eitaa logo
🌷سردارقلبم🌷
777 دنبال‌کننده
11.1هزار عکس
3.8هزار ویدیو
64 فایل
🕊﷽ 🕊 🦋چشمـان خلیج فاࢪس بارانے شد 🕊حال خـزر از غمے پریشانے شد 🦋از ساعت ابتدایی پࢪ زدنش 🕊نقاش دل همه سـلیمانے شد تبادل @yadeshbekheyrkarbala 🗯کپی به شرط دعای شهادت🥀🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
اکبر شهریاری مدافع حرم؛ رها کردن برای رهایی شنبه, ۱۷ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۱۳:۵۰ خاطرات در زمانی که شهادت به یک آرزو مبدل شده بود، حرم عقیله بنی هاشم(س) دری به روی حماسه آفرین... شهادت باز کرد. و عاشقانی که رویای شهادت در سر می پروراندند راهی دیار دوست شدند.
شهید عباس دانشگر فرزند مؤمن، هیجدهم اردیبهشت سال 1372 در شهرستان سمنان در خانواده‌‌ای متدین به دنیا آمد. او در همان کودکی شجاع و نترس بود پدرش او را به همراه خود به مسجد می برد حضور او در مسجد و بسیج باعث شد که رفتار و گفتارش با اخلاق اسلامی زینت داده شود. او در همان ابتدا با احکام اولیه و قرآن و تعالیم دینی آشنا شد. او خرداد 1395 در منطقه خلصه در حومه جنوبی استان حلب سوریه با موشک تاو آمریکایی به شهادت رسید. 🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊 شهید عباس دانشگر یکی از شهدای مدافع حرم دهه هفتادی است که روی نسل جوان امروزی تاثیر گذاری ویژه‌ای داشته است شهیدی که خود مصداق بارز تعبیر «جوان مؤمن انقلابی» در کلام مقام معظم رهبری شد. عباس متولد اردیبهشت ماه سال ۱۳۷۲ از شهرستان سمنان است. حضور او در پایگاه و بسیج باعث شد که رفتار و گفتارش با اخلاق اسلامی آراسته شود. 🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊 لحظه شهادت عباس دانشگر نحوه به شهادت رسیدن عباس دانشگر عزیز از زبان سردار اباذری: “عباس بین در و دیوار سوخت” وقتی که اباذری هم کم آورد … تقصیر نداشت، عباس پنج سال، همیشه کنارش بود… اباذری راز را فاش کرد، راز شهادت عباس را… آخر میگویند تنها اباذری جسم پاره پاره عباس را دید. اباذری میگفت بچه ها رو قبل رفتن جمع کردم تو اتاقم گفتم 10نفرید مطمئن باشید که 2تا3نفرتون یا شهید میشن یا مجروح… گذشت… گفت از این جمع همشون هم قسم شده بودن که عباس رو عملیات ها نبرن و کلا مواظبش باشن این آخرین بار هم خطی که اینا بودن کلا 8 یا 9 نَفَر از بچه های دانشگاه امام حسین بودن که عباس خبر دار میشه بچه ها وضعیتشون خوب نیست. عباس و یه نَفَر دیگه با ماشین میرن جلو، یه جایی کنار دیوار پارک میکنه. وقتی خواستن بیان پایین، با موشک ضد تانک ماشین رو میزنن، تا پیاده بشه “بین در و دیوار” نارنجک منفجر میشه و میسوزه. حاجی گریه میکرد، شونه هاش میلرزید…حاجی گفت من جنازشو دیدم نه پهلو مونده بود…نه صورت… نه چشم…عباس خوش سیما بود، … سیمای قشنگشم گذاشت و رفت .. آره حقش بود مثل زهرا (س) شهید بشه، تو آتیش، بین در و دیوار با پهلو و صورت زخمی حاجی براش اسم گذاشت ‘’عباس، جوان مومن انقلابی’’ 🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊