آخر اي دوست نخواهی پرسيد
که دل از دوری رويت، چه کشيد
سوخت در آتش و خاکستر شد
وعده های تو به دادش نرسيد
داغ ماتم شد و بر سينه نشست
اشک حسرت شد و بر خاک چکيد
آن همه عهد فراموشت شد
چشم من روشن روی تو سپيد
جان به لب آمده در ظلمت غم
کي به دادم رسی اي صبح اميد
آخر اين عشق مرا خواهد کشت
عاقبت داغ مرا خواهی ديد
دل پر درد فريدون مشکن
که خدا بر تو نخواهد بخشيد
#فریدون_مشیری❤️
هر چه زیبایی و خوبی که دلم تشنه اوست
مثل گل , صحبت دوست
مثل پرواز , کبوتر
می و موسیقی و مهتاب و کتاب
کوه , دریا , جنگل , یاس , سحر
این ها همه یک سو و یک سوی دگر
چهره ی همچو گل تازه تو !
دوست دارم همه عالم را لیک
"هیچ کس را نه به اندازه تو ! "
#فریدون_مشیری
چون خندهٔ جام است درخشیدن خورشید
جامی به من آرید که خورشید درخشید
جامی که نهد بند به خمیازهٔ آفاق
جامی که رسد روح به دروازهٔ خورشید
با خندهٔ نوروز همی باید خندید
با خندهٔ خورشید همی باید نوشید
خوش با قدم موکب نوروز نهد گام
ماه رمضان بادهپرستان بخروشید
ای ساقی گلچهره در این صبح دلانگیز
لبریز بده جام مرا شادی جمشید
هر جا که گلی خندد، با دوست بخندید
هر گه که بهار آید، با عشق بجوشید
#فریدون_مشیری🌸🍃
غم دنيا نخواهد يافت پايان
خوشا در بر رخ شادی گشايان
خوشا دلهای خوش،
جانهای خرسند
خوشا نيروی هستی زای لبخند
♥️🌻
#فریدون_مشیری
1.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💫خار خنديد و
🌷به گل گفت سلام و جوابی نشنيد
💫خار رنجيد ولی هيچ نگفت
🌷ساعتی چند گذشت گل چه زيبا شده بود
💫دستِ بی رحمی نزديک آمد
🌷گل سراسيمه ز وحشت افسرد
💫ليک آن خار در آن دست خليد
🌷و گل از مرگ رهيد ،صبحِ فردا که رسيد
💫خار با شبنمی از خواب پريد
🌷گل صميمانه به او گفت سلام
💫گل اگر خار نداشت دل اگر بی غم بود
🌷اگر از بهر کبوتر قفسی تنگ نبود
💫زندگی ، عشق، اسارت
🌷قهر و آشتی ، همه بی معنا بود
#فريدون_مشيری
حال دلتون خووب خوب
❣روزتون زیبا و دوست داشتنی ♥️