۲۰۰ هزار زائر پیاده وارد مشهد مقدس شدند
جمعیت خدمتگزاران به زائران پیاده #امام_رضا (علیهالسلام):
🔹در حال حاضر ۷۰ هزار زائر پیاده در مسیرهای منتهی به مشهد هستند که تا پایان شب جاری بیش از ۳۰ هزار نفر از آنان به مشهد خواهند رسید که با احتساب زائرانی که از روزهای قبل وارد مشهد شدهاند، تعداد زائران به حدود ۲۰۰ هزار زائر رسید.
🔹امسال از ۷۲ شهرستان کشور، زائر پیاده به سمت مشهد داشتهایم که زائران شهرهای کلاله و نهبندان از خراسان جنوبی، دورترین نقطه ممکن از مشهد بودهاند.
#شهادت_امام_رضا علیهالسلام
❌️غزة الان خبر گزاری رسمی فلسطین:ما منتظر پاسخ ایران به ترور اسماعیل هنیه رهبر مردم فلسطین هستیم. اگر در ازای خون رهبر ما در سرزمین شما معامله ای انجام شود، نمی بخشیم.خون رهبر مردم ما ارزان نیست.ما ایران و مردمش را دوست داریم، اما تاخیر در پاسخ به معنای دست کشیدن از حقوق مردم فلسطین است و اشغالگر بر جنایات خود پافشاری خواهد کرد و جنایات بیشتری مرتکب خواهد شد.
پ-ن-ایران: ما قبل از خون خواهی، صهیونیست های غاصب کودک کش را قورباغه پز میکنیم و به وقتش جهان را با ضربه ای مهلک به صهیونیست ها متحیر می کنیم
مثل ایرانی ها در جنگ آوری فکور و صبور باشید تا سحر نزدیک شود
#اسماعیل_هنیه #شهید_اسماعیل_هنیه #خونخواهی_هنیه_عزیز
اصل موضوع را فراموش نکن
مرد قوی هیکل ، در چوب بری استخدام شد و تصمیم گرفت خوب کار کند .
روز اول 18 درخت برید . رئیسش به او تبریک گفت و او را به ادامه کار تشویق کرد . روز بعد با انگیزه بیشتری کار کرد ، ولی 15 درخت برید .
روز سوم بیشتر کار کرد ، اما فقط 10 درخت برید . به نظرش آمد که ضعیف شده است . نزدیکش رفت و...
عذر خواست و گفت : نمی دانم چرا هر چه بیشتر تلاش می کنم ، درخت کمتری می برم
رئیس پرسید : آخرین بار کی تبرت را تیز کردی ؟
او گفت : برای این کار وقت نداشتم . تمام مدت مشغول بریدن درختان بودم.
⚫️⚫️⚫️⚫️
هر روز فقط یک قدم بالا بیایید ❗️❗️❗️
روزی اسب کشاورزی داخل چاه افتاد . حیوان بیچاره ساعت ها به طور ترحم انگیزی ناله می کرد. بالاخره کشاورز فکری به ذهنش رسید . او پیش خود فکر کرد که اسب خیلی پیر شده و چاه هم در هر صورت باید پر شود . او همسایه ها را صدا زد و از آنها درخواست کمک کرد . آن ها با بیل در چاه سنگ و گل ریختند.اسب ابتدا کمی ناله کرد ، اما پس از مدتی ساکت شد و این سکوت او به شدت همه را متعجب کرد . آنها باز هم روی او گل ریختند . کشاورز نگاهی به داخل چاه انداخت و ناگهان صحنه ای دید که او را به شدت متحیر کرد.با هر تکه گل که روی سر اسب ریخته می شد اسب تکانی به خود می داد ، گل را پا یین می ریخت و یک قدم بالا می آمد همین طور که روی او گل می ریختند ناگهان اسب به لبه چاه رسید و بیرون آمد .
زندگی در حال ریختن گل و لای برروی شماست . تنها راه رها یی این است که آنها را کنار بزنید و یک قدم بالا بیایید. هریک از مشکلات ما به منزله سنگی است که می توانیم از آن به عنوان پله ای برای بالا آمدن استفاده کنیم با این روش می توانیم از درون عمیقترین چاه ها بیرون بیاییم .
⚫️⚫️⚫️⚫️
#خاطرات_شهید
شهید مهدی باکری،
●بعد از شهادت برادرش حمید و برخی از یارانش، روح در كالبد ناآرامش قرار نداشت و معلوم بود كه به زودی به جمع آنان خواهد پیوست. پانزده روز قبل از عملیات بدر به مشهد مقدس مشرف شد و با تضرع از آقاعلیبن موسیالرضا(علیه السّلام) خواسته بود كه خداوند توفیق شهدت را نصیبش نماید. سپس خدمت حضرت امام خمینی(ره) و حضرت آیتالله خامنهای رسید و با گریه و اصرار و التماس درخواست كرد كه برای شهادتش دعا كنند.
●این فرمانده دلاور در عملیات بدر در تاریخ ۶۳/۱۲/۲۵، به خاطر شرایط حساس عملیات، طبق معمول، به خطرناكترین صحنههای كارزار وارد شد و در حالی كه رزمندگان لشكر را در شرق دجله از نزدیك هدایت می كرد، تلاش مینمود تا مواضع تصرف شده را در مقابل پاتكهای دشمن تثبیت نماید، كه در نبردی دلیرانه، براثر اصابت تیر مستقیم مزدوران عراقی، ندای حق را لبیك گفت و به لقای معشوق نایل گردید.
●هنگامی كه پیكر مطهرش را از طریق آبهای هورالعظیم انتقال میدادند، قایق حامل پیكر وی، مورد هدف آرپیجی دشمن قرار گرفت و قطره ناب وجودش به دریا پیوست.
●او با حبی عمیق به اهل عصمت و طهارت(علیهمالسلام) و عشقی آتشین به اباعبداللهالحسین(علیه السّلام) و كولهباری از تقوی و یك عمر مجاهدت فی سبیلالله، از همرزمانش سبقت گرفت و به دیار دوست شتافت و در جنات عدن الهی به نعمات بیكران و غیرقابل احصاء دست یافت
#شهید_مهدی_باکری
⚫️⚫️⚫️⚫️