عالم تمام غـرق تـمـنای فاطمه سـت
اصلا دلیل خلق، تماشای فاطمه ست
باشد به زیر سایه ی مهرش تمام خلق
هـرذره ای کـه زیر قدمـهـای فاطمه ست
هاجر که زمزم از قدم کودکش شکفت
در آرزوی بوسه ای از پای فاطمه ست
عیسی که مرده از نفسش جان گرفته بود
در آرزوی فـیـض نـفـس هـای فـاطـمـه ست
موسی که با عصاش دل بحر می شکافت
بی بادبان فـتـاده به دریـای فـاطـمه سـت
مـریـم کجا و رسیدن بر گرد پای او
مریم کنیز زینب کبرای فاطمه ست
او زن بُــوَد ولـی بــه خـداونـد تا به ابد
مردانگی خلاصه ی معنای فاطمه ست
امـا بـه جـز علی که سزاوار مدح اوست؟
آری فقط علیست که همتای فاطمه ست
رخسار نیلی و قدِ خم، بازوی كبود
اینها همه نشان ز تولای فاطمه ست
#نـوكــر_نـوشــت:
#فاطمه_جان
هرچه دارم همه از عطر لب مادرم است
عوض قصّه به بالین سرم گفت #حسین❤️
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، سالروز میلاد خجسته ی حضرت #فاطمه_زهرا سلام الله علیها، سرور بانوان جهان و #روز_مادر مبارک باد❣
تصوّر می کنم در ذهنِ خود ایوان زرّین را
برای دردها پیدا نمودم راه تسکین را
پرستیدند آتش را اگر آبا و اجدادم
خدا را شکر از چشمان تو آموختم دین را
اگر فرهاد قبل از کوه، اوصاف تو را میخواند
رها می کرد از اول غرورِ تلخِ شیرین را
دمی پیش فقیرانی و گاهی عرش اعلایی
طراز عشق تو تعیین کُند بالا و پایین را
رکوعت حلقه ی انفاق را در گوش عالم کرد
کدامین شاه اینگونه کرامت کرده مسکین را؟
عصا را اژدها کردی شما… امّا نمیدانم
چرا؟موسی گرفته در میان خلق تحسین را
زمانی که کمی اعجاز را ظاهر کنی، قطعا
مریدان نجف گویند، حتی مردم چین را
مرا با جنتِ آب و درخت و حور، کاری نیست
نمیخواهم بدون تو دمی این دام رنگین را
برای زاهدان بی علی قرآن چنین فرمود:
فقط پر کرده از مصحف الاغی بار خورجین را
شکوه رد شمست را درِ خیبر تداعی کرد
شنیدم در پس پرده تو داری برتر از این را
محبت بر تو کار هرکس و ناکس نمی باشد
نهادی بی هوا بر دوش ما این بار سنگین را
زمان قبض روح عاشقان میایی از این رو
زیارتنامه باید گفت در آن لحظه تلقین را
#نـوكــر_نـوشـت:
#یاعلی_جـان
بدون حب شما عشق نابفرجام است
جوان نجف که نبیند جوان ناکام است
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
❣
با سر به خاطر تو سرِ دار میروم
آخر به شوقِ وعدهی دیدار میروم
حالا که شاهراه رسیدن به تو یکیست
دنبالِ راهِ میثم تمّار میروم
یکبار اگر قدم بگذاری به چشم من
قربانِ خاک پای تو صدبار میروم
مستم؛ نوازشم نکنی گریه میکنم
با سر میانِ دامنِ دیوار میروم
نوکر قبول کن؛ بخرم؛ مُفت هم بخر
دارم به شوقِ سود، به بازار میروم
بین غلامهای تو یوسف نشسته است
باشد قبول، من تهِ انبار میروم
تو کعبهای و قبلهنما ردّ پای توست
وقتی به طوف قبلهی سیّار میروم
در سایهسار هیبتِ ایوانْطلای تو
قربانِ دست و پنجهی معمار میروم
سوی بهشت، از حرمت کوچ میکنم
راه گریز نیست، به اجبار میروم
جنت برای مزدِ گدایان تو کم است
حالا که چاره نیست، به اصرار میروم
#نـوكـر_نـوشـت:
#عـلی_جان
پدرِ واقعیِ شیعه تویی مولااااجان
سایه ات کم نشود از سر ما باباجان
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
❣
گرچه در دفتر من صحبتِ مولاست فقط
هرچه گفتم نَمی از ساحلِ دریاست فقط
یک #علی گفتم و عمریست، دهانم عسلیست
ذکر شیرینیِ حلوا به مَثَلهاست فقط
احترامِ همهی خلق، به جایش؛ اما
نوکر خانهی آقاست، که آقاست فقط
همهی جاذبهها روی زمین معترفند
نجفِ اشرفِ مولاست، که زیباست فقط
هرکه دنبال طلا رفته خبردار شود
هرچه گنج است، در ایوانِ مُطَلاّست فقط
آی سائل به کجا رو زدهای غیرِ حرم ؟
زود برگرد، که حاجات تو اینجاست فقط
نه فقط در نجفش؛ در همه جای عالم
دستِ گلدستهی مولاست، که بالاست فقط
بس که بر سینهی خود سنگِ علی را زدهایم
ذکر #حیدر دمِ دُرّ نجفِ ماست فقط
کاش میشد قلم عفو، بگیرد دستش
برگهی نوکری ام گیر یک امضاست فقط
#نـوكــر_نـوشـت:
#علـی_جانم♥️
#شاعر غلام خانه زاد #قنبر توست
کاری به غیر از نوکری کردن بلد نیست
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
❣
دامن چشم من از گریه به دریا اُفتاد
چشم زخمیشده از کار تماشا اُفتاد
پارههایِ جگرم میچكد از كُنجِ لبم
عاقبت سایهی مرگ آمد و بر ما اُفتاد
باز هم خاطرههایم همگی زنده شدند
راه من باز بر آن كوچهی غمها اُفتاد
یاد آن کوچه که با مادر خود میرفتم
به سرم سایهای از غربتِ بابا اُفتاد
کوچه بنبست شد و در دل آن وانفسا
چشم نامرد به ناموس علی تا اُفتاد
آنچنان زد که رَهِ خانهی خود گُم كردیم
آنچنان زد که به رخسارهی گُل جا اُفتاد
گاه میخورد به دیوار و گَهی رویِ زمین
چشمِ زخمی شده از کار تماشا اُفتاد
من از آن دستکشیدن به زمین فهمیدم
گوشواری که شکسته است در آنجا اُفتاد
شانهام بود عصایش ولی از شدت درد
من قدم خم شد و او هر قدم اما اُفتاد
#نــوكـر_نـوشـت:
#حسن_جـان
زَهرا حَرَم نداشت تو هم بیحَرَم شدی
از کـودکـی هَمیشه هَوادار مـادری...
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
❣
اطاعت از تو نکردیم و روسیاه شدیم
نیامدیم به راهت که زابراه شدیم
به زیر سایه ی امنت نمی رویم آقا
سراغ غیر تو رفتیم و بی پناه شدیم
بدون لطف تو محکوم بر فنا هستیم
تو التفات نکردی به ما و تباه شدیم
خراب شد همه ی کارهای ما رحمی
جدا شدیم ز کویت پر اشتباه شدیم
چگونه یار ببیند، دو چشم آلـوده
ببین چه ساده گرفتار یک نگاه شدیم
همین که سر به هوائیم آخر عشق است
به یاد صورت تو محو روی ماه شدیم
هر آنچه هست بگیر و برات را برسان
که ما دوباره هوایی بارگاه شدیم
به یاد سینه سم کوب شاه روز دهم
تمام عمر پریشان قتلگاه شدیم
#نـوكــر_نـوشـت:
#مـهـدی_جـان
اگر حجاب ظهورت وجود تار من است
خـدا کند که #بـمـیـرم، چرا نمیایی؟
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
❣
تو مرا نوكر خود كردی و من در عجبم
كه مثال من ِ بد، ارج و مقامی دارد
نوكرت معتبر از سوی تو ميباشد و بس
لطف تو باشد اگر عز و سلامی دارد
هركه در زندگی اش با تو خدا را حس كرد
بيمه ی عشق تو شد، بَه چه امامی دارد
ذكر هر ثانيه ام را تو خودت ميدانی
بأبی انت و امی چه صفایی دارد
نام تو در شريان بدنم ميجوشد
اسم زيبای #حسين حال و هوایی دارد
هر كه نامت به لب آورد يقيناً دق كرد
راه عشق است كه زلفت چه بهایی دارد
من در اين وادی غم نوكر دربار توام
غيز از اين كار گدايت چه نشانی دارد
شب جمعه حَـرَمَـت مادر تو می آيد
هركه آنجاست به لب شور و نوایی دارد
آرزو دارم اگر مُردم و در گور شدم
به سرم آیی و گويم چه وفایی دارد
#نوكـر_نـوشت:
#حـسیـن_جـان💔
سرگرمِ روضه های #شب_جمعه ام ولی
دلـتنگِ #کــربلـا شدنم را چه می کُنی؟
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
❣
شبی به حال دل ما نظر کنی بد نیست
تفقّدی به گـدایت اگر کنی بد نیست
سه شنبه های من و جمعه های تو باقیست
نظر به گمشده ی دربدر کنی بد نیست
برای دیدنتان سالـها سفر کردیم
برای دیدن ما هم سفر کنی بد نیست
تمام بتکده ها را، #خلیل_آل_الله
اگر بیایی و نذر تبر کنی بد نیست
نگاه روشن تو جوشن کبیر من است
از این اسیرِ بلا دفع شرّ کنی بد نیست
خدا کند که به درد ظهورتان بخورم
مرا برای وجودت سپر کنی بد نیست
نشسته ام به امیدی ببینمت یک بار
شبی ز کوچه ی ما هم گذر کنی بد نیست
#نـوكـر_نـوشـت:
#مـهــدی_جـان
مثل هر جمعه دلـم حس عجیبی دارد
حس دیدار تو این جمعه کمی بیشتر است
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #آدینتون معطر بنام #منتقم_خون_اباعبدالله
❣
این روز ها که روضه میسّر نمی شود
بی روضه، روزگارِ دلم سر نمی شود
دل زنده شد به عشقِ تو ارباب و زندگی
بی اشک و ذکر و زمزمه دیگر نمی شود
خوش گفت آن شهید: به دردم نمی خورد
چشمی که در مصیبتتان تر نمی شود
این قول بهجت است که حتی نمازِ شب
با گریه بر حسین برابر نمی شود
ای روضه خوان، بخوان و مرا کربلا ببر
حالم بدونِ روضه که بهتر نمی شود
سنجیده تر بخوان و مراعات کن مرا
قلبم حریف روضه ی اکبر نمی شود
افتاده بود پیش پدر غرق خاک وخون
با جسم چاک چاک، که باور نمی شود
حرفی بزن قرارِ دلم، نورِ دیده ام
چیزی بگو که از همه دنیا بریده ام
افتاده ای مقابل چشمم به خاک و خون
ای جان من، به آخر عمرم رسیده ام
#نـوكـر_نـوشـت:
#حـسـیـن_جـان
کم کم ز هجر کرب و بلا پیر می شوم
لطفـی برای خـادم این خانواده کن
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
❣
آقا بیا که روضه ی موسی بن جعفر است
چشمانمان ز داغ مصیباتشان تر است
جامه سیاه بر تن و بر جان شرار آه
دلها به یاد غصه ی او پر ز آذر است
افتاده است بی کس و تنها، غریب وار
مردی که با تمامی خلقت برابر است
مرثیه خوان حضرت کاظم، خود خداست
بانی روضه، حضرت زهرای اطهر است
زندان نگو، که گرم مناجات با خداست
غار حرای حضرت موسی بن جعفر است
از تازیانه خوردن حضرت نگو دگر
ارثیه ای رسیده به ایشان ز مادر است
باشد همیشه ورد زبانم به هر نفس
لعنت به آن یهودی بی دین که کافر است
ای من فدای شال عزای شما شوم
آقا بیا که روضه ی موسی بن جعفر است
#نـوكـر_نـوشـت:
#یا_موسی_بن_جعفر💔
ما را غلام و عَبد و ملازم نوشته اند
از نــوکـرانِ حضرتِ کاظم نوشته اند
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، شهادت غریبانه ی #امام_موسی_کاظم علیه السلام تسلیت باد🏴
🏴 #آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج 🏴
🖤
حاجات خویش را دل من از خدا گرفت
تا اینکه برد نام حسن را، دعا گرفت!
بیمارِ لاعلاج چه بسیار دیده ایم
عرض توسلی به تو کرد و شفا گرفت
هرکه هوای کرب و بلا می کند، چرا؟
با ذکر یا حسن، سفر کربلا گرفت!
با دیدن مزار غریبت دلـم شکست
در جای جای صحن دلم روضه پا گرفت
یک روز می رسد که شوم خادمِ حرم
این هدیه را ز دست کریم شما گرفت
روزی که گنبد و حرمش را بنا کنیم...
باید تمام صحن حسن را طلا گرفت
#نـوكـر_نـوشـت:
#حسن_جـان
روی قبر خاکی ات طرح ضریحت می کشد
آرزوها دارد این نـوکـر برایت #یاحـسـن
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
❣
زائر شدم نسیم، صدای مرا گرفت
از دستم التماس دعای مرا گرفت
یک شب کنار پنجره فولاد، مادرم
آن قدر گریه کرد، شفای مرا گرفت
یک پارچه گره زد و تا سالهای سال
سهمیه ی #امـام_رضای مرا گرفت
صحن تو، آسمان تو، گنبد طلای تو
حتی مجال کرب و بلای مرا گرفت
ایمان نداشتم که ضمانت کنی مرا
تا اینکه آهو آمد و جای مرا گرفت
ای دستگیر صبح قیامت سرم فدات
هم خانواده هم پدر و مادرم فدات
#نـوكـر_نـوشـت:
#یا_امـام_رضـا
ای جان و دل به گنبد و گلدستهات مقیم
جان را کجا گذارم و دل را کجا برم؟
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #چهارشنبتون_امام_رضایی
❣