حسین ستودهenc_16872715408510326639627.mp3
زمان:
حجم:
5.53M
🔻شب جمعهس شب زیارتی
ای عهدهدار مردم بیدست و پا
ای آغوش تو پناه دل خستهها حسین جانم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🔴مرجع رسمی #مداحی های روز
♨️ @Maddahi402 👈
هدایت شده از مداحی آنلاین یاس کبود
(به همراه سخنرانیهای کوتاه)
8.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هر شب جمعه بگو آخ ای کاش من کربلا بودم😭😭😭
#پیشنهاددانلود👆👆
السلام علیک یا اباعبدالله
#شب_زیارتی
#شب_جمعه
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🔴مرجع رسمی #مداحی های روز
♨️ @Maddahi402 👈
هدایت شده از مداحی آنلاین یاس کبود
(به همراه سخنرانیهای کوتاه)
@MaddahionlinYEKNET.IR - zamine 2 - fatemie avval 1402 - hosein sotode.mp3
زمان:
حجم:
6.2M
🔳 #ایام_فاطمیه
🌴این شبا حال و هوای خونمون خیلی عجیبه
🌴التماست میکنم بیشتر بمون علی غریبه
🎙 #حسین_ستوده
⏯ #زمینه
👌بسیار دلنشین
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🔴مرجع رسمی #مداحی های روز
♨️ @Maddahi402 👈
هدایت شده از مداحی آنلاین یاس کبود
(به همراه سخنرانیهای کوتاه)
Rubika @MadahiRuyegan 6621215718.mp3
زمان:
حجم:
2.29M
❇️چشماتو ببند...
#چشماتو_ببند
🎤مداحی #_امیر_کرمانشاهی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🔴مرجع رسمی #مداحی های روز
♨️ @Maddahi402 👈
حسین ستۅدهenc_16722603687961887113088.mp3
زمان:
حجم:
7.77M
🎙 #حسینستۅده | 🎚 #زمینہ
آࢪۅم دݪم
قبݪ ࢪفتنت منۅ حݪاݪ کن
تۅ خۅنه ؎ من
این ها زدنت منۅ حݪاݪ کن
#السَّلاَمُعَلَیْکِأَیَّتُهَاالصِّدِّیقَةُالشَّهِیدَةُ💔
━━━━━●──────
⇆ㅤ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤ↻
•𝐉𝐨𝐢N͜͡↴
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🔴مرجع رسمی #مداحی های روز
♨️ @Maddahi402 👈
دنبال مداحی میگردی، بیا این کانال هر چی میخوای از هر مداحی پیدا میکنی👇👇👇
مداحی آنلاین #یاسکبود
🔴مرجع رسمی #مداحی های روز
♨️ @Maddahi402 👈
✅راستی سخنرانی هم داره، سخنرانی های کوتاه و پرمحتوا
🔴مرجع رسمی #مداحی های روز
♨️ @Maddahi402 👈
@Maddahionlinمداحی آنلاین - نماهنگ تقدیر علی - رسولی.mp3
زمان:
حجم:
6.41M
🔳 #ایام_فاطمیه
🌴نفسهای تو به شمارش افتاده
🌴میبینی علی رو، به خواهش افتاده
🎙 #مهدی_رسولی
⏯ #استودیویی
👌 #پیشنهاد_ویژه
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🔴مرجع رسمی #مداحی های روز
♨️ @Maddahi402 👈
@Maddahionlinمداحی آنلاین - دلم غیر امام رضا به هیشکی رو نمیزنه - کرمانشاهی.mp3
زمان:
حجم:
5.14M
🎬دلم غیر از امام رضا به هیشکی رو نمیزنه💐
خدا میدونه کاظمین با مشهد مو نمیزنه💐
🌸میلاد امام جواد (علیه السلام) مبارک🌸
🎙️ استاد امیر #کرمانشاهی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🔴مرجع رسمی #مداحی های روز
♨️ @Maddahi402 👈
@madahi - کربلایی حسن عطایی.mp3
زمان:
حجم:
15.23M
🎧 #زمینه
📜 دلم زاره تو سینم...
👤 #کربلایی_حسن_عطایی
🏴 ویژه #شهادت_امام_کاظم(ع)
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🔴مرجع رسمی #مداحی های روز
♨️ @Maddahi402 👈
📲 #عکس_پروفایل
🌸 #میلاد_امام_حسن_مجتبی(ع)
📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🔴مرجع رسمی #مداحی های روز
♨️ @Maddahi402 👈
12.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌙 #شب_قدر
♨️یأس اگه نباشه ...
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎙حجتالاسلام #علیرضا_پناهیان
📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🔴مرجع رسمی #مداحی های روز
♨️ @Maddahi402 👈
خبرگزاری روستای صرم(صرم نیوز)
💫🔥💫💫🔥💫🔥💫💫🔥💫💫🔥رمان واقعی، تلنگری و آموزنده 💫 #تجسم_شیطان 🔥قسمت ۱۳۷ و ۱۳۸ روح الله عازم مأموریت شد و
فاطمه عادت کرده بود که شبها به بستر نرود چون خواب رفتن همان و کابوسهای واقعی دیدن همان، در خواب نه تنها آرامشی نداشت،بلکه روح و روانش خسته و زخمی تر میشد، پس برای جلوگیری از این احوالات مدام مشغول ذکر و ریاضت بود.
باز هم شبی دیگر فرا رسید، بچه ها یکی یکی داخل اتاقشان شدند و روی تختشان خوابیدند، فاطمه که انگار نگهبان این خانواده بود،داخل هال بیدار بود و تسبیح به دست و ذکر به لب بود، ساعت از نیمه شب گذشته بود که با صدای جیغ بلند حسین، فاطمه از عالم دعا و ذکر بیرون آمد، از جا بلند شد و به سرعت خودش را به اتاق رسانید.
از صدای جیغ حسین،زینب و عباس هم بیدار شده بودند، فاطمه حس میکرد هالهای سیاه رنگ اطراف حسین میگردد، خودش را به حسین که هنوز چشمانش بسته بود رساند، حسین را در آغوش گرفت و همانطور که موهای او را نوازش میکرد گفت:
_جیغ نکش پسرم، گریه نکن عزیزم، همه اش یه خواب بود گلم، چشمای خوشگلت را باز کن و ببین که تو بغل مامان هستی، ببین هیچ چیز ترسناکی اینجا نیست
اما صدای نگران فاطمه که سعی در آرام کردن پسر کوچکش داشت در جیغهای بلند و مداوم حسین گم میشد. حسین جیغ بلند میکشید و گاهی نفس نفس میزد و بین همین فریادها با لکنت نام "ما.. ما.. ن" را بر زبان میآورد
و عجیب اینکه هر چه فاطمه تلاش میکرد حسین بیدار شود، تلاشش بیفایده بود و حسین چشمانش را باز نمیکرد، فاطمه که حسین را در آغوش گرفته بود رو به زینب مضطربانه گفت:
_دخترم برو، برو اسپند دود کن و بیار اینجا بگردون
زینب که از ترس و استرس صورتش بی رنگ شده بود چشمی گفت و از جابلند شد و فاطمه مدام پشت سر هم صدا میزد:
_گلاب هم بیاور...سرکه هم بیاور...آخ خدای من قرآن هم بیاور..
اضطراب فاطمه با دیدن وضعیت حسین بیشتر و بیشتر میشد و میترسید حسین از ترس و کابوسی که انگار تمامی نداشت زهر ترک شود و قالب تهی کند، پس همانطور که گریه میکرد و اشک میریخت بلند بلند میگفت:
_آاااخ خدا چرا تمام نمیشه؟! چرا بچه ساکت نمیشه...حسین داره میمیره..
انگار مغزش قفل کرده بود،یکساعتی میشد که حسین در همین حالت بود، با چشمان بسته گریه میکرد، ناله میزد و گاهی جیغ های بنفش میکشید، حتی زمانی که فاطمه با دست مقداری آب به صورت حسین پاشید، بچه باز هم چشمانش را باز نکرد، انگار توان باز کردن پلک هایش از او گرفته شده بود
و به نظر میرسید کسی روی پلک های حسین را محکم با دست گرفته..در این هنگام عباس که بغض گلویش را گرفته بود، گوشی فاطمه را به سمت او داد و گفت:
_مامان چرا به بابا زنگ نمیزنی و فاطمه تازه یادش افتاد که بهترین راه همین بوده..
فاطمه شماره روح الله را گرفت و با دومین زنگ صدای گرم روح الله در گوشی پیچید، فاطمه همانطور که هق هق میکرد گفت:
_میشنوی روح الله؟!این صدای گریه و جیغ حسین توی خواب هست، الان چند ساعت هست به این حاله، تو رو خدا یه کاری بکن..
روح الله با حرارتی در کلامش گفت:
_فاطمه! تو الان باید به خودت مسلط باشی، من از این طرف یک سری کارهایی میکنم، تو هم همین الان اگه #مداحی، یا #روضهای چیزی روی گوشی داری بگذار و صدای گوشی را زیاد کن تا توی اتاق بپیچه...
فاطمه چشمی گفت و گوشی را قطع کرد و با دستان لرزانش وارد صفحه مداحی ها شد و اتفاقی یک مداحی را انتخاب کرد و گذاشت و صدا در اتاق پیچید:
🎙یا حسین غریب مادر...
تویی ارباب دل من...
یه گوشه چشم تو بسه...
واسه حل مشکل من...
و انگار این مداحی آبی بود که بر آتش کابوس حسین ریخته شد، حسین گریهاش قطع شد، چشمانش را باز کرد و چون خود را در آغوش مادر دید، خودش را محکم به اوچسپاند و گفت:
_مامان اون آدمای سیاه و ترسناک میخواستند منو از کوه بندازن پایین، من میخواستم بیام پیش تو، اما منو محکم گرفته بودند، خواستم صدات بزنم که جلو چشمام و دهانم را با دست های گنده و زشتشون گرفتن، مامان من خیلی ترسیدم...
و فاطمه همزمان با اینکه اشک میریخت و سرو صورت حسین را غرق بوسه میکرد، همراه مداحی، نوحه را تکرار میکرد.
👈 #ادامه_دارد....
#رمان واقعی #تجسم_شیطان
✍ نویسنده ؛ «طاهره سادات حسینی»
#کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_است
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.🌼.🍂.🌼.═══════╗
💟#کانال_خبرگزاری_صرم(صرم نیوز)
@sarm_news
🔴🔷🔴🔷