جامانده ایم و شرح دل ما خجالت است
زائر شدن، پیاده، یقینا سعادت است
ویزا، بلیط، سهم رفیقان و سهم من
آری فقط پیامک "هستم بیادت" است
یک اربعین غزل، به امید عنایتی
این بغض من اگرچه خودش هم عنایت است
چیزی برای عرضه ندارم مرا ببخش
تنها غزل، نشانه ی عرض ارادت است...
ما هیچ، ما گناه... فقط جانِ مادرت
امضا کن آخر، عاقبت ما شهادت است
باشد حسین، کرب و بلا مال خوبها
یک مُهرِ تربت از تو برایم کفایت است.
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسـیـن_جـان
#زائرِ_کـرب_و_بلا گفت خداحافظ و رفت
دلِ من پشت سرش کاسه ی آبی شد و ریخت
غمی به وسعت عالم نشسته بر جانش
تمام ناحیه خیس از دو چشم گریانش
شبیه ابر بهاری هوای ناحیه را
پر از ترنم غم کرده اشک سوزانش
سلام کرد به جدّش، سلامی از سر صدق
سلام آن که کند جان فدای جانانش
سلام کرد بر آن گونههای خاکآلود
بر آن تنی که نمودند نیزه بارانش
سلام کرد بر آن بوسهگاه نورانی
سلام آن که کند جان خویش قربانش
سلام آن که دلش زخمی مصیبتهاست
سلام آن که اگر بود کربلا، جانش
میان طف، سپر نیزه و سنان میکرد
و میسپرد به شمشیرها گریبانش...
سلام آن که اگر نینوا حضور نداشت
علیالدوام شده ناله ی فراوانش
سلام آن که سرازیر میشود هر روز
به جای اشک روان، سیل خون ز چشمانش
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسین_جـان💔
سـلام مـیدهم از بـام خانـه سمت حـرم
چـه میشود که بیایم منم قدم بـه قدم
یک اربعین طلبیدن برای تو سهل است
حرم نرفته بمیرم برای من سخت است
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
❣
بر من بتاب و جان مرا غرق نور کن
از مشرق دلم به نگاهی ظهور کن
چشم امید من به دوتا قطره اشک بود
این چشمه خشک مانده، تو آن را نمور کن
هرشب بساط ساز من آماده بوده است
امشب بساط سوز مرا جفت و جور کن
فرزند هیاتی مرا زیر پرچمت
از چشم شور مردم بی روضه دور کن
ما مُرده ایم بی تو و بی کربلای تو
فکری به حال مردم اهل قبور کن
کردی سفارش آن دو ملک را ولی حسین
گاهی هم از کنار مزارم عبور کن
پرونده ام پُر است از اعمال بد ولی
تو صفحه های نوکریم را مرور کن
#نـوكـر_نـوشـت:
#حسین_جان💔
رو به سمت حرم انگار، سلامت دادیم
هر شب جمعه اگر سرخیِ پرچم دیدیم
لطف کن بیشتر از قبل طلب کن ما را
شب جمعه حرمت را بخدا کم دیدیم
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
❣
به فدای تو و چشمان ز گریه تر تو
آمده از سر شب گریه کند نوکـر تو
پای شش گوشه ی تو نیستم اما صدشکر
میـزنـم سینه کنار عَـلَـم و منبـر تو
سرخود دادی و این شد که سرافراز شدی
پسر فاطمه عـالـم به فدای سرتو
هرچه دارم بدهم پای غمت میارزد
تاکه یکگوشه ی چشمی بکند مادرتو
دست من نیست اگر دست بدامان توام
آنقدر لطف به من کرده علی اکبر تو
چون گرفتاری من را تو فقط میدانی
نذر کردم که بخوانم ز علی اصغر تو
نوکری کردن من ارث پدرمادری است
پدرم کـرده وصیت نروم از در تو
تو اجازه بدهی روضه بخوانم دوسه خط
روضه ی مشک و علم، روضه ی آب آورتو
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسـیـن_جـان
تا زمانی که حُسین است رفیق دل من
میل همـراه شدن بــا دگـران نیست مرا
#صلی_الله_عليک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
❣
بسم الله الرحمن الرحیم
#روضه_را_تعطیل_نکنیم
#حسین_جان😭
#مناجات_امام_حسین_ع
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
به سراشیبی گودال تو، خواهر آمد
ازحرم ناله زنان سوی برادر آمد
چه کندعمه سادات، جدایی سخت است
این همه راه بیاید، تو نیایی سخت است
یوسفم بودی و از آمدنت بی خبرم
ساعتی هست که از پیرهنت بی خبرم
آمدم برسره گودال، تودیدم رفتم
با تن خسته و این قد خمیدم رفتم
پی غارت همه جا دور و برت ریخته اند
شمروخولی وسنان، روی سرت ریخته اند
چقدر مردم این شهر به توبدکردند
شمروخولی وسنان،راه مرا سدکردند
ای برادربخدا مردم این شهربدند
تونبودی ومرا،ضربه ی شلاق زدند
پیش چشم توبر روی سرم سنگ زدند
به خداوند روی بال و پرم سنگ زدند
چادرم رامکشید،چونکه برا مردم
معجرم روی سرم بود،که سیلی خوردم
وای من شام کجا زینب بی یار كجا؟
وای من بام کجا کوچه و بازار کجا؟
گرمرا زجردهند بازحسین مال توام
تو روی نیزه ای و،وای به دنبال توام
گر زمانی به سوی کوفه ی ویران رفتم
بی تو ای نیزه نشین میان زندان رفتم
یاد دارم که حسین بس کس و عطشان شده ای
درسراشیبی گودال تو عریان شده ای
درسراشیبی گودال ،سرت گشت جدا
زیرخنجرمیزنی، یوسف زینب، دست وپا
ناسزا بود حسین جان که بارت شده است
در کنارت پسری بود که غارت شده است
او کجا نیزه کجا گودی گودال کجا؟
او کجا نعل کجا پیکر پامال کجا؟
وسط شام سری بر سر نی جا میکرد
خواهرت گریهکنان برتو تماشا میکرد
✅ #آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
تو مرا نوكر خود كردی و من در عجبم
كه مثال من ِ بد، ارج و مقامی دارد
نوكرت معتبر از سوی تو ميباشد و بس
لطف تو باشد اگر عز و سلامی دارد
هركه در زندگی اش با تو خدا را حس كرد
بيمه ی عشق تو شد، بَه چه امامی دارد
ذكر هر ثانيه ام را تو خودت ميدانی
بأبی انت و امی چه صفایی دارد
نام تو در شريان بدنم ميجوشد
اسم زيبای #حسين حال و هوایی دارد
هر كه نامت به لب آورد يقيناً دق كرد
راه عشق است كه زلفت چه بهایی دارد
من در اين وادی غم نوكر دربار توام
غيز از اين كار گدايت چه نشانی دارد
شب جمعه حَـرَمَـت مادر تو می آيد
هركه آنجاست به لب شور و نوایی دارد
آرزو دارم اگر مُردم و در گور شدم
به سرم آیی و گويم چه وفایی دارد
#نوكـر_نـوشت:
#حـسیـن_جـان💔
سرگرمِ روضه های #شب_جمعه ام ولی
دلـتنگِ #کــربلـا شدنم را چه می کُنی؟
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
❣
این روز ها که روضه میسّر نمی شود
بی روضه، روزگارِ دلم سر نمی شود
دل زنده شد به عشقِ تو ارباب و زندگی
بی اشک و ذکر و زمزمه دیگر نمی شود
خوش گفت آن شهید: به دردم نمی خورد
چشمی که در مصیبتتان تر نمی شود
این قول بهجت است که حتی نمازِ شب
با گریه بر حسین برابر نمی شود
ای روضه خوان، بخوان و مرا کربلا ببر
حالم بدونِ روضه که بهتر نمی شود
سنجیده تر بخوان و مراعات کن مرا
قلبم حریف روضه ی اکبر نمی شود
افتاده بود پیش پدر غرق خاک وخون
با جسم چاک چاک، که باور نمی شود
حرفی بزن قرارِ دلم، نورِ دیده ام
چیزی بگو که از همه دنیا بریده ام
افتاده ای مقابل چشمم به خاک و خون
ای جان من، به آخر عمرم رسیده ام
#نـوكـر_نـوشـت:
#حـسـیـن_جـان
کم کم ز هجر کرب و بلا پیر می شوم
لطفـی برای خـادم این خانواده کن
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
❣
زیباترین ترانه ی روی لبم، حسین
نامی که هست علّت تاب و تبم، حسین
من در کلاس هیئت تو درس خوانده ام
شاگرد پا رکاب همین مکتبم حسین
من عهد کرده ام که به پایت بایستم
سرباز لشکر حرم زینبم حسین
گریه برای توست همان اصل دین ما
با این حساب مؤمن این مذهبم حسین
با یاد #اربعینِ_حرم گریه می کنم
شکر خدا که خادم این موکبم حسین
شیرینترین عبادت من گریه بر شماست
شیرینترین عبادت روز و شبم حسین
من را غلام خانه ی زینب حساب کن
نه مقبلم، نه محتشم و حاجَبم حسین
لطفی کن و دوباره به من کربلا بده
رحمی کنید، کـرببـلا واجبم حسین
تا وقت مرگ نام تو را جار میزنم
زیباترین ترانه ی روی لبم حسین...
#نـوكـر_نـوشـت:
#حـسـیـن_جـان
تا زمانی که حُسین است رفیق دل من
میل همـراه شدن بــا دگـران نیست مرا
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير
عنوان نوکـری تـو شد اعتبار ما
از جلوه ی عنایت توست اقتدار ما
داغت ربوده صبر و قرار از قرارها
ای کوه صبر، از تو رسیده قرار ما
عشقت کشیده سوی جنون کار عاشقان
ما عاشقیم و عشق تو شد افتخار ما
نامت نمی رود ز لبانم که نام توست
ذکری که تا به روز قیامت شعار ما
هر قطره اشک روضه ی تو گوهری بود
گوهر کجاست، تا که بسنجد عیار ما
ما نوکـران نوکـر ارباب عـالـمیم
این جمله حک کنید به سنگ مزار ما
هرگز خزان حادثه بر دل اثر نداشت
وقتی که هست بزم عـزایت بهار ما
اشکی چه میشود تو به چشمان ما دهی
تا تر شود ز آب دو دیده عـذار ما
کرب و بلا نرفته نداند که غصه چیست؟
کی میشود که سر رسد این انتظار ما
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسـیـن_جــان
هر شب جمعه تو را ندبه کنان میخوانم
نفسم سینه زنی کرد و دلـم گفت حسین
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
#روزيتون_زیارت_كـربلاي_مـعـلـی
❣
فطرس شدم که بال و پرم را شفا دهد
یا بر دل شکسته ز عشقش صفا دهد
بی اذن حضرتش که نباید نفس کشید
باید که او اجازه به این سینه ها دهد
حتما نفس کشیدن ما از دعای اوست
آری هم اوست آنکه به سینه نوا دهد
من زنده ام به عشق عنایات اهل بیت
رزق مرا به خاطر ایشان، خدا دهد
حق آفریده عالـم هستی برای تو
بیچاره آن کسی که به تو کم بها دهد
نوکـر زیاد دور و برت دست و پا زند
اما کم است آنکه سر و دست و پا دهد
عیسی نشسته بر سر راهش امیدوار
تا آنکه بر دمش اثر کیمیا دهد
آذر به یک نظر شده جنت برای دوست
آقای ماست آنکه به موسی عصا دهد
یوسف کجاست همچو ذلیخا شود اسیر
یک لحظه گر که ذلف خودش را هوا دهد
جنت نشین شوم همه عمر خویش را
یک شب اگر میان حـرم جا مرا دهد
اینجا فقط به عشق همین سینه می زنیم
آیا بود که روزیمان #کـربلا دهد؟
#نوكـر_نـوشت:
#حـسـیـن_جــان
بی بضاعت هستم امّا، باز هم خوشحالم
لااقل این عُمرِ خودم را صرف هیئت میکنم
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
❣
هرکجا نام تو را بردیم “کوه ِطور” شد
آفت و شَرّ و بلا فوراً از آنجا دور شد
جای ِلبهای ِتو دیشب اشک ِهجران خوردم و
کام ِمن شیرین با این قطره های ِشور شد
در فراق ِیوسفش افتاد بر جان ِخودش
آنقَدَر گریه زلیخا کرد آخر کور شد
روضه های ِخانگی برکت به خانه میدهند
خانه یِ تاریک ِما با روضه غرق ِنور شد
جفت و جور اصلاً نمیشد کارهایم تا شبی
کفش ِروضه جفت کردم کارهایم جور شد
صبح ِمحشر که شَوَد ، مأمور ِقَصرَت میشود
آنکه در روضه دم ِدر خادم و مأمور شد
وای بر آن روضه خوان و شاعری که پاکتی ست
یا که با سواستفاده نامی و مشهور شد
شاه ِما خیلی سفارش کرده: “فَابْکِ لِلْحُسَیْن”
نزد ِما ایرانیان این جمله اش دستور شد
قبل از آنکه شمر در گودال مَذْبوحَش کند
بر گلویش نیزه ای بوسه زد و مَنْحور شد
آنقَدَر خنجر زدند و آنقَدَر نیزه زدند
که بِلاتشبیه مثل ِلانه ی ِزنبور شد
موقع ِدفن ِپدر وقتی پسر، انگشت را
از زمین پیدا نمود اعضای بابا جور شد
از دلش اصلاً نیامد بوریا پیچش کنند
اولش نگذاشت اما آخرش مجبور شد
#نوكـر_نـوشت:
#حـسـیـن_جـان
روی ِ قـبـرم بنویسـید به یک خط درشت
دوری از شـارع بینِ الحرمین او را کـشت
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
آفرینش ز ازل سر به گریبان تو بود
چرخ گردون، چو یکی گوی به دامان تو بود
خاک پای تو گِل آدم و حوّا گردید
خضر از خانه به دوشان بیابان تو بود
رفت فرزند فدای تو کند ابراهیم
نوح را در دل دریا، غم طوفان تو بود
موسی آن دم که عصا بر دل دریا میزد
یکی از سوختگان لب عطشان تو بود
عیسی آن لحظه که بر اوج سما کرد عروج
نگهش سوی زمین، بر تن عریان تو بود
چشم یعقوب که بر یوسف خود میافتاد
یاد داغ پسر و دیده گریان تو بود
عضو عضو بدنت را چو نبی میبوسید
نگهش یکسره بر زخم فراوان تو بود
تن پاک تو به گودال و سرت زیب تنور
یاد آن شب، که دو جا فاطمه مهمان تو بود
نه فقط غربت تو بود شب یازدهم
صبح هم صحنه ای از شام غریبان تو بود
بعد از آنی که پیمبر دو لبت را بوسید
چوب، عاشق پی بوسیدن دندان تو بود
#نـوكـر_نـوشـت:
#حـسـیـن_جـان💔
بگو چگونه فروشم غمت به شادیِ عالم؟
که شادیِ دو جهآن دادم و غمِتو خریدم
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخیر
❣