#بیقرار #غزل مثل آبی که وقت اذان به روزه دار می چسبد بوسه بر لب شرابی تو در افطار می چسبد من آن کشاورزم به زیر آفتاب تابستان که لبان تشنه اش لب کوزه بیقرار می چسبد دریغ مدار از گدا نگاه گرم کرم خویش را که نگاه پادشاه به دریوزه بیشمار می چسبد سگ درگاه خوشرویان به ازتمام گرگان است بوی محبت خوشرو،به پوزه آشکار می چسبد تورا شناخته آنکس که درس تاریخ نخوانده است به رفوزه های تاریخ شهر،موزه بسیار می چسبد قبولم نما تو در این امتحان سخت که میدانم نمره صفر و دو ات به این رفوزه هزار می چسبد سر شوریده ما نیز به یک اشاره ی تو بنداست طناب دار تو به از وصال صد نگار می چسبد #وقت_افطار #شوریده_ملحمدری