#جبهه #خاطره ✍ نماز مغرب رو داخل حسینیه چزابه به جماعت خواندم‌... صدای صوتی داخل یادمان یجورایی دلمو هوایی کرد... رفتم کنار سیم خاردارا .. بوی نی هایی که داخل هور بود وصدای قورباغه ها و جیرجیرکها حسو حالمو دگرگون کرده بود ... راوی میگفت: این هور هنوز شهیدداخل خودش نگه داشته ... نزدیک به ۴۰۰شهید مفقودالاثر لحظه ای چشمتو ببند و تصور کن... شب .. سکوت اون دقایق وزمزمه شهدایی وبوی نیو صداخزندگان داخل هور اینجور وقتا؛ آدم احساس میکنه روزمین نیست ... احساس میکردم دستمو شهداگرفتنو بردن تا یکم باهاشون خلوت کنم... یادش بخیر ... http://eitaa.com/joinchat/227344418Cd628f06812

#جبهه #خاطره ✍برا خادمی شهدا ثبت نام کردم. ازلابه لای یادمانها به دلم افتاد برم هویزه اعزام .. جنوب .. مقر.. یادم نیست چه ساعت ازشب رسیدیم. بعدازنمازو شام .. مسئول با برگه ای که تودستش بود گفت: اسمایی که میخونم آماده باشن یک ساعت دیگه حرکت کنند.. اسمم برا هویزه خونده نشد.. بغض عجیبی ته گلومو گرفت.. بعدازخوندن اسامی رفتیم داخل حسینیه یادم تعدادمون کم بود ... حاج آقاهاشم پور از کرامات شهداگفتن اشکام ازگوشه چشمم سرازیرشد. وارد روضه حضرت زهراس شدن. مراسم توسلمون خیلی عجیب بود. صدای گریه ... ضجّه ... ناله .. التماس .. حاج اقا میگفتن:اصلن روضه بی بی س آدمو اتیش میزنه.. بعدازمراسم؛ باز مسئول با برگه بدست آمد ... گفت برای هویزه دوخادم دیگه نیاز داریم. هنوز ازحال گریه و روضه بیرون نیامده بودم. چشام به سختی بچه هارو میدید .. بین بچه ها قرعه کشی شد.. درحالی که گوشه ای زانوبه بقل نشسته بودم اسمم رو شنیدم ... باورم نمیشد 😭 یعنی انتخاب شدم برا خادمی هویزه ... ✍اون سال بهترین و عارفانه ترین وپر برکت ترین خادمی من بود .. #هویزه 🥀 #سرزمین ملائک 🕊 #کانالی متفاوت 🥀 #ایتا http://eitaa.com/joinchat/227344418Cd628f06812

#جبهه #خاطره 🌴نهر خین ✍نهرخین رو بایددر هوای ابری و نم نم بارون ببینی ..☔️ اون وقته که حسااابی دلت کربلای چهاری میشه .. زیر بارون .. کنار نهر .. برادرارزنده یکی از باقیمونده های نهرخین واسمون تعریف میکرد. اشکاش با قطره های رحمت خدا عجین شده بود. میگفت : خواهرا، باچادر مشکی ، شدن شبیه غواصای نهرخین ؛ برادرا ، بالباس خاکیاشون شدن شبیه رزمنده ها، بسیجیا واسمون تعریف کرد؛ رفیقش زخمی شده بود، توی کانالی که ازآب پرشده بود، لحظه ای پستش رو ترک نکرد.. میگفت : بچه ها، همین اینجا باچشم خودم دیدم ، چطور رزمنده ها بخاطر لو نرفتن عملیات تنشون باهزار ترکش زیر آب رفت وما نمیدونستیم کاری کنیم .. ✍ میگفت : نهرخین هنوز زنده است هنوز بوی شهدارو میده هنوز پیکر شهدا لابه لای این نی ها- داخل آب- مونده .. میگفت : هروقت میاد نهرخین، لحظه به لحظه عملیات جلوی چشم میاد ... یجایی دیگه آقای ارزنده ازشدت گریه نتونست برامون حرف بزنه ... آخه لحظه جان کندن شهیدی که توبقلش شهید شد یادش اومد..😔 رفقا؛ اگر حواسمون نباشه اگر توخط مقدم جنگ نرم، سنگرو خالی کنیم یا مثل خیلیا بی تفاوت باشیم، باید موقع حسابو کتاب اون دنیا براتک تک بیراه رفتنمون جواب بدیم.. #شهدای_ گمنام _نهرخین 🥀 #جزیره بوارین 🥀 #سرزمین ملائک 🕊 #ایتا http://eitaa.com/joinchat/227344418Cd628f06812

#جبهه #خاطره 🌴آبادان 🌴 ✍جاده خاکی که قدم به قدم تابلو نوشته ها وپرچم ها تورابه خطی میبرد که انتهای آن سنگرهایی که دردل خاکریزمحل عروج دلت میشود... تفسیردشت ذوالفقاری رو باید از مسئول یادمان سردارحاج قاسم صادقی بشنوی. باقیمانده گروه فداییان اسلام.. ✍نمیدونم اسم شهیدشاهرخ ضرغام راشنیدی! شهیدی که محافظ کاباره پهلوی بود.. دشت ذوالفقاری محل شهادت این شهیدبزرگواره توفیقی شدسه شب داخل سنگرهابودیم. طلوع و غروب دشت سکوت و نسیم شب وروایتهای شنیدنی از حاج قاسم لذت موندن رو بیشتر میکرد.. ان شالله بزودی روزیتون بشه سحرهای سنگردشت ذوالفقاریه #آبادان 🌴 #حصر آبادان🌴 #دشت ذوالفقاریه🌴 #سرزمین ملائک🕊 #کانالی متفاوت🥀 #ایتا http://eitaa.com/joinchat/227344418Cd628f06812

#جبهه #خاطره دهلاویه ... 🌴 ✍معمولا وقتی میرم سفرهای زیارتی سعی میکنم با خودم و دلم بیشتر باشم. سفرراهیان نور ؛ خیییلی زیاد بار معنوی داره یعنی هم معنوی هم تفکر... یجورایی بین عشق و عقل درگیری... دهلاویه محل شهادت : 🕊 سردارشهید مصطفی چمران هست 🕊 ✍ورودی یادمان مزاریک شهیدگمنام. بااذن گرفتن از او وارد محل عروج شهیدمیشوم. داخل راهرویی که ازتابلوهای نقاشی پربود.. عکس شمع و .... شهدای ما هرکدام یک خصوصیت شخصی وایمانی واخلاقی اجتماعی داشتند.. شهید چمران داستان زندگیش هم عاشقانه است هم عارفانه ... چیریکی که بیشتر ازفکر خودبرای جنگیدن استفاده میکرد... چمران منو یاد سرادرحاج قاسم سلیمانی انداخت.. شاید بگم این دو در جنگیدن شبیه هم بودند... اسلحه را کمتر در دستانشون میبینی ... بیشتر دوربین استو قدم زدن و فکرکردن.. ✍این برای من و تو درس است.. برای مقابله بادشمن باید بصیرت داشت. راه نفوذ و دفاع را خوب بلد بود.. وراهکار که پیدا شد .. بافکر جلو رفت تا اورا ازپای درآوری... ✍بچه ها ... بیاییم سیره دشمن شناسی این دو شهید رو تحلیل و تجزیه کنیم... این روزا کارمون سخت شده.. باید مثل چمران مثل حاج قاسم چیریک بود... #دهلاویه #سرزمین ملائک🕊 #سرزمین عارفان🕊 #ایتا http://eitaa.com/joinchat/227344418Cd628f06812

#جبهه #خاطره ✍بار اولی که آمدم یادمان پاسگاه زید؛ صحنوسرای خوبی نداشت... ۹شهید گمنامی که غریبانه و تنها دریک بیابان مانده بودند... ایام راهیان که میشد؛ یکی یکی کاروانها میرفتن سمت پاسگاه زید.. اون روزا اینجا خیلی غریب بود. نه خادمی نه اسپندی نه دکوری نه فضایی روی جاده ی خاکی ایستادیمو راوی روایت کرد از بچه هایی که تا دم جان کندن دفاع کردند از دینو اسلامووطن. سالهای بعد دعوت شدیم برا زیارتشون. حسوحال خوبی داشتم. ورودی خادمو اسپند فانوسهایی که قدم به قدم روشنایی خودشون رو بهت نشون میدادند. وباز نسیمو پرچم دلتو هوایی کربلا میکرد. ✍عملیات رمضان ؛ جوونایی که با لبهای خشکیده - تشنه - گرسنه نزاشتن ذره ای از خاک این سرزمین نسیب نامحرمان شود... عملیات رمضان ؛ برای فرمانده هانمان تجربه ای شد برای ساماندهی به طراحی عملیاتهای بعد ... چقدر دلتنگتان هستم ... 😔 #سرزمین ملائک🕊 #سرزمین عارفان عشق✨ #نسال الله منازل الشهداء🥀 http://eitaa.com/joinchat/227344418Cd628f06812

🎥 کلیپ 🌾جبهه #خاطره ✍ سلامی به گرمی : گرمای ؛ شلمچه_ فکه_ طلاییه به زیبایی شقایقهای شیارهای فتح المبین به سرخی غروب نهرخین_ علقمه_شرهانی به ذلالی سد کرخه وبه : اخلاص شهدای گمنام 🥀 ✍امروز دلم هوای معراج کرده بود. یاد همه خاطرات خادمی افتادم. صبحگاهو ماجراهای طنزش روزهای پراز زائر وشبهای سراسر معنویو عرشی .. این کلیپ رو بادقت ببینید👆 شاید شماهم مثل من خاطرات زائری یا خادمیتون تداعی شه .. لباسهای خاکی خادمی پرهایی که دست به دست میشدن دود اسپندی که وقتی زائرامی آمدن همه ی فضای ورودی معراج رو فرامیگرفت .. وخوش آمدگوییهای خادمین سه سال خادمی من معراج الشهداء وهر روز اتفاقهای عجیب ازکرامات شهدا بیادماندنی ترین روزهای عمر باخستگی زیاد سرسفره نشسته بودم که یهو بیسیم زدن کاروان داریم. قاشق سومی به چهارمی نرسیده بود همه سرپستها حاظرمیشدیم. یادمه کاروانی از مازندران رسید. مادران شهیدی که نمیدونستن کفنهای داخل ضریح استخونهای تازه تفحص شده هست. وفکر میکردند ماکته ..‌ وامان وامان ازوقتی فهمیدن اینها شهدا هستند😭 چنان نوحه سرایی کردندو گریستندو به سروسینه زدند. ✍ یک پسربیشتر نداشت... برای آخرین بار پیشانی مادرو میبوسه و میگه : مامان دعاکن مثل حضرت زهراس گمنام بشم .. بازبون محلی که توی فریادهای اشکو ضجه هاش میگفت : پسرم ۱۸سالش بود 😭 بی پدر بزرگش کردم ... مادرفدای قدوبالات بشه.. چطوری طاقت بیارم .. مثل این شهدا ببینمت .. روزهای آسمانی من ... معراج الشهداء_ اهواز.. #سرزمین ملائک🕊 #شهدای گمنام🥀 #پادگان شهید محمودوند🥀 http://eitaa.com/joinchat/227344418Cd628f06812

🎧 زمزمه شهدایی #خاطره 🎤حاج مهدی سلحشور 🔥 این خاطره رو در رزم شب پادگان شهید حبیب الهی شنیدین 🔥 💥میتونین در برنامه هاتون استفاده کنید 💥 ✍شهادت معراج عروج عاشقانی است؛ که از قید جان گذشتند... تا بُراق عشق آنان را؛ به وادی عدم کشاند... و این عدم یعنی؛ دست یافتن به تمام اسرار عالم... #سرزمین ملائک🕊 #تفحص🌴 #شهید محمودند🥀 http://eitaa.com/joinchat/227344418Cd628f06812

🎥 طنز خادمی 😃 جشن پتو 🤪 #خاطره ✍یروز طراحی جشن پتو داشتیم برا یکی از خادما ... ازقضا اون روز یه مهمون مهم قراربود بیاد طرف بازرس بود ... آقاچشمتون روز بد نبینه؛ بچه ها آماده باش ، پتو بدست ... به محض ورود شخص ریختیم روسر اون بدبخت بینوا .. تا تونستیم زدیم ... درهمین حین فرمانده صدا زد برادر فلانی یه صدای ضعیفو بی جانی از زیر پتو شنیده شد ✍دیگه نگم بجای خادم ؛ مسئول بازرسی مقررو زدیم ...🙈 بله داداش... 🤪 اینجوریاس ... خادمی یعنی این 😃👆 #لباس خاکی ها #اروند #سرزمین ملائک http://eitaa.com/joinchat/227344418Cd628f06812

🎧 زمینه 🎤 حاج میثم مطیعی میاد خاطراتم جلوی چشام من اون خستگی توراهو میخوام 🏴یاد اربعین هایی که با رفیقامون قرار میزاشتیم ... همراه هم ازنجف تا کربلا #خاطره هامون #سرزمین ملائک🕊 http://eitaa.com/joinchat/227344418Cd628f06812

🎼 زمینه 🎤 حاج امیر عباسی میریم با شهدا وبا همه ی سینه زنا اربعین زنجف پیاده سوی کرببلا مولانا یاحسین ع ای پسر زهرا یاحسین ع 🔥بچه هیئتی 🔥مناسب ماشین 🔥پیشنهاد دانلود 🔥هنذفری 🎧 #خاطره هامون #جامانده ایم😔 #شهادت 🕊 #سرزمین ملائک🕊 http://eitaa.com/joinchat/227344418Cd628f06812

🎧 بی کلام... ✍دلم که برایت تنگ می شود بارانی بلندم را می پوشم راه میفتم درون خیابان تنهایی بدون چتر زیر آسمان پاییز 🍂 گام بر می دارم دلم که برایت تنگ می شود به صدای پر از مهرت گوش جان می سپارم اشک می ریزم می بارم .. تا سبک شود بار غصه هایی که مرا بر جان است تا زنده شود نوشته هایی که دور از حضورت مرده و بی جان است .. تا آزاد شود احساسی که بدون #تو درون سینه در زندان است نمی دانی چه حس خوبی است اندیشیدن به معشوق وقتی از او دوری از عشق سرشارت می دارد و از اندوهت می کاهد و عشق و علاقه آتشینت را عمری مضاعف می بخشد .. 🔥 جزءبی کلامهای دلنشین من...🍂 #عاشقانه ها🍂 #خاطره ها #سرزمین ملائک🕊 http://eitaa.com/joinchat/227344418Cd628f06812