🦋🌸
✍برادر شهید #بابک_نوری
#دروغی که تو ذهنم بشینه و ناراحتم کنه از بابک یادم نیست.
بابک همش در #تلاش بود دوره های مختلفی را بگذرونه تا رزونه خوبی در کارهاش داشته باشه
برای هر روزش یک روز قبل سعی میکرد #برنامه داشته باشه
یه اخلاقی که داشت از هیچکس هیچ #انتظاری نداشت سعی میکرد کار خودشا خودش انجام بده اعتقاد داشت چون انتظار ندارم از دست کسی هم ناراحت نمیشد.
#شهیدبابکنوری❤️
https://eitaa.com/sardaredeLhaman
۳ دی ۱۳۹۹
🍃🌸
شهید،شهیدمیشود
مامُردههاهم،خواهیممُرد ...
هرآنطورڪهزندگیڪنیم
همانطورمیرویم ..!♥️
#عزیزبرادرم
#شهیدبابکنوری
#مدافعحرم
https://eitaa.com/sardaredeLhaman
۲۹ شهریور ۱۴۰۰
#خاطــره🎞
|دوستشہید|
سال نودوشش شب عید غدیر،
بعد از نماز مغرب و عشاء نشستہ بودیم
و براے فردا کہ قرار بود ایستگاه صلواتے
برپا کنیم،هم فکرے میکردیم .
هر کسے کارےبہ عهده گرفت
و ساعتے اعلام کرد کہ حضور داشت باشہ.
و شہید بابکگفت:"من فردا ساعت چہار،
لیوان یکبار مصرف با میز میارم .
بعد از اتمام جلسہ بابک من را کنار کشید
و اعمال روز عید غدیر را برام گفت
و پیشنهاد روزه داد . روز عید، بابک
راس ساعت اومد .
ولی عزیزانی بودن کہ ساعت گفتند
ولیخیلےدیر اومدند.
بابک خیلے بہ قول و ساعتي کہ اعلام کرده بود حساس بود و سروقت حضور داشت.
بابک روزه بود و میگفت:"روزهے عید غدیر صددرصد حاجت میده". برای کارهای مربوط به ایستگاه صلواتے، نیاز به وانت داشتیم ولی
نتونستہ بودیم هماهنگ کنیم. بابک کہ شنیدگفت:"من الان میرم وانت پیدا میکنم.
بابک ادم اجتماعی بود با همہ معاشرت داشت
و خوش بیان و مودب بود .
ما بعید میدونستیم کہ وانت جور بشه.
کمی کہ گذشت دیدیم از داخل یک
کوچه اے وانت میاد.
بابک پشت فرمون نشسته بود.
خنده کنان اومد و مشکلمون حل کرد .
با دهن روزه خیلی سرحال و زرنگ بود
و تا نماز یکسره شیرینی و شربت پخش میکرد. من مطمئنم قبل محرم و روز عید غدیر حاجت از آقاجانمون امیرالمومنین(ع)گرفتورفتسوریہ شہید شد.
#شهیدبابکنورے•💛•
#عید_غدیر
https://eitaa.com/sardaredeLhaman
۲۸ تیر ۱۴۰۱