eitaa logo
انجمن شعر و ادب ساره گل ملحمدره
25 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
2.2هزار ویدیو
9 فایل
باحضور شاعران شهرستان اسدآباد و شعرای میهمان
مشاهده در ایتا
دانلود
samad moradi mehr.mp3
2.72M
‍ عاشقت گشتم ولی درعاشقی نوپیشه ام دست وپایم سست ولرزان غرق دراندیشه ام این منم در حال موتم یا تنی دیگرمراست یاتویی اندر منی من در کدامین بیشه ام نیستم چون دیگران بازیچه ای بااین وآن من تورا جویم فقط، از این و آن رنجیده ام هرکسی دنبال یارش می رود من همچنان! میروم جایی که شاید,بنگری از شیشه ام راه و رسم عاشقی پیر و جوان داردولی درمیانسالی طریق عاشقی بگزیده ام گر بیفتد کودکانم پشت سر ،دیوانه وار گویم آنان را که هی، دیوانگان شوریده ام 🎤🎧 @sorahi_Leilajalalii99 🎼🎹 @ghazalhelali @shoridehmalhamdar
انجمن شعر و ادب ساره گل ملحمدره
‍ عاشقت گشتم ولی درعاشقی نوپیشه ام دست وپایم سست ولرزان غرق دراندیشه ام این منم در حال موتم یا تنی
احسنت جانم زیباست من به باغ و بیشه ها درجستجوی پیشه ام پیشه‌ ای تا اندر آن باشی مرا چون شیشه‌ام در تو خود را بینم و خود را شناسم ای نگار باشد این در روزگاران‌، دم به دم اندیشه ام 🌸🍀❤️🌸🍀❤️🌸🍀❤️🌸🍀❤️🌸🍀
10.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دلنوشته ای برای جانبازان👆 هرگز ننوشت آنچه برازنـده‌ی توست تاریخ که تا همیشه شرمنده‌ی توست ایثـار، وفـا، عشـق، عمـل، آینـه، صبـر اینها همـه محتـوای پرونـده‌ی توست 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷سلام عصرتان شاد 🌷با نوای دلنشین شیرین شیرینه کزدی 🌷شکوه عصر 🍃بوی عطرخوش زندگی میدهد 🌷امروز تا میتوانی شادباش 🍃محبت کن عشق بورز 🌷وشکرگزار باش 🍃امیدوارم عصری شاد 🌷همراه با تندرستی 🍃وسراسر عشق داشته باشید 🌷عصرتان زیبا 🌷و پراز خیر وبرکت 🌷زندگیتون پا بر جا 🌸🌸🌸🌼🌼🌼🌸🌸🌸🌼🌼🌼
انجمن شعر و ادب ساره گل ملحمدره
دلنوشته ای برای جانبازان👆 هرگز ننوشت آنچه برازنـده‌ی توست تاریخ که تا همیشه شرمنده‌ی توست ایثـار، وف
مرهم درد است به جانبازان کلام پر زمهرت مر نمی دانی که خود از این تباری در مروت ولی من ؟ جان خود را باخته ام مر ، که جانبازم بنامند درکجا جان داده ام جانم که دردناکم بخوانند 😂😂😂😂😂😂😂 بقول شمالی‌ها ، فدای تو بشم من 🌸🍀❤️🙏🌸🍀❤️🙏🌸🍀❤️🙏🌸🍀
دوستان بخوانند و حدس و برداشت خود را داشته باشند. گفتار از کی و با کی بوده و موضوعش چی بوده است ؟ کاش می شد همه دیده ها و شنیده های دوران دفاع مقدس را آنگونه که باید بیان کرد؟ همین ایام بود یا قبل و یا بعد . روزها و اتفاقات آن روزها که عملیات والفجر۸ بود را اصلا یادم نیست چه اتفاقی در چه روزی بود .؟ در هورالعظیم بودیم ساعت دو شب در یک آلونک میان هورها چند نفر خوابیده بودیم ، سردار احمد رنگ آمیز آمد یواش زد به درب آلونک ، یکی گفت کیه ؟ سردار احمد گفت ببخشید فلانی .. اینجاست؟ اگر اینجاست آرام بیدارش کن بیاید بیرون . خودم بیدار بودم و شنیدم ، بلند شدم ، سلام شیخ احمد بفرما ،.. شیح احمد گفت همین الآن سریع حرکت کن بسوی خرمشهر باید یک ساعته آنجا باشی ، چون در اینجا عملیاتی نیست ، بلکه در فاو و اروند است . (برای والفجر ۸ بصورت ایذایی نیروهایی را برده بودند هور و رفت و آمد زیادی یک ماهی ادامه داشت که دشمن تصور کند عملیات در آنجاست و به آنجا تمرکز کند ) شاید تا صبح کارهائی لازم باشد .. آن موقع به سردار رنگ آمیز شیخ احمد می گفتیم، بخاطر روحیات روحانی که داشت، گفتم یک ساعته ؟ باید بروم شوش بعد اهواز بعد خرمشهر صبح میشود ؟ گفت بیراهه برو ... یک راه بیابانی از هور و اطراف سوسنگرد و غیره در نزدیکی خرمشهر، به جاده اهواز خرمشهر وصل می شد . من آن راه را خوب بلد نبودم و نرفته بودم ، در آن موقع شب مقداری هم بوی خطر از آن راه به مشام می‌رسید . داشتم به شیخ احمد می گفتم من از آن راه نرفتم و در این گیر و دار دیدیم یک ماشین تویوتا می‌آید ، رسید سلام و علیکی شد و دیدیم سردار شهید کمالی فرمانده پدافند هوایی تیپ انصار است و او هم به ضرورت همان لحظه با یک نیرو به خرمشهر می رود و آن راه را بلد است . خلاصه من هم با تویوتا پشت سر او حرکت کردم ، گویا ساعت سه شب یا کم و بیش رسیدیم خرمشهر. بچه های مربوط به گروه و کار حقیر از تیپ که قبلا از دزفول آمده بودند در ساختمانی که کنار شهر بصورت تکی قرار داشت و اطرافش خالی بود خواب بودند و من هم تا خواستم وارد اتاقی شوم با یک صحنه گفتاری روبرو شدم ، فقط می شنیدم که تا حال فقط اجمالا به دو نفر گفتم که برای همه نباید بگویم .....چون نباید بخود و دیگران لطمه بزنیم .. و اما ، چه زیبا و دلنشین بود آن ارتباط... با خدا و دعا و گفتار ، که عجیب ترین اتفاق من در طول عمرم بود و هست و باورش برای دیگران بسی سخت است . دقایقی سر در گم مانند کسی که عزیز ترین چیز زندگی را گم کرده دستپاچه به این طرف و آن طرف می رفتم و به هر اتاق و اطراف نگاه می کردم که باعث تعجب افرادی که در آن دو یا سه اتاق بیدار بودند و متوجه حرکات من بودند شده بود و .... و دیگر .... روح همه شهدای عارف مسلک آن دوران شاد .