.
نامه قابل تامل #همسر اول محمدرضا #شجریان
.
سرطان چه بیماری وحشتناکی ...
.
اسمش تن همه را میلرزاند، اما چه خوب که وقتی چنگال اش را بر گردن ات می اندازد، استاد #شجریان باشی و وقتی همه میفهمند برای تندرستی ات دعا کنند.
.
کاش دوست عزیز من هم استاد #شجریان بود و وقتی سرطانی پا به زندگیش گذاشت و آن را از چنگ اش در آورد کسی با او همدردی میکرد !!
.
یادم می آید مردان به کنار، حتی همه ی زنهای #فمینیست_نما هم از #شجریان حمایت میکردند که یک زندگی حدودا سی ساله را زیر پا گذاشته و به سوی زنی رفته که میتوانست دخترش (!) باشد .
.
و میگوید اگر با او نباشم نمیتوانم بخوانم، " این زن آواز من است، زندگی من است "
.
محمدرضا که زمانی #فریدون_مشیری در باره اش گفته بود ناسالم ترین هنرمندی است که دیده، حالا از همه طرف حمایت میشد که "زندگی خصوصی یک هنرمند بخودش بستگی دارد .
حق با او بوده، حتما اگر با همان زن قبلی می ماند، خلاقیتش می خشکید، هنرش به فنا میرفت."
.
هیچ کس آن روزها به زنی فکر نمیکرد که سالها با دربدری های #محمدرضا ساخته، با اتاقی که با یک پرده از حیاط جدا میشده با دوبچه، دوام آورده تا او شده است #استاد_شجریان
.
همه از #پدری گفتند که #پسری چون #همایون پروریده، انگار مادری نداشته هرگز ...
.
هیچ کس از #صبوری زنی نگفت که تاب "سرطان بی وفایی" را آورد، مبادا متهم به نابودی سرچشمه هنر شود !
.
یا مبادا متهم به #تحجر و دوری از آداب مدرنیسم شناخته شود .
.
زنی که گاه حتی تظاهر میکند به اینکه چه خوب حالا راحت ترم، زندگی خودم را دارم، تا از تک و تا نیفتد ...
.
زنی که همه نادیده اش گرفتند #سرطانی را که زندگی ش را نابود کرد .
.
زنی که حتی یک بار نگفت، هنر درست، اما انسانیت چی ؟
.
نگفت شاید اگر من زیر پا له نمی شدم، #هنر والاتری زاده میشد جناب استاد !!!!
.
هیچ کس نگفت چرا باید خسرو آواز ایران هفتاد و یک ساله با دختری بیست و دو ساله که خواهر همسر پسرش است، دوست شود و وقتی گندش درآمد، با او ازدواج کند.
.
زنی که با شنیدن خبر #سرطان_استاد، وقتی می فهمد طول عمر سرطانی ها طیفی است از سی چهل روز تا سی چهل سال می گوید امید که تا چهل سال دیگر سایه اش بالا ی سر بچه هاش و دوستدارانش باشد.
.
.
فرخنده گل افشان همسر اول شجریان
.