🌹شهید مستجاب الدعوه سردار شهید علی ماهانی
🔸همان شهیدی که در حال انتقال پیکر زخمی اش به عقب بودند وقتی زخمی دیگری خواهش کرد که او را هم عقب بکشند شنید که دیگر جایی نمانده جز یک نفر...
🔹خود را از برانکارد زمین انداخت و راضی نشد او را عقب بکشند و جای خود را به زخمی دیگری داد وقتی برگشتند او به شهادت رسیده بود و پیکرش را نشد به عقب انتقال بدهند و چهارده سال در منطقه عملیاتی ماند.
⭕️همان شهیدی که به دلیل محروحیت پایش در جبهه برای خودش با چوب پاشنه چوبی درست کرده بود.
♦️همان شهیدی که دستش به دلیل محروحیت در جبهه فلج و با همان دست فلج و یک دست یک تشت پر از لباس برای مادرش شست.
🟢همان شهیدی که او را در خواب دیدند منشی امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السلام شده است.
🔸همان شهیدی که همیشه روضه ی حضرت زهرا سلام الله را با سوز و گداز می خواند و حاج قاسم هر وقت می خواست روحیه اش عوض شود پیش او می رفت و می گفت روضه حضرت زهرا سلام الله را برایش بخواند.
🟠همان شهیدی که موقع صحبت با مادرش پای تلفن هم دو زانو می نشست و اگر پدر و مادرش بیست بار هم به اتاقش می آمدند هر بیست بار به احترام آنها از جلو پایشان بلند می شد و به پدر و مادرش احترام می گذاشت.
شادی روح پاک و مطهر شهدا صلوات
#شهدای_ کرمان
✍هدیه به روح مطهر سردار شهید علی شفیعی
🔹سلام بر عشق که از میان عطش پرواز در وجودت دمیده شد.
🔸نمی دانم آیا هرکسی که پر باز کرد و اوج گرفت یقینا پرواز خواهد کرد یا نه؟
🔹اما می دانم که قلب تو مفتخر به لمس عاشقانه ذرات آسمان شد.
⭕️پرواز در تعبیر من و امثال من نمی گنجد.
🔸پرواز یعنی گرایش بسوی بینهایت گرایشی که تمام وجود را محبوس تلاطم آفرینش می کند.
🔹نمی دانم که هنگام عروج آسمان را چگونه می دیدی؟
🟢شاید پدیده های صبحگاهی و ریسه نورهای سبز الهی در آسمان دلت رقص می کردند.
🔸شاید از میان پاره ابر ها رنگین کمان را رصد می کردی.
🔹شاید سر در دامان حسین علیه السلام داشتی.
🔸در هرحال چرخش این شاید ها باید ها در پیچ و خم ذهنم نمی تواند لطافتی که تو با دل دیدی را برایم نقش کند.
🔹شرمنده ام که هیچ از تب عشق نمیدانم طعم پرواز تو را هر گمشده ای نخواهد چشید مگر به شرط شفاعتت.
🔸ای شهید که بر قله های عشق نشسته ای می شود در دعاهایت یادم کنی؟
✅کاش منم شبیه تو کم می شدم از روزگار...
#شهدای_ کرمان 🌷🕊