eitaa logo
سرداران ورزمندگان عاشورایی
218 دنبال‌کننده
23.1هزار عکس
14.7هزار ویدیو
102 فایل
(درحسرت روزهای جنگ)
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چهارشنبه تون زیبا 🌼 🌼امیدوارم حال دلتون خوب باشه 🕊امروز عدسی و 🌼 لنز دوربین 🕊فکرمون روبا 🌼دستمالی از جنس،محبت 🕊و عاطفه و عشق 🌼و بخشش، پاک کنیم تا 🕊عکس زندگیمون 🌼شفافتر و زیباتر بیفته 🕊لحظه هاتون پراز زیبایی 🌼و زندگیتون پرازلطف خدا
🌸به چهارشنبه ۷ آذر خوش آمدید 🍃امروزتون پر از عطر دعا 🌸خــدایا⭐️ 🍃امروز سبد زندگی 🌸دوستانم را پـر کن 🍃از سلامتی، جاودانگی 🌸موفقیت و خـوشبختی 🍃روزتون پر از انرژی های مثبت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مـا از الست ؛ طایفه‌ای سینه خسته‌ ایم ما بچه‌های مادر پهلو شکسته‌ ایم ... 🕊🌹🕊
6.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هیچ خیری به ما نمیرسه الا به برکت امام زمان(عج)✨ 🌱
به پدر و مادرشان بسیار احترام می‌گذاشتند خودم حس می کردم عاملی که حمید آقا را لایق شهادت کرد، احترامی بود که برای والدین خود داشتند مثلاً یک بار که ایشان تصادف کرده بودند و برایشان میسر نبود که از بسترشان تکان بخورند، مادرشان که تماس می‌گرفتند به نشانه احترام وضعیت خود را تغییر می‌دادند اگر خوابیده بودند می‌نشستند و اگر نشسته بودند می‌ایستادند... ✍خاطرات همسر بزرگوار 🕊🌹🕊
شهید همیشه روی آمادگے جسمانے خودشون ڪار میکردن هر روز به پیاده روی و ورزش مے پرداختند از ایشون پرسیدیم ڪه حاج آقا شما چرا انقدر ورزش مے کنید ڪه شهید فرزانه در پاسخ به ما گفتند: ما اگر اعتقادمون اینه امام زمان (عج) به سرباز نیاز دارند باید ورزش ڪنیم و از آمادگے جسمانے برخوردار باشیم چون آقا سرباز تنبل نمے خواهند. 🕊🌹🕊
همیشه می‌گفت: بعد از توکل به خداوند ؛ توسل به حضرات معصومین خصوصاً حضرت زهرا (س) حلّال مشکلات است ... 🕊🌹🕊
در خط جهاد همیشه گمنام شدند با ذکر حسین و زینب آرام شدند اینان نه فقط مدافعان حرم اند امروز مدافعان اسلام شدند 🕊🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️شهید حاج قاسم سلیمانی: « هر وقت در سختی‌های جنگ فشارها بر ما حادث می‌شد و به صورت بسیار مضطری هیچ‌کاری از ما برنمی‌آمد، پناهگاهی جز حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها نداشتیم.🕊🌹🕊
●نزدیک یک هفته بود که سوریه بودیم. موقع ناهار و شام که می شد علیرضا غیبش میزد. بهش گفتیم: مشکوک میزنی علیرضا، کجا میری؟ گفت: وقتی شما مشغول ناهار خوردن هستین، من میرم به و ( دختر شش ساله و هشت ماهه اش ) زنگ میزنم... ●یه شب رفتیم توی خانه هایی که خالی شده بود، تا از اونجا به دفاع از شهر پرداخته و جلوی نفوذ دشمن به شهر رو بگیریم. فرمانده مون گفت: می تونین از وسایل خانه ها مث پتو استفاده کنین. شب که خواستیم بخوابیم، دیدم علیرضا بدون پتو و ملحفه توی خوابید ، گفتم چرا از ملحفه استفاده نمی کنی؟ علیرضا گفت: شاید صاحب خانه راضی نباشه ... ‌‌●شبها نمازشب می خوند. اولین نفر بود که بلند میشد اذان می گفت و نماز جماعت برگزار می کرد. استاد قرانمون بود. شبها می یومد و می گفت بیایم سوره ذاریات بخونیم... 🕊🌹🕊
5.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چادر فاطمه از گبر مسلمان می‌ساخت لاابالی در این خانه مقید می‌شد 🎙 🥀