eitaa logo
انجمن شعر و ادب ساره گل ملحمدره
25 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
2.1هزار ویدیو
9 فایل
باحضور شاعران شهرستان اسدآباد و شعرای میهمان
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از معبر
1.2M
شعر "سوی قله" زارعی_فروردین1403 تا جدا از جمع خوبان میشوی..... تا که از "من" جمع ما "ما" میشود
انجمن شعر و ادب ساره گل ملحمدره
سلام ممنون ببخشید مجدد حذف و ارسال شد🙏
هدایت شده از آلبوم شهدای اسدآباد
6.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگر اندکی احتمال بدهیم ولی امر ما از یک کاری نگران می‌شود، نباید انجام دهیم . و اگر اندکی احتمال دادیم عملی او را خوشحال می کند باید انجام دهیم و این ولایت حقیقی است . و لازم نیست به صراحت اعلام کند، دیدگاهها و خواسته های رهبر فرزانه همیشه روشن است. ولایتمداری سید را ببینید با حوصله زیر نویس را بخوانید . تلگرام @shohada_asadabad ایتا @asadabadshohda
انجمن شعر و ادب ساره گل ملحمدره
سلام ممنون ببخشید مجدد حذف و ارسال شد🙏
سلام حاج آقا حذف نشده عزیز گرامی پست برقراره خیلی هم عالیه هم شعر هم موزیک و خوانش🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الهی به بزرگیت ومهربونیت بهترینها رو دراین جمعه زیبا نصیبمون کن🤲🙏 ارسال کنید به دوستانتون تا حالشون پر از انرژی بشه 🍃🌼🍃 🙋@salam_sobhbekhyr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای صبح دل انگیز مرا مست صبا کن در عالم مستی مرا جرعه عطا کن بر جام من آنقدر بریز تا به لب آید آن وقت صبویم بشکن شور بپا کن سلام دوستان و همراهان عزیز روز و روزگارتان با برکت.. ❣
اگر بی‌تابی من خاطرت را می‌کند محزون  غمت را مثل تیری از دل خون می‌کشم بیرون تو هم شادابی‌ام را دیدی و هرگز نفهمیدی که چون نیلوفری گل کرده‌ام در برکه‌ای از خون در آغوش «وداعم» با‌تو و هر«بوسه‌ای» امشب هجوم تلخی «معنا»ست بر شیرینی «مضمون» کمر خم کرد هرکس برد بار عشق را بر دوش «جوان»شد پیر،«گل» شد سربه‌زانو،«بید»شد مجنون هدر شد مستی‌ام در یاد دیروز و غم فردا بنوش از بادهٔ اکنون، خوشا اکنون، خوشا اکنون فاضل_نظری ❣
انجمن شعر و ادب ساره گل ملحمدره
اگر بی‌تابی من خاطرت را می‌کند محزون  غمت را مثل تیری از دل خون می‌کشم بیرون تو هم شادابی‌ام را دی
گرفتار بلا گردی دل عاشق چه بی‌ عاری زبان یار ما بر جان، دمادم می‌زند خاری شب‌هجران من او در،هوای دلبری دیگر بنوشد می ز دستانش نماید نازو ادواری .......................................... رنجور
🍂 به خدا عشق به رسوا شدنش می‌ارزد و به مجنون و به لیلا شدنش می‌ارزد دفتر قلب مرا وا كن و نامی بنویس سند عشق به امضا شدنش می‌ارزد گرچه من تجربه‌ای از نرسیدن‌هایم كوشش رود به دریا شدنش می‌ارزد كیستم؟... باز همان آتش سردی كه هنوز حتم دارد كه به احیا شدنش می‌ارزد با دو دست تو، فروریختنِ دم به دمم به همان لحظه‌ی برپا شدنش می‌ارزد دل من در سبدی، عشق به نیل تو سپرد نگهش دار؛ به موسی شدنش می‌ارزد سال‌ها گرچه كه در پیله بماند غزلم صبر این كِرم به زیبا شدنش می ارزد