فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
محشر کبرا به پا کرده است آن #ذبح عظیم‼️
#قاسم_سلیمانی
#ابومهدی_المهندس
#فخری_زاده
@sardarr_soleimani
۱۹ آذر ۱۳۹۹
11.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸۲۴ روز مانده تا سالروز شهادت شهید حاج قاسم سلیمانی
🍃جمهوری اسلامی، امروز سربلندترین دوره خود را طی میکند. بدانید مهم نیست که دشمن چه نگاهی به شما دارد. مذمت دشمنان و شماتت آنها و فشار آنها، شما را دچار تفرقه نکند.
❣همسفر با شهدا❣
@sardarr_soleimani
۱۹ آذر ۱۳۹۹
9.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 آرزوی جالب پیرزن همسایه حاج قاسم
🆔 @sardarr_soleimani
۱۹ آذر ۱۳۹۹
#بســـــم_اللهّ
رمان عاشقانه مذهبی #مقتدا
? #قسمت_بیست_یکم ?
…نمازم که تمام شد، دیدم یک کاغذ تاشده روی جانمازم است. پشت سرم را نگاه کردم، آقاسید دم در ایستاده و سرش را پایین انداخته بود.فهمید نمازم تمام شده، گفت: هرچی باید میگفتم رو تو اون نامه گفتم. شاید از اولم باید همین کار رو میکردم. الان هم عازم مشهد هستم. حلال بفرمایید. یاعلی.
صدای قدمهایش را شمردم. به بالای پله ها که رسید زدم زیر گریه. نمیدانم چرا؟ نامه را برداشتم و باز کردم:
بسم رب المهدی
خانم صبوری باور کنید من آنچه شما فکر میکنید نیستم. شما اولین و آخرین کسی بودید که به او علاقه داشتم. نه بخاطر ظاهر، که بخاطر اندیشه و ایمان و قلب پاکتان. بله شهید تورجی زاده شما را به من معرفی کرد چون مدتی بود مادرم بحث ازدواج را مطرح میکردند و دوست داشتم شهدا کمکم کنند. خودم هم باورم نمیشد شهدا یک دختر کم سن و سال را معرفی کنند. گرچه میدانم شما از شناسنامه تان بزرگترید…
نامه را بستم. آقاسید باید به من حق میداد. نمیخواستم با احساسات نوجوانی تصمیم بگیرم. از آن گذشته حتما خانواده ام قبول نمیکردند. چیزی که اومیخواست ناممکن بود. اما…. سید خوب بود، با ایمان بود، عفیف بود… من هنوز آماده نبودم….
از آن روز به بعد دیگر حتی اسمش راهم نیاوردم. نامه را هم لای قرآن جیبی ام گذاشتم. اما نتوانستم فراموشش کنم. سعی میکردم به یادش نباشم اما نمیشد…
#عشق_مثل_آب_ماهی_یا_هوای_آدم_است
#میتوان_ای_دوست_بی_آب_و_هوا_یک_عمر_زیست؟
?ادامه_دارد?
🍃🌹
۱۹ آذر ۱۳۹۹
#بســـــم_اللّہ
رمان عاشقانه مذهبی #مقتدا
? #قسمت_بیست_دوم ?
آخرین امتحان که تمام شد، از دانشگاه بیرون زدم. خیلی وقت بود منتظر چنین فرصتی بودم. سوار اتوبوس شدم؛ به طرف گلستان شهدا. یادش بخیر! ۵سال پیش من و زهرا سوار همین اتوبوس ها به گلستان شهدا میرفتیم و آن روز بود که طیبه متولد شد. درفککر گذشته بودم که یاد آقاسید افتادم.
اتوبوس جلوی در گلستان ایستاد. با پل هوایی از خیابان رد شدم. وقتی رسیدم به در گلستان شهدا هول عجیبی در دلم افتاد. یاد روز اولی افتادم که آمدم اینجا… همان بدو ورود شروع کردم به گریه کردن. همان احساس روز اول را داشتم؛ کسی مرا صدا میزد. زیارتنامه شهدا را خواندم و یکراست رفتم سراغ دوست شهیدم – شهید تورجی زاده-. چون وسط هفته بودیم گلستان خیلی شلوغ نبود اما مثل همیشه آقا محمدرضا مشتری داشت! برای اینکه بتوانی کنار شهید تورجی زاده یک خلوت حسابی بکنی باید صبح خیلی زود وسط هفته بیایی. ده دقیقه ای کنار مزار نشستم و بعد بلند شدم به بقیه شهدا سربزنم. رسیدم به قطعه مدافعان حرم. دلشوره رهایم نمیکرد. برای شهید خیزاب فاتحه ای خواندم و مثل همیشه ام نشستم کنار مزار یکی از شهدای فاطمیون. قلبم تند می زد. درحال و هوای خودم بودم که متوجه شدم مردی وارد قطعه شد. کمی خودم را جمع کردم. نشست روبروی شهید کنار من. پنج دقیقه ای که گذشت، خواستم بروم. درحالیکه در کیفم دنبال دستمال می گشتم تا اشک هایم را پاک کنم، او هم بلند شد. یک لحظه قلبم ایستاد؛ سید روبرویم ایستاده بود! سخت بود بدون لباس روحانیت بشناسمش. اما او مرا زودتر شناخت. چند ثانیه هردو مبهوت به هم نگاه میکردیم. سید با تعجب گفت: خ… خانم… صبوری…!
?ادامه_دارد?
۱۹ آذر ۱۳۹۹
۲۰ آذر ۱۳۹۹
💔
شهید مسلم احمدی پناه متولد۱۹ آذر ۱۳۵۹، از استان چهارمحال وبختیاری شهرستان بروجن، شهر فرادانبه است.
خواهرش دانشگاه یزد درس میخواند، یک روز دوستانش را از دانشکده سر زده به خانه می آورد، مسلم آنقدر روی نامحرم حساس بود که وقتی دوستان را یک دفعه در حیاط خانه دیده برای این که چشمش به نامحرم نیفتد از پنجره پشتی می پرد در حیاط پشت خانه و از روی دیوار می پرد درکوچه تا چشمش به نامحرم نیفتد.
در حالی که نوجوانی بیش نبوده.
نماز اول وقت مسلم هیچ گاه ترک نشد. در امر به معروف و نهی از منکر همیشه ثابت قدم بود. امکان نداشت که ببیند گناهی رخ می دهد و او تذکر ندهد. البته این کار را بسیار با آرامش و با رعایت همه جوانب انجام می داد.
مسلم خیلی کم حرف و راز دار بود و نه تنها بیرون از محل کار و میان دوستان، بلکه در خانه هم اصلا از مسائل کاریش حرفی نمی زد.
پدر شهید هم می گفتند:
خیلی وقت ها هم ما خودمان سوال می پرسیدیم ایشان چیزی نمی گفت و فقط تنها چیزی که من از او یادم می آید اینکه
مسلم چون خانه تا محل کارش در تهران خیلی دور بود، می خواست انتقالی بگیرد و برگردد شهر خودمان ولی وقتی که موضوع را به شهید پرورش می گوید، آقای پرورش گفته بود: نه، تو حیفی! باید همین جا بمانی و شهید شوی!! یکی از دوستان مسلم یک هفته قبل شهادتش به او گفته : خیلی نور بالا میزنی، مسلم به شوخی گفته: من این دفعه رفتم شهید میشوم.
دوستش میگوید: نامردی اگر من را شفاعت نکنی.
مسلم خنده ای می زند و میگوید تو دعا کن
و دوستش سید مهدی از مسلم قول شفاعت میگیرد.
#شهید_مسلم_احمدی_پناه
#سالروزولادت
۲۰ آذر ۱۳۹۹
📸تصویری از حاج قاسم سلیمانی که یکی از رزمندگان اهل سنت سوری در فیس بوک خود منتشر کرد.
@sardarr_soleimani
۲۰ آذر ۱۳۹۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹همه منتظر بودند اما نماز جمعه اقامه نشد...
♦️۲۰ آذر سالروز شهادت شهید محراب آیت الله دستغیب
۲۰ آذر ۱۳۹۹
💔
پیام تسلیت رهبر انقلاب در پی درگذشت آیتالله یزدی؛ شخصیتی جامع و اثرگذار در همه دورانهای انقلاب
حضرت آیتالله خامنهای: سوابق انقلابی و مبارزات دوران طاغوت در کنار حضور پیوسته و همیشگی در همهی دورانهای انقلاب و اشتغال به مسئولیتهای بزرگ در ادارهی کشور همچون ریاست قوهی قضاییه و عضویت در شورای نگهبان و مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی، و در کنار فعالیت علمی و فقهی، شخصیتی جامع و اثرگذار از این عالم جلیل پدید آورده بود.
۹۹/۹/۱۹
۲۰ آذر ۱۳۹۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬ببینید | حضور حاج قاسم در بین رزمندگان مدافع حرم و نجواهای عاشقانه سرداردلها با مرثیه خوانی
شهدا را یاد کنید با ذکر صلوات🌺
🔴 عضو شوید ⇩⇩⇩
@sardarr_soleimani
۲۰ آذر ۱۳۹۹
14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰ماجرای درگیری شهید سلیمانی با داعش ، در زمان سقوط موصل و تیر خوردن ماشین حاج قاسم
🔴 عضو شوید ⇩⇩⇩
@sardarr_soleimani
۲۰ آذر ۱۳۹۹