eitaa logo
🌷سردارقلبم🌷
819 دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
3.2هزار ویدیو
60 فایل
🕊﷽ 🕊 🦋چشمـان خلیج فاࢪس بارانے شد 🕊حال خـزر از غمے پریشانے شد 🦋از ساعت ابتدایی پࢪ زدنش 🕊نقاش دل همه سـلیمانے شد تبادل @yadeshbekheyrkarbala 🗯کپی به شرط دعای شهادت🥀🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
-ای‌منتظران‌گنج‌نهان‌می‌آید.. آرامش‌جان‌عاشقان‌می آید؛ بر‌بام‌سحر‌طلایه‌داران‌ظهور گفتند‌که‌صاحب‌الزمان‌می‌آید..💛🌱 @shahid_fatolaeh_jamshidi
هدایت شده از محله شریعتی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایت یک رویا... سلام بر شهدای خدمت💔 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 سلامتی و فرج امام زمان صلوات اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. https://eitaa.com/mahleh_shareate
🌺خداست که به وقت برکت میده🌺 آن روز، به مسجد نرسیده بود. برای نماز به خانه آمد و رفت توی اتاقش. داشتم یواشکی نماز خواندنش را تماشا می‌کردم. حالت عجیبی داشت. انگار خدا، در مقابلش ایستاده بود. طوری حمد و سوره می‌خواند مثل این که خدا را می‌بیند؛ ذکرها را دقیق و شمرده ادا می‌کرد.بعدها در مورد نحوه‌ی نماز خواندنش ازش پرسیدم، گفت:«اشکال کار ما اینه که برای همه وقت می‌ذاریم، جز برای خدا! نمازمون رو سریع می‌خونیم و فکر می‌کنیم زرنگی کردیم؛ اما یادمون می‌ره اونی که به وقت‌ها برکت می‌ده، فقط خود خداست.» اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
💔درخواست خود شهید 🥀يكى از کارمندان شهرداری ارومیه می‌گفت: تازه ازدواج کرده بودم و با مدرک دیپلم دنبال کار می‌گشتم. از پله‌های شهرداری می‌رفتم بالا که یکی از کارکنان شهرداری را دیدم و ازش پرسیدم: آیا این‌جا برای من کار هست؟ تازه ازدواج کردم و دیپلم دارم. یه کاغذ از جیبش درآورد و یه امضاء کرد و داد دستم، گفت: بده فلانی، اتاق فلان. رفتم و کاغذ را دادم دستش و امضاء را که دید گفت: چی می‌خوای؟ گفتم: کار. گفت: فردا بیا سرکار. باورم نمی‌شد! فردا رفتم مشغول شدم. بعد از چند روز فهمیدم اون آقایی که امضاء داد شهردار بود. چند ماه کارآموز بودم بعد یکی از کارمندان که بازنشست شده بود من جای اون مشغول شدم. شش ماه بعد رئیس شهرداری استعفاء کرد و رفت جبهه. بعد از این‌که در جبهه شهید شد یکی از همکاران گفت: توی اون مدتی که کارآموز بودی و منتظر بودیم که یک نفر بازنشسته بشه تا شما را جایگزین کنیم، حقوقت از حقوق شهردار کسر و پرداخت می‌شد. یعنی از حقوق شهید باکری. این درخواست خود شهید بود. ✍🏻خاطره اى به ياد فرمانده شهيد معزز جاویدالاثر مهندس مهدى باكرى اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
هدایت شده از 💓نبض عشق💓
سلام سلام همراهان گرامی نبض عشق رومیتونید درپیامرسان اینستا دنبال کنید سلام خواهران عزیز یه پیج تازه زدیم حمایت کنید😇👇 Nabzeshgh69
♦️ تصویر قدیمی از شهید حاج قاسم سلیمانی با لباس احرام در سرزمین منا 🗳 .
✈️ پذیرایی با در هواپیما ✈️ حسین امیرعبداللهیان خاطره ای درباره گفته است: رفته بودم دمشق. قبل از این که به ایران برگردم، رفتم و سری هم به حاج قاسم زدم. نشستیم به گپ و گفت. روی میزش انجیر بود. میان حرف هایمان، چهار پنج تا خوردم. دید خوشم آمده، برایم بیشتر آورد. یک ساعت از دیدارمان می‌گذشت. سوار هواپیما شدم. هنوز جاگیر نشده بودم که مهماندار، یک کارتن آورد و گذاشت جلوی پایم. گفت: «این رو از طرف یه آقایی به نام آوردن». پخش کردم بین مسافرهای هواپیما. بیشترشان بچه‌های مدافع حرم بودند. حاجی توی اتاق فرماندهی فقط حواسش به جنگ با نبود؛ بلکه خیلی چیزها را زیر نظر داشت. 📚 ،سید محمد حسین راجی صفحه ۱۷۳ _______________ _🦋🦋____🌺🌺______🌷🌷
از وقتی که علی به دنیا آمد ، روزگار ما بهتر شد . تنگناها از بین رفتند و دیگر فقر.، مثل گذشته به ما فشار نمی آورد . به خاطر دوری راه و مشکلات دیگر.، مجبور شد مدنی ترک تحصیل کند. بعدها به همراه دوستش برای ادامه تحصیل به یزد رفت . در هفده سالگی به صف مبارزان پیوست . شهرهای استان خوزستان و کرمان خاطرات زیادی.از فعالیت های سیاسی مسلحانه او در سالهای انقلاب دارند . علی بعد از انقلاب عازم کردستان.سپس جبهه های جنگ در جنوب شهر از آن زمان.تا آخر عمر پر برکتش ، همواره در جبهه بود. در سال ۶۳ هنگام عملیات بدر.، فرمانده گروهان بود . سپس جانشین گردان شد اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
دست نوشته شهید مجید پازوکی - نامه ای به خدا با سلام به بلندای آفتاب و گرمای محبت عشق؛ عشق به همه خوبی ها ، به مهدی (عج) آن ماه پنهان و خمینی روح بلند خدا که پدری خوب بود و بر خامنه ای رهبر صابران بعد از پیامبر (ص). یا زهرا ؛ فدای مظلومیت شویم امیرالمومنین و لب عطشان حسین(ع) . ای مادر حسن و ای جده سادات ، ای حوض کوثر، ای فریاد رس عباس در کربلا ، ادرکنی ادرکنی ادرکنی ؛ الساعه الساعه الساعه ؛ العجل العجل العجل. به حق خون علی اصغر و آه زینب ؛ به خون چشم مهدی در یوم عاشورا، خدایا هر چه از شهرت فرار کردم ، شهرت به سراغم آمد. آیا کسی که از کاروان شهدا جامانده، لیاقت سربلند کردن دارد؟ کسی که در دریای معنویت جنگ مردود شده ، دیگر روی عرض اندام دارد که بیاید و خاطره بگوید؟ ای امام زمان عزیز، تو را قسم به خون دوستان شهید ، از ما بگذر که تقصیر کردیم. ای پدر بزرگ ملت، مرا ببخش که کمکاری کردم و شایسته سربازی تو نبودم…. والسلام- غلام ونوکر بچه های فاطمه(س)، مجید پازوکی اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج