eitaa logo
سرداران ورزمندگان عاشورایی
215 دنبال‌کننده
21.9هزار عکس
13.5هزار ویدیو
101 فایل
(درحسرت روزهای جنگ)
مشاهده در ایتا
دانلود
{🖤🥀} • • خاطرات شهدا يکي از مسئولين کاروان شهدا مي‌گفت: پيکر شهدا رو واسه تشييع مي‌بردن... نزديک خرم آباد ديدم جلو يکي از تريلي ها شلوغ شده اومدم جلو ديدم... يه دختر 14،15 ساله جلو تريلي دراز کشيده، گفتم: چي شده گفتن: هيچي اين دختره اسم باباشو رو اين تابوت ها ديده گفته تا بابامو نبينم نميذارم رد شيد بهش گفتم : صبر کن دو روز ديگه مي‌رسه تهران معراج شهدا، برميگردوننشون... گفت: نه من حاليم نميشه، من به دنيا نيومده بودم بابام شهيد شده،بايد بابامو ببينم تابوت هارو گذاشتم زمين پرچمو باز کردم يه کفن کوچولو درآوردم سه چهارتا تيکه استخوان دادم هي ميماليد به چشماش، هي مي‌گفت بابا،بابا... ديدم اين دختر داره جون ميده گفتم: ديگه بسه عزيزم بذار برسونيم گفت: تورو خدا بذار يه خواهش بکنم؟ گفتم: بگو گفت: حالا که ميخوايد ببريد به من بگيد استخوان دست بابام کدومه؟ همه مات و مبهوت مونده بودن که ميخواد چيکار کنه اين دختر اما... کاري کرد که زمين و زمانو به لرزه درآورد.. استخوان دست باباشو دادم دستش؛ تا گرفت گذاشت رو سرش و گفت: "آرزو داشتم يه روز بابام دست بکشه رو سرم..." ✨ یازهرا (س) تو رو خدا یه جور زندگی کنیم که فردای قیامت بتونیم جواب این جور چیزا رو بدیم • • {🥀🖤}
هر وقت در نمـاز عجله کردی خواستی زودتـر تمومش کنی به یاد بیار همـه ی آنچـه که می خواهی بعداز نماز بروی به آن برسی؛ و همـه ی آنچه که می ترسی در این مـدت از دسـت بدهی به دست همان کسۍاست که در مقابلش ایستاده ای....!💚 پس برای حرف زدن با خـدا بیشتر وقت بزار(: سلیمانی 🙂
از قدیم گفته اند: "خاک سرد است؛ وقتی آن‌هایی را که خیلی دوستشان دارید از دست بدهید، کم کم آرام می‌شوید" ماه‌ها از رفتنت می‌گذرد.. از آن سحرگاهی که با شنیدن خبر شهادتت، بغضی سنگین بر دیواره گلویمان چنگ انداخت و حس تلخ یتیمی،پیکر لرزانمان را در آغوش فشرد. داغ رفتنت هنوز تازه است حاج قاسم! این داغ ، روی سینه‌مان سنگینی می‌کند. خاکِ تو سرد نیست ! گرمِ گرم است...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قربان اسم زیبایت اباعبدلله .. که نه تکرار شدی و نه تکراری❤️‍🩹:) ..
همش میگفت: توکلم اول به خدا و بعد به بی بی جونم رقیه (س) ست. شب سوم محرم باهم حرم بی بی جان بودیم. روضه و عزاداری که تمام شد.گفت: عجب شبی بود امشب،انگار خود حضرت رقیه (س) بین عزادارا بود. و تک بیت گر دخترکی پیش پدر ناز کند… را زمزمه میکرد و با خانم درد دل می کرد.الحمدلله نازدانه ارباب با همان دستان کوچک زخم خورده گره از کارش باز کرد...
و داستان این لبخند ها.....
رفتی‌و‌به‌زینب‌قسم‌از‌نسل‌تو‌امروز در‌شام‌وحلب‌لشگر‌فریاد‌گری‌هست...!
♥ هرچند دیدگان ما از دیدار روی دلربای زهرایی ات ، محروم است اما قلب های شکسته ی ما حضورِ مهربان و امیدآفرینت را احساس می کند ... تو با دعای خیرت ،با نوازش های مداومِ پدرانه ات ، با نگاه سبز و بارانی ات ، با توجه گرم و حیات آفرینت ... همواره به ما امان می دهی ، از ما مراقبت میکنی و جان پناهمان هستی ... شکر خدا که در سایه سار توایم ... 🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
السلام حضرت عشق♥️ از من سلام خدمت مذبوح کربلا جانها فداے آن تن مجروح کربلا کشتے شکستگان بلاییم یاحسین♥️ در انتظارمرحمت نوح کربلا صبحم بنام شما🙏 صلےالله علیک یااباعبدالله ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🌷امام علی علیه السلام:🌷 🌷همه ی کارهای خوب و جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهی از منکر چون قطره ای است در دریای عمیق.🌷 نهج البلاغه حکمت ۳۷۴
شهیدی که مظلومانه در راه دفاع از ناموس فدایی حق شد...🥀 نیمه شعبان سال 1390 جوان 19ساله ای در در حین بازگشت از هیئت به واسطه ی نجات دختری که دچار آزار عده ای ارذل قرار گرفته بود مورد ضرب و شتم قرار میگیرد و از ناحیه ی گردن موجب زخمی عمیق میشود. شهید علی خلیلی دیگر زندگی ای عادی نداشت و پس از تحمل 2سال درد و رنج جسمانی در سوم فروردین 1392 دعوت حق را لبیک گفت و آسمانی شد ... __<<<>>>>_________ همون طور که وسط خیابون افتاده بود، یه پیرمردی اومد نزدیک و بهِش گفت: پسرم، به شما چه ربطی داشت که دخالت کردی؟؟؟! 💔علی با اون حالش جواب داد: حاج آقا! فکر کردم شماست، از ناموس شما دفاع کردم... 😔💔
در کلاس درس خدا آنهایی که ناله میکنند رد میشوند آنهایی که صبر میکنند قبول میشوند و آنهایی که شکر میکنند شاگرد ممتاز میشوند❗️ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌
امام على عليه السلام: هركه بد نيّت باشد، از رسيدن به آرزو محروم مى ماند مَن أساءَ النِّيَّةَ مُنِعَ الاُمنِيَّةَ عيون الحكم والمواعظ، ص446
🗓 : { ۱۹ مردادماه} 🌹امروز ۱۹ رزمنده دلاور مازندرانی آسمانی شدند «ما هنوز شهادت بی‌درد می‌طلبیم، غافل که شهادت را جز به اهل درد نمی‌دهند!» 🔸ولی الله شعبانی آمل 🔹رمضان علی زاده آمل 🔸یوسف رمضانی بابل 🔹جانبرار عزیزی قمی بابل 🔸مسعود ربانی بهشهر 🔹قاسم علی صفري علمدارمحلی بهشهر 🔸نادر مزینانی بهشهر 🔹رضا نوع پرست بهشهر 🔸عزیزالله دریایی صحرایی تنکابن 🔹سیدرحیم عظیمی جویبار 🔸حسین بابازاده چالوس 🔹مختار صالحی چالوس 🔸مصطفی خوش محمدی چالوس 🔹سیدابوالقاسم بریش سیدی رامسر 🔸حسین علی پیچ کار ساری 🔹آیت الله ضیایی سوادکوه 🔸حسن جعفریان قائم شهر 🔹عینعلی(نوری) خزایی پول نوشهر 🔸فرهاد خزایی پول نوشهر 🌷جهت شادی روحشان صلوات🕊🌹🕊
عاشقانِ جان به کف پیر و جوان دارد حسین هم "حبیب" و هم "وهب" تا پای جان دارد حسین (‌ع) 🕊🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸دکتر مخبر: پس از شهادت آیت‌الله هر بار که خدمت رسیدم ایشان با تاثر می‌فرمودند: آقای مخبر! خیلی حیف شد🥺😔😞
🍃مردی چنین میانه ی میدانم آرزوست ....
🔸 تصویری از حضور شهید رئیسی در ضریح مطهر دختر سه ساله اباعبدالله(ع) دمشق، ۱۴ شهریور ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 : من خاطر خواهی سراغ دارم ، قبل اینکه شما بدنیا بیاید ، خودشونو برا شما کشتن ....
سوالی که ازمادرشهیدطهماسبی پرسیده شده و جواب زیبای ایشان!!! حاج خانم !فرزندانتان چطور آنقدرصالح و سربه راه شدند؟؟؟ دوستانشان همه مثل خودشان بچه های مومن خوبی بودند. مدرسه هم که رفتند بازبا دوستان خوب وپاکی معاشرت میکردند .مثلاشهید« ژیان پناه» که واقعا انسان خوب ومومنی بود. پدروپدربزرگشان هم انسان خوب ومومنی بودند. پسرم حقوق که می‌گرفت بیشتر پولش را به فقرا میداد.کمک به دیگران خیلی برایش مهم بود.میگفت مامان برای چه انقلاب کردیم؟ باید فعالیت کنیم وحواسمان به مستضعفین باشد.دوست داشت دستگیر نیازمندان باشد و به آنها کمک کند.شاهرخ خیلی باایمان،خوش اخلاق و صبور بود. واقعا حیف بود اینقدر زود ازدنیابرود .شاهرخ در۲۷,۲۸سالگی ودراوج جوانی شهیدشد.‌خدااز منافقین نگذردکه چنین جنایت هایی درحق جوان های کشور انجام دادندپسرم مگرچه گناهی انجام داده بود که به این شکل بدست منافقین شهیدشد پسرم رامظلومانه ازداخل خانه دزدیدند وشکنجه کردنداماایشان داغ دادن هرنوع اطلاعاتی را به دلشان گذاشت... 🕊🌹🕊
می رسد رزق محبّان اباعبدالله از سر سفره‌ی احسان اباعبدالله در زمان‌های غير از ايام محرم و صفر رزمندگان غذاهـای خود را در سنگرها و اتاق‌هایشان در گردان میل میکردند اما در محرم و صفر، نذری به‌این شکل بود كـه رزمنـدگان در رده‌ های مختلف سفره‌ هايی را در محوطه های گــردان پهن می‌كردند و به صورت جمعی غذا ميل می كردند. البته اين در زمان غير از عمليات ها بود ... 🕊🌹🕊
○ الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ... ○ آنها که ایمان آورده و هجرت کردند و در راه خدا با مال ها و جان هایشان جهاد نمودند ، پایه و منزلتشان در نزد خدا بزرگتر است و آنها همان کامیابانند... 🕊🌹🕊
من قصه فراق تو را خاک کردم، حاصل چه شد؟ جوانه زدی و بیشتر شدی!! 📎پ ن :فرمانده دلاورتیپ ذوالفقارلشکر۲۷محمد رسول اللهﷺ ●شهادت: ۲۱مرداد۶۲ اسلام آباد غرب به دست کوموله🕊🌹🕊
سرداران ورزمندگان عاشورایی
من قصه فراق تو را خاک کردم، حاصل چه شد؟ جوانه زدی و بیشتر شدی!! 📎پ ن :فرمانده دلاورتیپ ذوالفقارلشکر
شش ماه پس از آغاز نهضتِ «حضرت روح الله»، به تاریخ ۱۳ آذر ۱۳۴۲ شمسی، در «تهران» متولد شد و در گهواره بود که آن حضرت، از کشور تبعید شد.   ●۱۵ سال بعد «محسن»، از «میدانِ آزادی» تا بهشت زهرای تهران، به دنبال مقتدایش دوید و از آن روز تا ۴ سال، اوقات کمی پیش آمد که مجالی برای استراحت بیابد. با شروع تحرکات تجزیه طلبانِ ضد انقلاب در مناطق کردنشین، «محسن» درس و تحصیل را رها کرده و پس از گذرانیدن آموزش نظامی در به«مریوان» اعزام شد. ●او که برگِ ماموریتی سه ماهه در دست داشت، در «مریوان» به جمع هم رزمانِ  پیوست و پس از مدتی به عضویت رسمی «سپاه پاسداران» درآمد و در رکابِ آن سردارِ خیبرشکن، ماندگار شد.  ●مدتی بعد «حاج احمد»، چند قبضه خمپاره اندازِ «سپاهِ مریوان» را به ، و «محسن نورانی» سپرد و این گونه بود که هسته ی نخستینِ «واحد توپ خانه و ادوات» در نیروهای تحت امرِ «حاج احمد متوسلیان» ایجاد شد.  ●هنگامی که پا گرفت، این واحد، به یگانِ توپ خانه ی تیپِ مذکور ارتقاء یافت و پس از ارتقاء تیپ به لشکر به فرماندهی ، «علی رضا ناهیدی» ماموریت یافت که یک تیپِ توپ خانه و ادوات، با نام «ذوالفقار» را تاسیس کند. ماموریت انجام  و «محسن نورانی» هم جانشین فرماندهی «تیپ ذوالفقار» شد. ●پس از شهادت «علی رضا ناهیدی» در اسفند ۱۳۶۱ شمسی، «حاج همت»، فرماندهی «تیپ ذوالفقار» را به «محسن نورانی» سپرد.  کم تر از شش ماه بعد، «محسن نورانی» در منطقه ی «اسلام آباد غرب» در کمین تروریست های ضدانقلاب افتاد و بال در بال ملائک گشود. 🕊🌹🕊
زمانی معنای اِرباً اِربا را دانستم که همسرت تکه استخوان‌هایت را کنار هم می‌گذاشت تا تو را درست کند گاهی هم کم می‌آمد.... آرام زیر لب می‌خواند : آبان ماه ۱۳۷۴ معراج شهدای تهران وداع همسرِ شهید "مسعود تقی‌زاده" عکاس: حمید داودآبادی🕊🌹🕊
○بعضی انسانها به زمین آمده اند تا زمین قابل تماشا شود... ○آمده اند که تاریخ؛ شکوه شرافت و آزادگی شان را به نظاره بنشیند... ○آمده اند تا آبرو و اعتبار دنیا باشند اصلا زمین، از آمدن بعضی انسانها به خود می بالد... و عزیز ما یکی از همین انسانها بود.. 🕊🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر صبح طلوع دوباره خوشبختی و آرامش و امید دیگری است بگشای دلت رابه مهربانی و عشق رادر قلبت مهمان کن بدون شک شکوفه های خوشبختی و آرامش در زندگیت گل خواهدکرد سلام ودرود دوستان عزیز امیدوارم روز خوبي درکنارعزیزانتون داشته باشید 😍🌺