eitaa logo
سرداران ورزمندگان عاشورایی
214 دنبال‌کننده
21.8هزار عکس
13.3هزار ویدیو
101 فایل
(درحسرت روزهای جنگ)
مشاهده در ایتا
دانلود
❣خیلی اشکش را نگه می داشت، توی چشمش. همسرش فقط یکبار گریه اش را دید، وقتی امام رحلت کرد. دوستش می گفت: «ما که توی نماز قنوت می گیریم، از خدا می خواهیم که خیر دنیا و آخرت را به ما اعطا کند و یا هر حاجت دیگری که برای خودمان باشد. اما «صیاد» توی قنوتش هیچ چیزی برای خودش نمی خواست. بارها می شنیدم که می گفت « اللهم احفظ قائدنا الخامنه ای »، بلند هم می گفت، از ته دل. 🕊🌹🕊
❣تا جایی که ازش برمی‌آمد و قانون اجازه می‌داد، گره از کار مردم باز می‌کرد. خیلی هم می‌آمدند پیشش. هر جا هم که می‌رفتیم، دوره‌اش می‌کردند؛ حرفشان را می‌زدند و مشکلشان را می‌گفتند. صیاد هم با حوصله گوش می‌کرد. گاهی هم یادداشت می‌کرد. شماره‌ی تلفن می‌داد که تماس بگیرند. 🕊🌹🕊
❣تا جایی که ازش برمی‌آمد و قانون اجازه می‌داد، گره از کار مردم باز می‌کرد. خیلی هم می‌آمدند پیشش. هر جا هم که می‌رفتیم، دوره‌اش می‌کردند؛ حرفشان را می‌زدند و مشکلشان را می‌گفتند. صیاد هم با حوصله گوش می‌کرد. گاهی هم یادداشت می‌کرد. شماره‌ی تلفن می‌داد که تماس بگیرند. 🕊🌹🕊
~🕊 🌴✨ 🌿غیر ممکنی که ممکن شد! در سخنانی به مناسبت سالروز آزادسازی خرمشهر درباره گفته است : « در قرارگاه، صدای شهید خرازی را از بی‌سیم شنیدیم که می‌گفت : اجازه بدهید با یک گردان وارد خرمشهر شویم. اما به وی گفتیم: مگر می‌ شود با یک گردان با چند لشکر رو به‌ رو شد؟ به هر صورت او اصرار می‌کرد . . ناخودآگاه به او اجازه دادیم . پس از ساعتی دوباره وی با بی‌ سیم گفت : عراقی‌ها تسلیم شدند . . و ما باورمان نمی‌ شد ، زیرا واقعا این کار باورنکردنی بود که انجام دادند . ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌