eitaa logo
انجمن شعر و ادب ساره گل ملحمدره
25 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
2.1هزار ویدیو
9 فایل
باحضور شاعران شهرستان اسدآباد و شعرای میهمان
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از شاعرانه
در نکوهش بدی ! صدبار بدی کردی و دیدی ثمرش را نیکی چه بدی داشت ...! که دیدی ثمرش را ! هر کس به تو بد کرد، نیاور تو به رویش در فرصت مطلوب درآور پدرش را آنگاه اگر کینه تو کم نشد از او بعد از پدرش‌، گیر سراغِ پسرش را خوب است که آدم به کسی بد ننماید خوب است بپاید همه ‌دور برش را یا اینکه اگر کار بدی کرد، بداند باید به طریقی بکند پاک اثرش را آنکس که خرش می‌رود آنجا که نباید حتماً نگرفته جلوی کار خرش را آن یار که ارقامِ حسابش شده میلیارد باید که نگیرند جلوی سفرش را برعکس، بگویند هنر کرد که دررفت در گینس هم ثبت کنند این هنرش را در راه اگر رد شده باشند ز ... باید بپذیرند تمامِ خطرش را دادیم پر و بالش و حالا نگرانیم دیگر نتوانیم بچینیم پرش را گفتند که خوب است ببخشیم بدی را بخشیدم و هر مرتبه دیدم بَتَرش را شلوارِ لیِ گل پسرش بس که می‌افتد مردم همه دیدند دو ثلث کمرش را بسیار از این جنس مسائل همه جا هست بگذار نگوییم از این بیشترش را خالق سرِ خلقت، نظر از خلق نپرسید خوب است بپرسند از آدم نظرش را هشدار! شب شعر درش باز نماند این بهتر از آنست که بندند درش را 📜 @sheraneh_eitaa
هدایت شده از شاعرانه
روبهی در راه سختی می‌گذشت ناگهان از فرطِ پیری درگذشت زاغکی هم با پنیرش بر درخت گفت: لعنت بر دکانِ حال و بخت بارِ اول، او پنیرم را ربود خر تر از من گو در این عالم نبود آخر ای زاغک چرا منتر شدی با تملق‌های ساده، خر شدی در همین هنگام روباهی دگر گفت: جانم ای مسما، ای جگر ای سیه چشم و سیه ابرو، سلام ای سیه خال و سیه گیسو، سلام ای لب و منقارِ تو، قند و نبات بر منِ مسکین، لبالب کن زکات گونه‌هایت از حیا گل کرده است دست و پای بنده را شل کرده است ای به قربان کت و کول و کمر دیده‌ام هر شب تو را من در قمر لیک دستم کوته و رویت سراب هی پر و خالی شود چشمم ز آب زاغک ساده به خود گفتا چنین: روبهِ اول نگفتا این چنین خاک بر گورِ تو زاغِ بی کلاس جمله‌ای گو تا نگردی آس و پاس زاغک و آن قیل و قال و قارقار می‌شود تکرار در این روزگار. 📜 @sheraneh_eitaa
هدایت شده از شاعرانه
( با همه ی بی سر و سامانی ام ) در پیِ یک همسرِ ایرانی ام گرچه شده عرصه به من تنگِ تنگ در طلبِ خانه اعیانی ام عاشق رسمی شدنم تا کنون بیست و سه سال است که پیمانی ام گرچه نرفتم به صفاهان و یزد عاشق قطابم و بریانی ام لب نزدم بنده به نان چند روز عاشق خواننده لبنانی ام تا بکنم سیر شکم روز و شب بیست و سه روز است به مهمانی ام هست معدل نه و هفتاد و پنج در طلب رشته ی عمرانی ام جمعه که شد بیل و کلنگم به کف کارگر خسته ی میدانی ام شب بشوم داخل یک مجتمع پاس دهم شاغل دربانی ام حل بکنم جدول و پاکش کنم روی یکی جدول سیمانی ام بار گرانی به تنم شد گران در طلب فت و فراوانی ام گریه شده کار شب و روز من شعر بخوان تا که بخندانی ام 📜 @sheraneh_eitaa
بنده ى خوب خدا مادر زن ذکر خیرش همه جا مادر زن خنده رو، مثل مربا شیرین بهتر از باقلوا مادر زن از دخالت متنفر، دلسوز منطقی، راه بیا مادر زن زندگى با زن و فرزند که نه بلکه شیرین شده با مادر زن از ششم هفتم هر برج به بعد بهترین حامى ما مادر زن صاحب صندوق قرض الحسنه گره از کار گشا مادر زن خانه اش خانه که نه رستوران صبح تا شب سرِ پا مادر زن گسل زلزله با او آرام باعث دفع بلا مادر زن طفلکى حضرت آدم که نداشت مثل من، مثل شما مادر زن بس که خوب است دلم مى خواهد نه یکى، بلکه سه تا مادر زن