خطای #ساده_سازی در تفسیر حادثه سقوط هواپیمای اوکراینی
یکی از اشتباهات عمومی خیلی از مردم اینست که دوست دارند تا می توانند پدیده ها و علل و عواملشان را ساده کنند و از پیچیدگیش بکاهند.
گویی مردم برای فرار از مواجهه با وضعیتی پیچیده که قرار است در آن سهم همه علل و عوامل و دسته بندی ها لحاظ شود سریع به سمت وضعیتی می روند که همه دلایل و دسته بندی ها یک کاسه شده اند و نیازی به توضیحات زیاد نیست.
اسم این حالت را شاید بتوان "هنر فرار به سمت شفاف اندیشیدن" نام نهاد درست برعکس آنچه در کتاب "هنر شفاف اندیشیدن" نوشتهی رولف دوبلی (1) روایت می شود.
مثلا بجای اینکه در مورد علل و عوامل مختلف پرخاشگری کودکمان تامل کنیم و به راهکاری جامع برسیم یک جمله می گوییم و همه مشکلات و اسباب را در یک مورد خلاصه می کنیم. مثلا می گوییم : " به خانواده باباش رفته " و ذهن خود را برای فهم چرایی پرخاشگری کودک به زحمت نمی اندازیم.
همچنین ذهن ما میل به این دارد که حکم یک مورد پرقدرت را به سایر موارد مشابه ضعیف سرایت دهد. به عبارت بهتر وقتی اتفاقی مهم و پررنگ می افتد ذهن ما سعی می کند برای شفاف سازی گذشته و آینده، موارد قبلی و بعدی را هم مثل همین مورد پررنگ اخیر تفسیر کند.
مثلا در مورد همین حادثه پررنگ و بد سقوط هواپیمای اوکراینی در تهران ذهن مخاطب این خبر مایل است تا تمام سقوط های هواپیمایی قبل و موارد مشابه بعدی را آنگونه تفسیر کند که این مورد را تفسیر کرده است یعنی بقیه را هم حاصل اصابت موشک یا عمل مخرب نظامی بداند... این مساله گاها به نفع ما هست و اساسا این تعمیم برای مراقبت از ما در برابر تهدیدهای بالقوه صورت می پذیرد و این همان است که می گوییم " مارگزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسد".
برای نمونه وقتی نمونه های بازنمایی های رسانه ای را می بینیم از مخاطب می خواهیم من بعد نسبت به تصوراتش راجع به پدیده های مختلف و نیز اخبار و اطلاعاتی که از رسانه ها دریافت می کند به دید تردید بنگرد و تفکر نقادش را فعال کند، اما این به معنای پیش داوری نیست و خواسته ما بعد از تردید اولیه بکاربست تفکر انتقادی و سواد رسانه ای و پرهیز از #ساده_سازی می باشد.
الان خیلی ها آماده این هستند که در صحت و سقم اتفاقات مشابه قبلی و بعدی نیز تردید کنند اما لازم است با پرهیز از #تنبلی_ذهنی و بکارگیری #تفکر_نقاد مانع این #ساده_سازی و #تعمیم_افراطی شویم.
در مورد حادثه اخیر لازم است بدانیم که اگر عدم صداقت یک اصل سیستمی در مجموعه پدافند سپاه می بود آنها همچنان می توانستند شلیک سهوی موشک را حاشا کنند و آنرا دسیسه جبهه معاند جهت کمرنگ سای موفقیت سپاه در حمله موشکی به پایگاه عین الاسد بدانند. این حاشا کردن می توانست بعد از بازگشایی جعبه سیاه هواپیما که ممکن است حتی چند ماه طول بکشد، نیز ادامه داشته باشد و حداکثر در حالت ابهام رها شود اما طبق شنیده ها، 48 ساعت بعد از این اتفاق که رهبری عزیز در جریان قرار می گیرند دستور بررسی و درجریان قرار دادن مردم را صادر کردند که "النجاه فی الصدق"
همچنین لازم است منتظر دریافت اطلاعات کافی در جهت دلایل تاخیر در اعلام این اشتباه باشیم و آنرا با موارد مشابه آن نیز مقایسه کنیم چرا که اساسا قبل بررسی تمام جوانب نمی توان اطلاع رسانی را کلید زد همانطور که به قول یک کاربر توییتری اروپایی، "ایران نسبت به حوادث مشابه، خیلی زود مسئولیت حادثه را بر عهده گرفت. بسیار سریعتر از اشتباه آمریکا در پرواز ۶۵۵ ایران و سریعتر از اشتباه روسیه در انهدام پرواز MH17 مالزی و سریعتر از اوکراین در انهدام هواپیمای مسافربری در سال ۲۰۰۱"
نکته آخر اینکه این شلیک اشتباه تحت تاثیر اخلال دشمن در ادراک نیروهای خودی نیز می تواند تحلیل شود، چیزی که از آن با عنوان
#جنگ_شناختی (cognitive warfare) نام برده می شود. این مثل وقتیست که تیمی بر اثر حمله زیاد به روی دروازه حریف دست آخر باعث خطای دفاع تیم مقابل و گل به خودی آنها می شود...
——-
پ.ن:
(1) کتاب هنر شفاف اندیشیدن در ایران نیز توسط عادل فردوسی پور، بهزاد توکلی و علی شهروز به فارسی برگردانده شده و توسط نشر چشمه منتشر شده است ( لینک فروش کتاب در آدینه بوک )
به علت ترجمهی خوب کتاب و نیز جامع بودن آن، برای خوانندهی فارسی زبانی که بخواهد در فرصت کم، فهرستی مناسب از خطاهای شناختی را به زبان روان و با مثالهای کاربردی و ساده بخواند، بیتردید این کتاب بهترین گزینه است.
@savad_resaneh1
پاتوق رسانه ای ها
#معرفی_منبع بازداشتگاه صورتی اغلبِ ما گمان میکنیم انتخابهایمان در زندگی تماماً به اختیار خودمان
▫️کتابی خواندنی پیرامون کارکردهای ضمیرناخودآگاه که از شاه کلیدهای بحث رسانه و مخاطب می باشد. همونطور که در کلاس بحث کرده ایم، بسیاری از تاثیرات رسانه ای محسوس نیستند اما به اندازه همان محسوسات و گاه فراتر از آنان به جهت عدم مواجهه با وجه عقلانی و انتقادی مخاطب، اثرگذار هستند و در موارد مخرب مصداق کامل شبیخون فرهنگی هستند...
▫️این کتاب البته مختص بحث رسانه نیست اما برای اشنایی با حجم بالای موثرهای فکری و شناختی پیرامونی ما بسیار راهگشاست.
▫️#جنگ_شناختی از رگ گردن به ما نزدیک تر است!
▫️برای مطالعه صفحاتی از این کتاب می توانید فایل پی دی اف ذیل را باز کنید 👇
💪🏿 @savad_resaneh1
هدایت شده از پایگاه خبری صدای حوزه
6.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 چرا پرتاب ۱۲۰ تن گوجه به یکدیگر در اسپانیا خیلی هم زشت به نظر نمی رسد؟!
بی بی سی فارسی گزارش داد:
▫️هزاران نفر دیروز، چهارشنبه در شهر بونییول در شرق اسپانیا، با شرکت در جشنواره موسوم به «توماتینا» به سمت یکدیگر گوجه فرنگی پرتاب کردند.
🔹هفت کامیون مملو از ۱۲۰ تن گوجه فرنگی رسیده و آبدار، از خیابان اصلی شهر گذشتند و گوجهها را به عنوان مهمات میان شرکتکنندگانی که روکشهای سفید پوشیده بودند پخش کردند تا به طرف یکدیگر پرتاب کنند.
✍ به نظر می رسد فکت ها و مواردی روشن از اشتباه با وجود نگاه رسانه ای مثبت به یک فرهنگ، به نفع آن فرهنگ ترجمه خواهد شد؛ در کنار ابراز تأسف از وجود چنین رسومی در عصر جدید برخی آن را تلاشی ستودنی برای شاد زیستن و عبور از کلیشه های زندگی روزمره برای تجربه هیجان های یونیک و ویژه و نیز محصول "زدن خوشی زیر دلشان" خواهند دید.
🔹به عبارت بهتر اگر قصد دارید این قبیل ویدئوها را به یک دهه هشتادی بفرستید و انحطاط فرهنگ غربی را به او گوشزد کنید بد نیست بدانید احتمالا ناخواسته تبدیل به مبلغ سبک زندگی غربی خواهید شد چرا که او این کار اسپانیایی ها را "بد" نخواهد دانست و بابت نبود چنین رسومی در ایران شاکی خواهد شد!
🔸اینجاست که باید گفت "مدیریت احساس" و "جهت گیری های شناختی" اهمیتی بسیار بالاتر از تکرار گزاره های انشایی و نقدهای موردی دارند؛ آن جبهه را باید دریافت!
#جنگ_شناختی #دستگاه_معرفتی #مهندسی_علایق
✌️ شما هم صدای حوزه باشید!
🆔 @sedayehowzeh