✨﷽✨
#ســیـــره_شــهـــدا❤️
خواندن دعای عهد کار همیشگی او بود
هرروز صبح پیش از رفتن به محل کار قرآن تلاوت میکرد
و همیشه تا ساعتی پس از پایان ساعت کار در محل کارش میماند
تا تمام حقوقی که دریافت میکند حلال باشد.
وقتی کسی مبلغی قرض میخواست....
حتی اگر خودش آن مبلغ را در اختیار نداشت از شخص دیگری قرض میگرفت و به او میداد تا آن فرد مجبور به تقاضا کردن از افراد دیگری نباشد
#راوے:همسرشهید
🌷 #شهیدحمیـدسیاهـکـالے
💢خاطره ای زیبا راجب شــــــهـیــد نـــصـــ❤ــر7
شهیدابراهیم نجاتی
از زبان مداح اهل بیت حاج بهزاد لرستانی 👌
همه یارانش شهید شده بودند
دگر ابراهیم،ابراهیم قبل نبود
نوری معنوی چهره اش را مزین کرده بود
دل تنگ بود معلوم بود رفتنی است
دوساعت قبل از شهادتش پیش من اومد
گفت حاجی دلم گرفته برام روضه بخون 😔
منم شروع کردم خوندن تو اون بهبوهه جنگ و.....
یه حال عجیبی داشت که منو هم گرفته بود خیلی گریه کردیم خیلی خیلی😭
می دونستم این سردار دیگه آسمونی شده و به یارانش می پیونده یادش بخیر 😔
یادت بخیر عمونجاتی 🥀
دوساعت بعدش ...😔
🌹 اللهم الرزقنا توفیق الشهادت
فی سبیلک🌹
#شهید_ابراهیم_نجاتی
#شادی_روحش_صلوات
🌹همسرانه
🌸 هر ازگاهی به همسرتان بگویید: من به خاطر عشق به تو همهٔ سختیهای زندگیمان را پذیرفتم...!
✅ چنین جملاتی باعث دلگرمی او میشود و شما را تبدیل به همسری رؤیایی خواهد کرد.
🌸داستان شب
ما یه روز تصمیم گرفتیم با چندتا از دوستای پدرم به مدت پنج روز بریم سفر،
بعد از کلی برنامه ریزی وسیله هارو جمع و جور کردیم و حدود ساعت سه بعد از ظهر زدیم به راه...
چند ساعتی توی مسیر بودیم که یکدفعه مامانم گفت فکر کنم وقتی کتریِ آبِ جوش رو از روی گاز برداشتم زیر گاز رو خاموش نکردم و باز مونده،
همه ی مارو نگران کرد با این حرف
بابام گفت به احتمال زیاد اشتباه میکنی، بد به دلت راه نده، اما فقط گفت به احتمال زیاد و مطمئن نبود!
حتی وقتی مادرم ازش پرسید بعد از اینکه سیگارت رو کشیدی پنجره ی آشپزخونه رو بستی یا نه حرفی نزد.
مادرم همش دلشوره داشت، میگفت اگه شعله روشن مونده باشه چی؟ اگه باد بزنه و شعله رو خاموش کنه ، اگه یموقع گاز قطع بشه و دوباره وصل بشه و شیر گاز باز مونده باشه ساختمون میره رو هوا،
خلاصه نگرانی پشت نگرانی...
همگی دلشوره گرفتیم و نمیتونستیم از مسیر لذت ببریم که بالاخره یه جا بابام فرمون رو کج کرد و دور زد و برگشتیم به طرف خونه،
رفتیم و دیدیم بله، شیر گاز رو نبسته بودیم و احتمال انفجار و هر اتفاق دیگه ای وجود داشته.
وقتی برگشتیم خونه دیگه شب شده بود و خسته بودیم و تصمیم گرفتیم فردا صبح دوباره راه بیفتیم بریم.
پنج روزمون شد چهار روز و یک روزمون رو از دست دادیم اما باقی اون چهار روز رو لذت بردیم، بدون هیچ فکری و با خیال راحت خوش گذروندیم.
حالا فکر کن اگه برنگشته بودیم خونه و مسیر رو ادامه میدادیم و میرفتیم چه اتفاقی میفتاد؟
شایدم هیچ اتفاقی نمیفتاد اما همش فکرمون درگیر بود، نصف ذهنمون مشغولِ اون شعله ی گاز بود که نبسته بودیم. احتمال انفجار، احتمال آتش سوزی و هزار یک احتمال دیگه که راحتمون نمیذاشت.
درسته که همش احتمال بود، اما همین احتمالات و درگیری ذهنی باعث میشد از لحظاتی که توی سفر بودیم لذت نبریم.
جالب اینکه وقتی رسیدیم اونجا یکی از دوستای پدرم گفت منم فکر کنم درِ خونه رو قفل نکردم و همه ی خانواده شون تا پایان سفر نگران بودن که نکنه دزد خونشون رو بزنه و مدام فکرشون درگیر بود.
میدونی خیلی از آدمای این شهر یه درِ نبسته، یه شیرِ گازی که باز مونده توی گذشته شون دارن که رهاشون نمیکنه
و نمیتونن با فکر آزاد زندگی کنن!
یه گذشته ای که همیشه، حتی توی بهترین لحظات عمرشون اونارو به فکر فرو میبره.
یه گذشته ای که با خودشون تموم نکردن و هیچ وقت راحتشون نمیذاره، یه دری که باز مونده و برنگشتن قفلش کنن!
📚رازِ رُخشید برملا شد
👤علی سلطانی
🌱✨🌱✨🌸✨🌱✨🌱
❤️ خدایا ...
هدایتمان کن تا بہ این
باور برسیم ڪہ
🌸 جواب بعضے از دعاهایمان
فقط صبر است و انتظار ...😊
✨ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِينَ ✨
32.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 انیمیشن فوتبالی #سلام_فرمانده
🔹 با شبیه سازی حاج ابوذر روحی
🔹 چقدر خوبه این عاااااالی
فقط حاج قاسم 😔❤️
⚜ ذکر صالحین ⚜
🔸یه موتور گازی داشت که هر روز صبح و عصر سوارش میشد
و باش میومد مدرسه و برمیگشت.
یه روز عصر که پشت همین موتور نشسته بود و میرفت،
رسید به چراغ قرمز ، ترمز زد و ایستاد
یه نگاه به دور و برش کرد و موتور رو زد رو جک
و رفت بالای موتور و فریاد زد:
الله اکبر و الله اکــبر …
نه وقت اذان ظهر بود نه اذان مغرب!
اشهد ان لا اله الا الله …
هرکی آقا مجید و نمیشناخت، غش غش میخندید
و متلک مینداخت و هرکیم میشناخت، مات و مبهوت نگاهش میکرد که این مجید چش شده؟!
قاطی کرده چرا؟!
خلاصه چراغ سبز شد و ماشینا راه افتادن و رفتن و آشناها اومدن سراغ مجید که آقااا مجید؟ چطور شد یهو؟
حالتون خوب بود که!
مجید یه نگاهی به رفقاش انداخت و گفت:
مگه متوجه نشدید؟
پشت چراغ قرمز یه ماشین عروس بود که عروس توش بیحجاب نشسته بود و آدمای دورش نگاهش میکردن.
من دیدم تو روز روشن جلو چشم امام زمان داره گناه میشه.
به خودم گفتم چکار کنم که اینا حواسشون از اون خانوم پرت شه. دیدم این بهترین کاره!
همین!
#شهید_مهدی_زین_الدین🌷
چه غریب ماندی ای دل
نه غمی نه غمگساری
نه به انتظار یاری
نه ز یار انتظاری...
هوشنگ ابتهاج
🌺☘اینگونه زندگی کنیم:
💛شاد اما دلسوز
❤️ساده اما زیبا
💚مصمم اما بیخیال
💙متواضع اما سربلند
💖مهربان اما جدی
💜سبز اما بی ریا
♥️عاشق اما عاقل!
با یار بیوفا نتوان گفت حال خویش
آن به که دم فرو کشم از قیل و قال خویش
من شرح حال خویش ندانم که چیست خود؟
زیرا که یک دمم نگذارد به حال خویش
آنرا که هست طالع ازین کار، گو: بکوش
ما را نبود بخت و گرفتیم فال خویش
ای دل، نگفتمت که: مخواه از لبش مراد؟
دیدی که: چون شکسته شدی از سال خویش؟
ای بیوفا، ز عشق منت گر خبر شود
دانم که شرمسار شوی از فعال خویش
#اوحدی_مراغه_ای
#غرور_بیجا
یک روز گرم شاخه ای مغرورانه و با تمام قدرت خودش را تکاند. به دنبال ان برگهای ضعیف جدا شدند و آرام بر روی زمین افتادند. شاخه چندین بار این کار را با غرور خاصی تکرار کرد، تا این که تمام برگها جدا شدند شاخه از کارش بسیار لذت می برد. برگی سبز و درشت و زیبا به انتهای شاخه محکم چسبید ه بود و همچنان از افتادن مقاومت می کرد.
در این حین باغبان تبر به دست داخل باغ در حال گشت و گذار بود و به هر شاخه ی خشکی که می رسید آن را از بیخ جدا می کرد و با خود می برد. وقتی باغبان چشمش به آن شاخه افتاد، با دیدن تنها برگ آن از قطع کردنش صرف نظر کرد. بعد از رفتن باغبان، مشاجره بین شاخه و برگ بالا گرفت و بالاخره دوباره شاخه مغرورانه و با تمام قدرت چندین بار خودش را تکاند، تا این که به ناچاربرگ با تمام مقاومتی که از خود نشان می داد، از شاخه جدا شد و بر روی زمین قرار گرفت.
باغبان در راه برگشت وقتی چشمش به آن شاخه افتاد، بی درنگ با یک ضربه آن را از بیخ کند. شاخه بدون آنکه مجال اعتراض داشته باشد، بر روی زمین افتاد.
ناگهان صدای برگ جوان را شنید که می گفت:
“اگر چه به خیالت زندگی ناچیزم در دست تو بود، ولی همین خیال واهی پرده ای بود بر چشمان واقع نگرت،
که فراموش کنی نشانه حیاتت من بودم!!!”
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زنده را تا زنده است بابد به فریادش رسید
بی خبر از هم خوابیدن چه سود؟
برمزار مردگان خویش نالیدن چه سود؟
زنده را تا زنده است باید به فریادش رسید
ورنه بر مزارش آب پاشیدن چه سود؟
گر نرفتی خانه اش تا زنده بود
خانه صاحب عزا خوابیدن چه سود؟
گر نپرسی حال من تا زنده ام
گریه و زاری و نالیدن چه سود؟
زنده را در زندگی قدرش بدان
ورنه مشکی از برای مرده پوشیدن چه سود؟
گر نکردی یاد من تا زنده ام
سنگ مرمر روی قبرم وانهادن ها چه سود؟
"شیخ بهایی" دکلمه یاسر خالو
📌رهبر انقلاب: شهید سلیمانی صرفاً قهرمان ملی نبود، قهرمان منطقه بود/ نقش شهید سلیمانی در رفع مشکلات چند کشور در منطقه نقش عظیم و بیهمتایی بود
✍حضرت آیتالله خامنهای در دیدار دانشآموزان:از اوایل انقلاب ملت ایران را تحریم کردند. در این چند سال اخیر شدیدترین تحریمها را -که خودشان گفتند هرگز در طول تاریخ هیچ ملتی این جور تحریم نشده- علیه ایران اعمال کردید.
در فتنهی 88 صریحاً از فتنهگرها حمایت کردید. قبل از آن اوباما به من نامه نوشته بود که ما بیاییم با شما همکاری کنیم، ما با شما دوست هستیم، به تعبیر ما قسم آیه که ما قصد سرنگون کردن شما را نداریم؛ اما تا فتنهی 88 شروع شد، شروع کردند به حمایت کردن به امید اینکه شاید بتواند این فتنه به نتیجه برسد و ملت ایران را به زانو در بیاورد.
شما آمریکاییها سردار رشید ما را صریحاً اعلام کردید که کشتید؛ کشتید و به آن افتخار کردید. گفتید دستور دادید. شهید سلیمانی صرفاً قهرمان ملی نبود. قهرمان منطقه بود. نقش شهید سلیمانی در رفع مشکلات چند کشور در منطقه نقش عظیم و بیهمتایی بود. شما این مرد بزرگ و همراهانش را به شهادت رساندید. شهید ابومهدی المهندس و بقیهی دیگران را. شما از قاتلان دانشمندان هستهای ما حمایت کردید. صهیونیستها دانشمندان ما را یکی یکی به شهادت رساندند و شما از آنها حمایت کردید؛ محکوم که نکردید هیچ، حمایت کردید از آنها.
شما میلیاردها دلار از اموال این ملت را در کشورهای مختلف حبس کردید. چندین میلیارد که اگر این پولها در اختیار دولت خدوم مثل دولت کنونی قرار داشت خیلی کارهای خوب میتوانست با آنها انجام بدهد... غیر از آن اموالی که از اول انقلاب در آمریکا حبس شد. در بیشتر حوادث ضدّایرانی جای پای آمریکا را میشود دید. آن وقت اینها ادعا میکنند که ما دلسوز ملت ایرانیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍حاج قاسم سلیمانی:
بیش از دویست هزار نفر در جنگ تحمیلی به شهادت رسیدند، و امروز یک میلیون نفر دیگر شهید بشود؛ این جامعه و این نظام ارزش این فداکاریها را دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 با ورود سپاه اعضای گروهکهای تروریستی تجزیهطلب در محلههای جوانرود فرار کردند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⁉️ ماجرای براندازی حکومت شوروی
⚠️ چگونه رسانه و سینما توانست بزرگترین حکومت دنیا را براندازی کنند؟
🎥 به تماشای مستند ماموریت یازدهم بنشینید.
تماشا از آپارات
تماشا از روبیکا
❤️"تـفاوت آقـایان و خانـمهــا در دیـدن"
👈 آقایان جزییات را نمیبینند، چون دید نزدیکشان بد است. مثلا؛ گل سر خانوم را، یا حتی مدل موی خانوم که تازه عوض شده.
👈 پس خانوم عزیز؛ اگر تغییری ایجاد کردی و همسرت متوجه نشد ناراحت نشو در عوض به همسرت بگو. مثلا؛ ابروهایم را اینگونه برداشتم قشنگه؟
👈 اینجوری میتونی توجه همسرت رو جلب کنی و او هم یاد میگیره و کم کم توجهش بیشتر میشه.
👈 اگر توقع دارید همسرتان در کارهای منزل یا موقع مهمانداری به شما کمک کند؛ باید کارها را ریز ریز از او بخواهید.
👈 مثلا هیچوقت نگویید؛ وقتی مهمان اومد کمکم کن! بگویید عزیزم میشه خواهش کنم وقتی مهمون اومد شما چایی و میوه را بیاری....
✅ اگر کاری از او نخواهید، انجام نمیدهد چون جزییات را نمیبیند.
💚💓💚💓❣💓💚💓💚
گـنـاهنڪنید...!
گناهگرفتاریمیآورد،
ضیقمعاشمیآورد،
ناراحتیهایروحیمیآورد.
گناهنڪنید!خداڪمڪمیڪند،
مشڪلاتحلمیشود...!
#آیتاللهخوشوقت🪴
#بدونتعارف . .
وقتۍدارۍیواشکۍیہکارۍمیکنی....
علاوهبرچپوراست
بالارمۍِنگابنــداز :)🌱
انسانبهدنبالساختنخویشمیتواند محیطاجتماعیخویشرابسازد .
[شهیدبهشتی]
پرواز کردن ربطـے به بال ندارد
دل میخواهد ، دلی به وسعتِ آسمان
دل را باید آسمانی کرد ..!
خوشا آنانی که بالی نداشتند ولـی
راه آسمان را یافتند ..
+ شاید بشه از یه روضه و خلوت شبونه شهادت گرفت :)💔
| #لبیک_یا_خامنه_ای . #امام_زمان |
⊰•🌪🌚•⊱
.
ازشناسایی آمد و خوابید . . .🥀
بچهها چون میدونستن خسته اس، بیدارش نکردن
بیدار که شد با ناراحتی گفت:
"مگر نگفتم نمازشب بیدارم کنید؟!"
آهی کشید وگفت:
"افسوسکه آخرین نماز شبم قضا شد.."😔
فردایش مهدی شهید شد🕊
.
⊰•🌪•⊱¦⇢#شهیـدمهدےسامع