستی که من این گونه به اعتماد، نام خود رابا تو می گویم کلید خانه ام را‌ در دستت می گذارم نانِ شادی های ام را با تو قسمت می کنم به کنارت می نشینم و بر زانوی تو این چنین آرام به خواب می روم؟ کیستی که من، این گونه به جِد در دیار رؤیاهای خویش با تو درنگ می کنم... ❤️
تو با قلب ویرانه ی من چه کردی؟ ببین عشق دیوانه ی من چه کردی در ابریشم عادت آسوده بودم تو با بال پروانه ی من چه کردی؟ ننوشیده از جام چشم تو، مستم خمار است میخانه ی من، چه کردی؟ مگر لایق تکیه دادن نبودم؟ تو با حسرت شانه ی من چه کردی؟ مرا خسته کردی و خود خسته رفتی سفر کرده ، باخانه ی من چه کردی؟ جهان من از گریه ات خیسِ باران تو با سقف کاشانه ی من چه کردی؟ ❤️
آخر اي دوست نخواهی پرسيد که دل از دوری رويت، چه کشيد سوخت در آتش و خاکستر شد وعده های تو به دادش نرسيد داغ ماتم شد و بر سينه نشست اشک حسرت شد و بر خاک چکيد آن همه عهد فراموشت شد چشم من روشن روی تو سپيد جان به لب آمده در ظلمت غم کي به دادم رسی اي صبح اميد آخر اين عشق مرا خواهد کشت عاقبت داغ مرا خواهی ديد دل پر درد فريدون مشکن که خدا بر تو نخواهد بخشيد ❤️
حکایت من و مجنون به یکدگر مانَد نیافتیم و بمردیم در طلبکاری ❤️
داشتم روزی نگاری یاد می‌آید مرا هر زمان از یاد او فریاد می‌آید مرا مجمع اصحاب و وصل یار و ایام شباب همچو برق تیزرو با یاد می‌آید مرا هر دو چشم اشک‌ریزم در فراق دوستان نیل مصر و دجله بغداد می‌آید مرا با خیال قامت او عشق‌بازی می‌کنم چون نظر بر سرو و بر شمشاد می‌آید مرا آن چنان بر روزگار بی‌وفا منکر شدم کز توهم داد هم بیداد می‌آید مرا نقش‌های چرخ را بی‌اصل می‌بینم تمام کارهای دهر بی‌بنیاد می‌آید مرا ❤️
به انتظار عیادت که دوست می‌آید خوش است بر دلِ رنجورِ عشق، بیماری ❤️
سعی کن ... عهدی را که در طوفان با خدا می بندی در آرامش فراموش نکنی ...
به ديوار تکيه نکن، ميريزد... به انسان تکيه نکن، ميميرد... تنها خداست که دست تو را ميگيرد...
صبورانه در انتظار زمان بمان! هر چیزدر زمان خودش رخ میدهد باغبان حتی اگر باغش را غرق آب هم ڪند درختان خارج از فصل خود میوه نمیدهند !
💠خـبـر آمـد خبـری نیـست… هنـوز از غـم دوری دلـدار بـسـوز… بـایـد ایـن جـمعه بیایـد، بایـد! مـن دگـر خسـته شـدم از شـایـد!💔 اللهُـــمَّ عَجِّــــــلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَــــــــرَج🌹✨ ❤️
🍀امام باقر عليه السلام: 💢 خُذُوا الكَلِمَةَ الطَّيِّبَةَ مِمَّن قالَها و إن لَم يَعمَل بِها. 🔘سخن نيك را از گوينده آن برگيريد، اگر چه به آن عمل نكند. 🖇تحف العقول، ص۲۹۱
به یاد تمام مرزبانان ایران زمین با کمترین تجهیزات انفرادی… و بار سنگین مسئولیت... 🕊🌹🕊
عملیات بیت‌ المقدس۲ رزمندگان اسلام غرور صدام را در سرمای ماووت شکستند..! 🕊🌹🕊
گفتنے نیست ولے، بے تو ڪماڪان در من هست دلے هست ولی جانے نیست... 🕊🌹🕊
کاش می شد حال خوب را ، لبخند زیبا را، بعضی داشتن ها را ، خشک کرد.. لای کتاب گذاشت و نگهشان داشت... 🕊🌹🕊
به یاد شهدای کوهستان از شانه‌های برفی آناهیتا تا بلندی‌های ماووت ... ذهنت یخ می زند گاهی... وقتی بخش‌هایی از خاطرات جنگ را می‌شنوی که سرمای سختی‌اش، سینه‌ات را می فشرد...! انگار خودمان بادگیر به تن کرده‌ایم و شال گردن و کلاه هم بسته ایم تا در پیچ‌وخم‌های عملیات بیت‌المقدس۲ ، با پای لرزان و در سرمای ماووت راه برویم. خودمان را پوشانده‌ایم شاید که سردمان نشود اما سرمای واقعیت‌های جنگ و سختی هایش گاهی جانسوزتر از این حرف هاست! دندان هایمان گاهی از ترس، گاهی از فشار و گاهی از سرمای استخوان سوز بهم میخورد شاید خیال می‌کنیم اندکی از حال آن روزهایِ رزمندگان‌مان را درک کرده ایم اما... سخت در اشتباهیم! تصور بستن جنازه و بدن یخ زده شهدا بر روی الاغ و شکستن استخوان هایشان، چیزی نیست که قابل درک هر ذهنی باشد!... فکر میکنیم ای‌کاش دروغ‌بود این سختی‌هایی که رفت بر آن‌ همه نوجوان و جوان!... بر آن همه مجروح و شهید ... و بر بدن‌های زیر پا مانده...‌! همچون سیدالشهداء...! لا یوم کیومک یا اباعبدالله 🕊🌹🕊
مـردی ڪہ سرش هوای پـرواز گرفت سردار بہ جبهه رفت و " بی سر " برگشـت ... قبل از شهادتـش بارها به من گفته بود : من ڪہ شهیـد شدم ، مرا باید از روی پا بشناسید من دوست دارم مثلِ امام حسین (؏) شهیـد شوم . ✍ به نقل از : همسر شهید 🕊🌹🕊