eitaa logo
سردار شهید سلیمانی
1.3هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
5.1هزار ویدیو
105 فایل
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای:به حاج قاسم سلیمانی به چشم یک فرد نگاه نکنیم؛به چشم یک مکتب، یک راه و یک مدرسه درس‌آموز نگاه کنیم.
مشاهده در ایتا
دانلود
‏بعد از رونمایی از منبر طلا توسط جریان شیرازی تازه بعضی دوستان متوجه هشدارهای گذشته رهبری شدن! بله، مسئله صرفا بیان خطر یک جریان مخالف با انقلاب نیست، مسئله "سعودیزاسیون" عالم تشیع بود. کاری که سعودی با اهل سنت کرد؛ همون نسخه رو برای شیعه هم پیچیدن البته زهی خیال باطل؛ یک بار با بهائیت امتحان کردن و شکست سختی خوردن؛ این جریان شیرازی هم سرنوشت بهتری پیدا نخواهد کرد ... @sardarr_soleimani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 چرا او سردار دلهاست؟ 🔹دیدار صمیمی شهید سلیمانی با نوجوانان و جوانان در ایام فاطمیه کرمان @sardarr_soleimani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴جولان ارتش آمریکا در واشنگتن دی‌سی! جولان ارتش ایالات متحده این بار نه در خاورمیانه بلکه در پایتخت این کشور با حضور ۷ هزار نظامی ارتشی درخیابان های واشنگتن دی سی. @sardarr_soleimani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥وقتی حاج قاسم استاد دانشگاه بود... 🔺نمرات دقیقی که حاج قاسم به دانشجوها میداده.. 🔹@sardarr_soleimani
کل ایران غرق رنگ سرخ و ابی اند .. از تو ممنونم مرا درگیر مشکی کرده ای ...(:
4_6003765058855766042.mp3
4.37M
🥀 مداحی بسیار زیبا و جان سوز ویژه ایام 👤 نوای: @sardarr_soleimani
15.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 حاج قاسم سلیمانی در نظر برادران افعانستانی 🔹ماجرای دوستی احمدشاه مسعود و حاج قاسم سلیمانی از زبان پسرش 🔥طووفااااااان توئیتری🔥 🌏@sardarr_soleimani
💔 قسمت بیست و یکم: شروعی دوباره (یک ماه بعد-بیمارستان فوق تخصصی مغز و اعصاب) محمد سرش را پایین انداخته بود و دستهایش را در جیب های بغل شلوارش گذاشته بود. عباس نفسش را با شجاعت بیرون داد و گفت: -یه بار...ترکش خمپاره حاج احمد رو شدید زخمی کرده بود....احمد متوسلیان مرد سرسختی بود. بچه ها به زور بردنش بیمارستان صحرایی، کارش به اتاق عمل و جراحی کشید اما نمیذاشت بیهوشش کنن میدونی چرا؟ محمد به آهستگی سرش را بالا آورد نگاهش را از روی شانه های عباس پرواز داد تا به چشمان مصممش رسید. عباس ادامه داد: -میگفت: می ترسم موقع به هوش اومدن ناخواسته اطلاعات عملیاتو به زبون بیارم.  بی هوشش نکردن! همونطور عمل شد. +عمو عباس میخوای بگی ... چون دکترش گفت عمل دوم خطرناک تره...بدون بیهوشی... -آره پسر اگه بیهوشش کنن ممکنه هیچ وقت دیگه... بعد دستی بر شانه محمد زد و گفت: حالا دیگه یه لحظه هم مهمه محمد تاملی کرد و بعد با گام های بلندش همراه عباس شد. عباس از راهرو عبور کرد و برگه های مقابل پرستار را برداشت بعد کمی جلوتر چند ضربه به در اتاق دکتر زد و وارد شد. دکتر از جایش بلند شد و رو به محمد پرسید: بلاخره تصمیم گرفتی؟ محمد به نشانه تایید سرش را تکان داد و برگه ها را از عباس گرفت همانطور که آنها را پر میکرد پرسید: کی عملش میکنید آقای دکتر؟ دکتر همانطور که به دست محمد خیره شده بود پاسخ داد: همین فردا ولی...بهتون گفتم که ممکنه حین انجام عمل به هوش بیاد! عباس نفسش را با کلافگی بیرون داد و گفت: مگه نگفتید هر لحظه براش مهمه؟ دکتر اخمی کرد و گفت:بازم به خون احتیاج دا... هنوز جمله اش تمام نشده بود که محمد و عباس هردو جلو آمدند. در طرف دیگر بیمارستان بخش مراقبت های ویژه، حسین روی یک تخت سفید آرام خوابیده بود و با کمک دستگاههایی که به سر و دهان و سینه اش متصل بودند، نفس میکشید. کم کم در قسمت نوک انگشتان پایش احساس سری کرد به مرور درکی شبیه مور مور شدن و قلقلک تمام تنش را در برگرفت بعد به آهستگی حس کرد سبک می شود. همانطور که دراز کشیده بود اول پاهایش آزاد شد بعد دستانش  تا اینکه به گلویش رسید. صداهای اطراف را مبهم می شنید چشم هایش هنوز اطراف را می دیدند اما قدرت تکان خوردن نداشت. خواست مشتش را بازکند اما نتوانست در آن لحظه به تمام معنا احساس ناتوانی و عجز می کرد. انگار بین زمین و آسمان معلق مانده بود. مثل زخمی که سر باز کرده باشد نتوان سرش را پوشاند و نه برای خلاصی از آن درد سرش را برداشت!  به یکباره ذکری طوفانی با صدای هم سنگر قدیمی اش در خاطرش منعکس شد: "سبحان الله" انگار ذره ذره وجودش این ذکر را از تسبیحِ تار و پودش گذراند و ناگاه به سبکی و لطافت افتادن یک برگ گل، از جسمش فاصله گرفت. خودش را دید که روی تخت افتاده، عباس را که با دکتر بحث میکرد دید و محمد را که روی صورت حلما آب می پاشید و می گفت: آروم باش برای بچه خطرناکه اینقدر گریه میکنی...به خدا توکل کن... ❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀 به قلم؛ سین.کاف.غین ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ @sardarr_soleimani
🔸پیامبر اکرم (ص): 🔹 دلى كه در آن حكمت نيست، مانند خانه ويران است، پس بياموزيد و تعليم دهيد، بفهميد و نادان نميريد. براستى كه خداوند، بهانه اى را براى نادانى نمى پذيرد.(نهج الفصاحه ص ۶۰۰ ) @sardarr_soleimani