eitaa logo
سردار شهید سلیمانی
1.4هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
5.1هزار ویدیو
105 فایل
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای:به حاج قاسم سلیمانی به چشم یک فرد نگاه نکنیم؛به چشم یک مکتب، یک راه و یک مدرسه درس‌آموز نگاه کنیم.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰جمعی از اصحاب در محضر رسول خدا بودند، حضرت فرمود: می خواهید کسل ترین، دزدترین، بخیل ترین، ظالم ترین و عاجزترین مردم را به شما نشان دهم؟ 👈اصحاب: بلی یا رسول الله! 💦حضرت فرمودند: 1⃣ مردم کسی است که از صحت و سلامت برخوردار است ولی در اوقات بیکاری با لب و زبانش ذکر خدا نمی گوید. 2⃣ انسان کسی است که از نمازش می کاهد، چنین نمازی همانند لباس کهنه در هم پیچیده به صورتش زده می شود. 3⃣ آدم کسی است که گذرش بر مسلمانی می افتد ولی به او سلام نمی کند. 4⃣ مردم کسی است که نام من در نزد او برده می شود، ولی بر من صلوات نمی فرستد. 5⃣ و انسان کسی است که از دعا درمانده باشد. 📚داستان های بحارالانوار جلد ۹ 🆔@sardarr_soleimani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽ 🍃🌼 در محضراهل بیت علیهم السلام 💦امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام: 🌷إِلَهِی کَفَى لِی عِزّاً أَنْ أَکُونَ لَکَ عَبْداً وَ کَفَى بِی فَخْراً أَنْ تَکُونَ لِی رَبّا ✨ خـداى مـن مرا همين عزت بس که بنده تو باشم و همين سربلندى‌ام بس که تو پروردگار من باشى 📚خصال شیخ صدوق، ج۲، ص ۴۲۰ 🤲 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 🤲 🆔@sardarr_soleimani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ✅ کی گفته نباید را کرد⁉️ 👌گاهی باید این مسئولین را هَوار کشید.!!! 📗 ✨ای پسر حنیف ، به من گزارش دادند که مردی از سرمایه داران بصره ، تو را به مهمانی خویش فرا خواند و تو به سرعت به سوی آن شتافتی خوردنی های رنگارنگ برای تو آوردند، و کاسه های پر از غذا پی در پی جلوی تو نهادند گمان نمی کردم مهمانی مردمی را بپذیری که نیازمندانشان با ستم محروم شده و ثروتمندانشان بر سر سفره دعوت شده اند ،اندیشه کن در کجایی؟ و بر سر کدام سفره می خوری؟ 📘 🔰حاج آقا 🎤 🆔@sardarr_soleimani
✨🧡 جوونا-جوونا-جوونا مواظب‌دینتون‌باشید|••🌱 خشت‌اول‌گرنهدمعمارکج' تاثریامی‌روددیوارکج فلذا: ازالان‌هررفتاری‌انجام‌بدیدهمونجور شکل‌میگیرید.. پس‌مواظب‌ 🌿 وقتتون‌والکی‌تومجازیِ‌کوفتی:) هدرندید.. جوونی‌یه‌نعمت‌بزرگه. ازخودتون‌برای‌خدامایه‌بذارید. همه‌کآربرای‌خدابکنید:)💛 ازخودتون‌سرباز‌مولآدرست‌کنید😎☝️🏼 ـــــــــــــــــــــــــــ🌸✨ـــــــــــــــــــــــــ @sardarr_soleimani
هدایت شده از مطالب گوشی
_اینجآپآٺوقہ‌جوونهاۍسیاسیہ🌱😎↓ https://eitaa.com/joinchat/2761883672C271bdb21f6 +مۍخواۍ‌ھمیشہ‌جلودآࢪ‌بحث‌هاۍ‌سیاسۍباشۍ؟😎💪 •{_شدھ‌یہ‌نفࢪبࢪعلیہ‌اعٺقاداٺٺ‌حرف‌بزنہ‌ولۍ‌ نٺونۍ‌جوابشو‌بدۍ؟_}• پس‌بیآ‌ٺو‌این‌کانآل‌ٺآ‌ اسٺآد‌بشۍ↓ ↓^→^↑🌿😌' https://eitaa.com/joinchat/2761883672C271bdb21f6 🔗•°•🌸•°√°
_وآۍ،وآۍ،دآࢪم‌دیـوونہ‌میشم...😎💪 +چࢪآ؟؟؟ _بہ‌خاطࢪ‌پسٺ‌هآۍاین‌کانآل‌🌱😎↓ https://eitaa.com/joinchat/2761883672C271bdb21f6 🖇••اصلا‌پسٺ‌ھآش‌آدمو‌دیـوونہ‌میکنہ•• بہ‌جرئٺ‌میٺونم‌بگم‌بهٺریـن‌کانآل‌ایٺآسـت ★꧁᭄𖣐༅ _ |•°°•🦋🌻🌿 ^_^↓ https://eitaa.com/joinchat/2761883672C271bdb21f6
🖇••امآن‌‌از‌پسـت‌هآی‌مذهبیِ‌این‌کانال؛😎💪اصلاآدمـو‌دیوونہ‌میکنـہ.↓ 🔗•°•🌸•°√° https://eitaa.com/joinchat/2761883672C271bdb21f6 ↓^→^↑🌿😌'
☘️فقط3نفرعضو‌بشہ،‌تمومہ⇩ https://eitaa.com/joinchat/2761883672C271bdb21f6 💛عضو‌نشین‌پشیمون‌میشینآ⇧
✠﷽✠ ♥️📌 📖❥ * 🌺 با بابا و ریحانه نشستیم تو ماشین داداش علی و زن داداشم تو ماشین خودشون نشستن به محض وارد شدن به ماشین تلفنم زنگ خورد از تهران بود . خیلی زود جواب دادم . _جانم بفرمایید یکی از بچه های سپاه بود . +سلام اقا محمد. واسه تفحص اسمتونو خط بزنم؟ _عههههه چراااا نهههه!!!! + خو کجایی تو پ برادر من . بچه ها فردا عازمن تو ن تلفنتو جواب میدی ن فرمتو اوردی . اضطراب گرفتم... نکنه این دفعه هم جا بمونم . _باشه باشه خودمو میرسونم فعلا خداحافظ. رو کردم سمت بابا و ریحانه . _من باید برم خیلی شرمنده بابا خیلی جدی پرسید +کجا؟ _تهران ریحانه با اخم نگام کرد‌ +الان ؟نصف شب؟چه کار واجبی داری؟ کجا باید بری؟ _باید زود برسم تهران .فردا صبح بچه ها عازم‌میشن جنوب برا تفحص. منم باید برم حتما . شما با علی اینا برین بیرون شام بخورین . ریحانه از ماشینم پیاده شد و محکم درو کوبید +برو بینم بابا . همیشه همینی! از رفتارش خیلی ناراحت شدم به روش نیاوردم پاشدم درو واسه بابا هم باز کردم تا پیاده شه ‌ محکم بغلش کردمو بهش گفتم ک مراقب خودش باشه . خیلی سریع رفتم بالا و وسایلامو جمع کردم و گذاشتم تو ماشین. یه مقدار پولم برا ریحانه گذاشتم لای قرآنش. از علی و زنداداشم عذر خواهی کردم و براشون توضیح دادم که قضیه چیه. بعدشم سریع نشستم تو ماشینو گازشو گرفتم سمت تهران . از ضبط یه مداحی پلی کردمو صداشو خیلی زیاد کردم تا خوابم نبره و یه کله روندم تا خودِ تهران تقریبا نزدیک ساعتای ۳ خسته و کوفته رسیدم خونه . کلید انداختم و درو وا کردم . بدون اینکه لباسمو در آرَم دراز کشیدم. به ثانیه نکشید که خوابم برد. با صدای آلارم گوشیم بیدار شدم تقریبا ساعت ۷ بود . با عجله به دست و صورتم آب زدم . سریع از تو کشو لباس فرم سپاه و لباس چیریکیمو در اوردمو گذاشتم تو ساک یه سری لباس راحتی و چفیه و مسواک و خمیر دندون و حوله هم برداشتم . خیلی گرسنم بود ولی بیخیال شدم و خیلی تند رفتم سمت ماشین و تا سپاه روندم همه ی عضلات گردنم گرفته بود از رانندگیِ زیاد. طی ۴۸ ساعت دوبار این مسافت طویل و پر ترافیک و طی کرده بودم . تو راه همش چرت میزدم و با صدای بوق ماشینا میپریدم . خدا خواهی بود تصادف نکردم* * _ ✍ # 🧡