☄«سلطیه» و چریکهای زبانی
چپ پستمدرن از آنجا که عمدتاً معتقد است «زبان است که زندگی اجتماعی را میسازد» و «زبان عرصه قدرت است» و «نظام قدرت را باید از درون واسازی کرد» بنابراین تصور میکند با «ازآنخودسازی» واژگانِ نظامِ قدرت میتواند آن را براندازد. بر این اساس اگر نظام قدرت به زنان میگوید «سلیطه»، زنان باید به گونهای ارادی خود را سلطیه بخوانند تا اثر قدرت در این کلمه را خنثی کنند. سیاستِ دیگرِ چپ پست مدرن ضدعفونی کردن زبان است: با ذرهبین دنبال کلمات و عبارات و تعابیر روزمره میگردند تا ردپایی از زنستیزی و همجنسگراستیزی و نژادستیزی و غیره در آنها تشخیص دهند و بعد میکوشند فی الفور آنها را تغییر دهند. هدف نهایی به طور ضمنی خلق زبانی جدید است که عاری از قدرت باشد. برای چپ جدید حتی اگر این هدف هرگز دست نیافتنی باشد باید برای آن تلاش کرد.
در برابر چنین دیدگاهی باید تاکید کنیم که زبان به اراده اشخاص و چریکهای زبانی تغییر نمیکند. هر زبانی یک نهادی اجتماعی است که قواعد درونی خود را دارد. ناسزا، ناسزا است و با تصمیم و کارزار چند چپ هپروتی ناگهان معنای خود را از دست نمیدهد. نکته طنزآمیز این است که چپ جدید بسیار نخبهگرا است و بیشتر محدود به چند فعال سیاسی و هنرمند آلامد و برکنار از توده مردم. جمعی خودشیفته که تصور میکنند مرکز جهاناند و با فلان عمل میتوانند «نظام قدرت زبانی» را تغییر دهند. البته این نوع «مبارزه زبانی» هزلی بیمقدار است و باعث وهن مبارزه، اما به هر حال در همین عمل مضحک هم خصلت ثابت سنت چپ را میبینیم: آرزو برای جعل انسانی جدید، جامعهای جدید، زبانی جدید. خیر، زبان همین است که میبینید، معنای کلمات بر مبنای سنتی جمعی به ما رسیده است، تغییرات زبان آهسته است و از تصمیم افراد اطاعت نمیکند.
✍#بابک_مینا
تلگرام
@kavosh_garan