eitaa logo
سردار شهید سلیمانی
1.4هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
5.1هزار ویدیو
105 فایل
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای:به حاج قاسم سلیمانی به چشم یک فرد نگاه نکنیم؛به چشم یک مکتب، یک راه و یک مدرسه درس‌آموز نگاه کنیم.
مشاهده در ایتا
دانلود
هرکس را بخواهی عزت می دهی و هرکس را بخواهی خوار می کنی ... @sardarr_soleimani
میگفت‌بااین‌ڪࢪۅنا‌ڪاࢪۅ😷 ࢪۅزگاࢪسخت‌شده‌خدا ڪمڪمۅݩ‌ڪنہ...💔 @sardarr_soleimani
اونقدࢪعاشقت‌شدم❤️ همہ‌میگݩ‌دیۅۅنہ‌اۍ...😇 @sardarr_soleimani
ای شیطونا! بایدن اومده، بورس رو که سبز کردم، دلار رو هم که دارم میارم رو بیست هزار تومن. ببینم شش ماه دیگه گول می‌‌خورید بازم به ما رای بدید! @sardarr_soleimani
اللهم الرزقنا برجام الثانی فی المدت الباقی فی الایام البایدن😄 @sardarr_soleimani
نسل های انقلابی... @sardarr_soleimani
💢 درسته که "معیشت و مردم" اصلا دغدغه اصلاحات نیست ولی بخاطر مردم علاوه بر صدام با هرکس دیگری دیدار میکنند حتی با "میکی برگمن" افسر رژیم صهیونستی چند هفته قبل از شهادت سردار @sardarr_soleimani
🔻▪️🔻 ترامپ قمارباز، قاتل مابا تو پدرکشتگی داریم. از این لحظه منتظر بدترین باش... ◼️تا انتقام ٫سخت نگیریم تو را به آنچه کردی گرفتار نکنیم تا تو را تاریخ نکنیم آرام نیستیم... 🇮🇷یالثارات الحسین(ع)🇮🇷
🔴مصی علینژاد ملعون عفریته آمریکایی با یه عکس فوتوشاپ شده میخواست ثابت کنه رهبری واکسن آمریکایی زدن 😏 این همه پول میگیری از دولت آمریکا یه فوتوشاپ‌ کار خوب استخدام کن حداقل! تا اینقدر ضایع نشی... 😝😝😂😂 @sardarr_soleimani
وقتی آدمای فانتزی از روز جهانی بغل صحبت می کنند باید این عکس و ببینند... @sardarr_soleimani
💢امام خمینی (ره):💢 اگر تاریخ ستمدیدگان دنیا را مطالعه کنید میبینید که غلبه همیشه با است. ♨️ معاویه با آن قدرت و عظمتی که داشت از بین رفت و امروز در شام که مرکز سلطنت او بود حتی از قبر او خبری نیست❗️ 💠صحیفه نور،ج۱،ص۱۸۳ @sardarr_soleimani
ابوحلما💔 قسمت سی ام: راه نجات محمد با پشت دست چندبار به در شیشه ای مقابلش زد و با لبخند گفت: مهمون نمیخوایین؟ میلاد از انتهای راهرو گردن راست کرد و صدای ظریفش را به خنده بالابرد: یه بار به صرف شام دست کردی جیبت حالا یه شب درمیون به صرف شام اینجایی که شادوماد محمد جعبه شیرینی را دست حلما داد و درحالی که وارد میشد گفت: حیف که کارم گیرته دادا میلاد جلوی محمد  پرید و با کنجکاوی پرسید: گیرِ من؟! محمد دستی برشانه میلاد زد و سرش را پایین انداخت و گفت : ایشالله هیچ وقت کارت به برادرزنت نیفته چشمهای سیاه میلاد درخشید. بادی به غب غب داد و صدا کلفت کرد: حالا کارت چی هست؟ محمد قدم های حلما را با نگاهش دنبال کرد و بعد از کیفش دو برگه کاغذ که در کاور پلاستیکی بودند،بیرون آورد و روبه میلاد گفت: ترجمه دقیق و جمله به جمله میخوام. دستمزدت محفوظه... البته عجله ای فوری... میلاد برگه ها را از دست محمد قاپید و گفت: حالا چرا تلگرافی حرف میزنی؟! میگم درمورد چی هست؟ محمدهمانطور که  همراه میلاد به طرف سالن پذیرایی می رفت گفت: متن صحبت های یه فیلسوف آمریکایی که  استاد رشته سیاست بین الملله. میلاد با تعجب سری تکان داد و  گفت: پس آدم حسابیه! محمد کیفش را روی مبل گذاشت و درحالی که جورابهایش را در می آورد گفت: سابقه کار تو اداره امنیت آمریکا رو هم داره... میلاد برگه ها را در دستش جابه جا کرد و گفت:  از کجا گیرآوردی حرفاشو پس؟ محمد درحالی که به سمت آشپزخانه می رفت گفت: انتهای مطلب رفرنس زده، دو تا مقاله از هفته نامه آلمانی اشترن  و روزنامه آمریکایی تایمز و یه مقدارش هم از کتاب خود آقای فوکویاما... محمد دستهایش را شست و آمد درِ اتاق میلاد در زد و گفت: نگفتم حالا بری که پاشو بیا دو دقیقه بشین پیشمون بامعرفتِ مهمون نواز میلاد از پشت در صدایش را بلند کرد: رفته رو مخم نمیشه باید ببینم چیه این، درضمن توهم اینقدر از افعال معکوس استفاده نکن! چهار ساعت بعد وقتی محمد و حلما در حیاط  از مادر حلما خداحافظی میکردند، میلاد دوید جلوی در و با حالت خاصی گفت: داداش دست کن جیبت که ترجمه درست و حسابی رسید. محمد خنده مردانه ای کرد و گفت: چاکرتم هستم داداش، بده ببینم چه کردی! این را گفت و کاغذ ها را از دست میلاد گرفت. نیم نگاهی به برگه ها انداخت و زیرچشمی هم چشم های میلاد را زیرنظر داشت. طرز نگاه میلاد خیلی فرق کرده بود. عمق نگاهش پر از سوال بود و می خواست چیزی بگوید که محمد به حالت روبوسی رفت جلو و کنار گوشش گفت: این هفته هستی بریم تا جایی؟ میلاد همانطور که تظاهر به خداحافظی میکرد آهسته گفت: آخه هیئت... محمد زیرلب گفت: یه هفته بیخیال برادر صادق، خب؟! بعد بدون اینکه منتظر جواب میلاد باشد دستی بر کمرش کوبید و بلند گفت: مامان خانوم این هفته گل پسرتو قرض بده به ما کارش دارم. مادرحلما حرفش را با حلما، نیمه تمام گذاشت و درحالی که لبخندهای محمد و میلاد را از نظر میگذراند، گفت: راحت باش مادر، تازه اگه پس نیاوردیشم نیاوردیش! خنده میلاد روی لبش خشک  شد، محمد دستش را به طرف میلاد دراز کرد و گفت: پس هستی؟ میلاد مشتش را باز کرد و آرام دستش را در دست محمد گذاشت. محمد دستش را محکم فشار داد و اطمینانی را که در نگاهش بود، روانه قلب میلاد کرد. حس نشاط عجیبی خاطر میلاد را فراگرفت و زیرلب گفت: هستم.   ❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀 به قلم؛ سین.کاف.غین ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
📲 💭تسویه حساب با ترامپ بخاطر صدور دستور ترور حاج قاسم ... 🆔 @sardarr_soleimani
🔸 امام هادی(ع): 🔹عاقّ [والدين] ، نادارى در پى دارد و به خوارى مى كشاند . ( بحار الأنوار ، ج ۷۴ ، ص ۸۴ ) @sardarr_soleimani
👓 قاتل سردار رفت، پدر آمد!! 🔹 پی نوشت: هیلاری کلینتون اعتراف کرده بود که ایجاد داعش کار دولت اوباما به معاونت جو بایدن بوده است!! @sardarr_soleimani
. از شنیده‌بود دنبـال شهادت نرو که اگه دنبـالش بری بهش نمی‌رسی ... یه کـاری کن شهادت دنبال تو باشه آه‍ 🕊 @sardarr_soleimani
بہم‌گفت:"حۅاست‌باشہ‌من‌😉 انقدࢪتۅدݪت‌جانڪنم‌ڪہ‌اصݪ ‌ڪاࢪی‌فࢪامۅش‌بشہ‌یاڪمࢪنگ‌" گفتم‌یعنے‌چے؟😕 باانگشت‌سبابه‌ش‌ࢪۅے‌ڪاشے ‌های‌ڪفِ‌حࢪم‌یہ‌قݪب‌ڪشید.💝 گفت:"خداگفتہ‌اݪقݪب‌حࢪم‌اݪݪہ… دݪ‌بنده‌هام‌بࢪاخۅدمہ‌شࢪیڪ نمیپذیࢪم‌اۅنۅقت‌ماتۅگۅشہ گۅشہ‌‌این‌دݪ‌محبت‌یہ‌چیزی‌ یاڪسے‌ࢪۅقࢪاࢪمیدیم‌ۅآخࢪش یہ‌جایـے‌هم‌بࢪامحبت‌خداۅاهݪ بیت‌میذاریم‌دࢪحاݪیڪہ‌خدا ڪݪ‌دݪ‌ماࢪۅمیخاد."❤️ اۅنقدࢪبامحبت‌ۅبانشاط‌بۅد😇 ‌آدم‌ڪیف‌میڪࢪداما‌میفہمیدم‌ ڪہ‌درپسِ‌همہ‌ایناحواسش‌🙃 بہ‌همہ‌چے‌هست‌بہ‌اینڪہ‌ۅابستہ ‌نشہ‌ڪہ‌نتونہ‌دݪ‌بڪنہ.😍 @sardarr_soleimani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 لحظاتی دیده نشده از حضور شهید سلیمانی در بین رزمندگان جبهه مقاومت @sardarr_soleimani
تصویر دیده نشده از سردار حاجی زاده و سردار سلیمانی در کنار سیدحسن نصرالله🌹 @sardarr_soleimani
19.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎐 l l 🎥قرائت فرازی از دعای پر فیض کمیل توسط سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی 🥀🥀🥀 @sardarr_soleimani
⭕️کاربری زیر این پست نوشت: و ادمینی که بعد از گذاشتن این پست تبلیغاتی برای وزیر جوان منتظر واریز پولشه! 🔹ای کاش وزیر نوجوان به جای شوآف و تبلیغات کمی هم وقت برای وزارت‌خانه فشل خود میگذاشتند تا مردم برای خرید یه بسته اینترنت مشکل نخورند! @sardarr_soleimani
▫️ ملکه ای که مردم را کمتر از حیوان میدانست▫️ شما یادتون نمیاد ولی ملکه ایران آنچنان ارزشی برای مردم فقیر تهران قائل بود که علی شهبازی آخرین محافظ شاه،میگه:(فرح مردم جنوب تهران را کمتر از می دانست.) 📚منبع:کتاب محافظ شاه،علی شهبازی، صفحه۲۳۴ ╭┅──────────••• 🌺 @sardarr_soleimani
ابوحلما💔 قسمت سی و یکم: آتش فتنه " شیعه پرنده ایست که افق پروازش خیلی بالاتراز تیرهای ماست. پرنده ای که دوبال دارد: یک بال سبز و یک بال سرخ. بال سبز این پرنده همان مهدویت و عدالتخواهی اوست. چون شیعه در انتظار عدالت به سرمی برد،امیدوار است و انسان امیدوارهم شکست ناپذیر است. و بال سرخ شهادت است و ریشه در ماجرای کربلا دارد.  اما  این پرنده زرهی بنام ولایت پذیری بر تن دارد. ولایت پذیری شیعه که بر اساس صلاحیت هم شکل می گیرد، او را تهدید ناپذیر کرده است. قدرت  شیعه با شهادت دو چندان می شود . شیعه عنصری است که هر چه او را از بین ببرند بیشتر می شود .  این ها فاو را تسخیر کردند می روند کربلا را هم بگیرند، اینجا  را هم قطعا می گیرند. پس مهندسی معکوس برای شیعیان ایران این است که ابتدا ولایت فقیه را بزنید تا این را نزنید نمی توانید به ساحت قدسی کربلا و مهدی تجاوز کنید!" حلما ابروانش را درهم کشید و رو به محمد پرسید: +اینا که میلاد ترجمه کرده...حرفای کیه؟ -فرانسیس فوکویاما کارمند سابق اداره امنیت آمریکا، تو یه نشست باعنوان هویت شناسی شیعه، تو اورشلیم... +خیلی جالبه!...این کمکی بود که گفتی میخوای برا میلاد... -آره، میدونی اوایل دانشجوییم یه بار رفته بودیم راهیان نور طلائیه، راوی اونجا یه حرف خیلی قشنگ زد، گفت: اگه یه وقت تو جنگ تو دلِ تاریکی گیر افتادی و جبهه خودی رو گم کردی، نگاه کن ببین آتیش دشمن کجا رو میکوبه بدون همون موضع دوسته! با این روش سعی کردم میلادو متوجه حقیقت کنم. +برنامه آخر هفته هم پس رو همین حسابه...حالا کجا میخوای ببریش؟ -استخر، خرید، مسجد دعا توسل +خرید؟ -آره میبرم چندتا کتاب درست و حسابی براش میخرم +وقت کردی ماروهم یه جاببر آقای مهندس -نوکر شما سه تا که هستم در بست +سه تا؟ -آره دیگه دخترامو  حساب نمیکنی؟ +خدا نکشتت... -الهی، الهی... +خب حالا فرمونو ول نکن چه دست به دعا شد فوری! نمیدونستم اینقدر جون دوستی ها محمد برای لحظاتی هیچ چیز نگفت حلما دستی به شانه محمد زد و گفت: شوخی کردم خب ناراحت شدی؟  همانطور که نگاه محمد خیره افق بود لب هایش آهسته از هم بازشد و صدای بم و مصممش در گوش حلما طنین انداز شد: مرگ بزرگترین درد برای آدمیه که میتونه شهید بشه! حلما آرام لبش را گاز گرفت و سعی کرد تلالو اشک هایش را پنهان کند، تا رسیدن به خانه دیگر هیچکدامشان چیزی نگفت.   ❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀 به قلم؛ سین.کاف.غین ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ @sardarr_soleimani
📸تصویر دیده نشده از پدر و مادر شهید حاج قاسم سلیمانی 🔹شهید سلیمانی: من شهادت میدهم پدرم در طول عمر یک گندم حرام وارد زندگی اش نکرد. @sardarr_soleimani
19.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴فیلمی از روایت جالب نجات کردستان عراق به دست حاج قاسم سلیمانی از زبان مسعود بارزانی ▪️حقیقت توکل و توسل و البته همراهی آن با اراده و اقدام از اساسی ترین مولفه های شخصیت حاج قاسم بود که اورا آنچنان متمایز قرار میداد که باورش برای خیلی ها سخت بود. در این فیلم بازسازی شده حقیقتأ مسعود بارزانی می گوید که هیچکس بما کمک نکرد جز ایران و حاج قاسم.اما وقتی عِده و عُده کم او را می بیند ناامید می شود. ▪️بعد از پیروزی از زبان داعشی اسیر به مفهوم آن می رسد که هرکس از خدا بترسد خدا همه دشمنانش را از او می ترساند. @sardarr_soleimani
از آن زمانے ڪه نگاهم🌷 بہ نگاه تو گره خورد💚 تمام آرزویم این شده است🌺 ڪه ڪاش مے‌شد....🥀 دنیا را از قابِ✨🕊 چشم‌هاۍ تو دید....🌸 همان چشم‌هایۍ ڪه💠 غیر از خدا را ندید....🌹 @Sardarr_Soleimani