#مهدى
#فرامرز_بندهی_ذلیل_خدا!
🌷منتظر برخورد با نيروهاى كمين دشمن بودم و به هيچ چيز فكر نمیكردم.... مقدارى داخل كانال جلو رفته بوديم كه فرمانده به من گفت: "يك نفر آر.پى.جىزن میخواهم." همان لحظه چشم من به «فرامرز» - كه آر.پى.جیزن ماهر و انسانى عارف بود - افتاد. او را به جلو فرستادم....
🌷....دنبال يك آر.پى.جیزن ديگر میگشتم كه گفتند: "فرامرز، زخمى شد." يكى از بچه هاى زرنگ پيش من بود. كار خودم را به او محول كردم و خودم به طرف فرامرز رفتم و پيدايش كردم. ديدم روى زمين افتاده است تا مرا ديد، نگاه معصومانه اش را به من دوخت و مچ پايم را چسبيد. در كنار او نشستم و فرياد زدم: "امدادگر!... امدادگر!..." كه جواب آمد: "آمدم!... آمدم!..."
🌷به كمك امدادگر، زخم او را بستم. در كنار او نيمخيز شدم و به بقيهى نيروها كه آرام حركت میكردند و عقب مانده بودند، گفتم: "هر چه زودتر خود را به نيروهاى گردان برسانند و متفرق نشوند." چند لحظه بعد همهى نيروها پيشروى كرده بودند و من و فرامرز تنها بوديم....
🌷....به او گفتم: "درد میكشى؟ ها؟" گفت: "نه، درد براى خدا لذت دارد.... قرآن مرا پيدا كن بده دستم." قرآن را به دست او دادم. قرآن را باز كرد و با ناله گفت: "من براى تو به جبهه.... آمده ام. من آمده ام كه دستور تو را اجرا كرده باشم." راز و نيازش كه تمام شد به او گفتم: "اسم اصلى ات چيه؟" "فرامرز، بندهى ذليل خدا." "میدانم فرامرزى، میخواهم بدانم اسمت را عوض كرده اى يا نه؟" "میخواستم عوض كنم؛ اما فرصت نشد." "چه اسمى میخواستى انتخاب كنى؟ " "مهدى " "از الآن به بعد اسم تو مهدى است. اگر كارى ندارى من بروم. شايد به وجود من نياز باشد. اگر مقدور بود حمل مجروح میفرستم كه تو را به اورژانس ببرند. " "آب نمیتوانم بخورم؟ " "نه " "پس قمقمه ام را باز كن و پرت كن جايى كه.... دستم به آن نرسد."
🌷هر حرفى میزد با سوز و ناله بود و در حالى كه زمزمه میكرد، به ياد لب تشنهى حسين عليه السلام از او خداحافظى كرده و جدا شدم... خبر شهادت مهدى (فرامرز) را در بيمارستان شنيدم. اول باور نمیكردم، ولى گفتند جنازه اش را تحويل گرفته و دفن كرده اند. گفتم: "به پدرش سلام برسانيد و بگوييد اسم او ديگر فرامرز نيست، اسم او مهدى است." بعد از اين كه بهبود يافتم و از بيمارستان مرخص شدم، به بهشت زهرا، تربت پاك عاشقان الله رفتم و ديدم روى سنگ قبرش نوشته اند: «شهيد مهدى اصفهانى....»
🌹خاطره ای به یاد شهید مهدی (فرامرز) اصفهانی
راوى: فرمانده شهید ابراهيم اصفهانى
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
#ماملت_امام_حسینیم
#ماملت_شهادتیم
#پایگاه_شهیدعباس_دیانیان
#حوزه_مقاومت_بسیج_امام_علی_ع_اردستان
#ناحیه_اردستان