ما با انقلابیها عقد اخوت بستهایم!
✍از قرار معلوم، قبیلهگرایی غربگرایان، ما انقلابیها را از آن ورِ بام انداخته؛ طوری که هر کدام از اَعلامِ ما خطایی کند و پایش، قلمش یا زبانش بلغزد، چنان به باد انتقادش میگیریم که انگار، دُمِ خروسی تازه پیدا شد یا پرده از چهرهی منافقی الساعه کنار رفته! نه به مالهکشی و خطاپوشی ناحق غربگرایان و نه به ما که بسانِ شربة الماء و به طرفة العينی، چوب هراج میزنیم به دار و ندار خودمان. که چه؛ که فلانی فلان جا درست تشخیص نداد؛ آن یکی در فلان قضیه توئیتش درست نبود؛ فلان کلمه توهین به نظام است؛ بهمان عبارت توهین به فلان شهید است؛ این حرف با منظومهی فکری آقا نمیخواند؛ برداشت فلانی از این آیهی قرآن غلط و تفسیر به رأی است. و قس علی هذا.
البته که منظور این نیست که انقلابیها خطا نمیکنند، یا اگر بکنند نباید نقدشان کرد. ولی نقد دوست با نقدِ دشمن و منافق، در چند و چون باید فرقهایی داشته باشد. سوتی و سبق لسان، کجسلیقگی در انتخاب واژه، کمدقتی در تعبیر و حتی خطا در شناخت و تحلیل، بارها پیش میآید. ولی بعد از ده پانزده سال، بلکه سی چهل سال کار و فعالیت و سخنرانی و جهاد تبیین باید شناخته باشیم آدمهای خودمان را که هر کاری بکنند دیگر خدایی اهل توهین به ساحت مقدس امیرالمؤمنین علیهالسلام، حمله به نظام، توهین به ساحت شهدا و مقابله با سیاستهای رهبری نیستند.
پای «ما با کسی عقد اخوت نبستهایم» به کجا بند است دقیقا؟ اتفاقا قرآن بین مؤمنین عقد اخوت بسته و رشتهی موالات بین المؤمنین را محکم بسته است. یعنی تا کسی منافق نشده، باید هوایش را داشته باشیم، خطایش را بپوشانیم، به گردن بگیریمش، از خود بدانیمش، اگر حرف دوپهلویی زد، به بهترین محمل تفسیرش کنیم. و اگر نیاز به نقد داشت، مواظب اعتبار و حیثیتش باشیم.
هرازگاهی یکی از چهرههای انقلابی ما را دشمن در میدان جنگ رسانه مورد هدف قرار میدهد؛ یا با تهمت محض، یا دست و پا و زبان خودش هم جایی میلغزد و دشمن، دست میگیرد. از آن به بعدش خود ما انقلابیها کار را دست میگیریم و چنان میزنیمش که انگار منافق و کافر را میزنیم. اگر چه با منافق و کافر هم باید انصاف داشت و تهمت به گزاف نزد. دارم فکر میکنم اعتبار و آبروی چهرههای انقلابی را هم انگار مثل خود نظام، خدا حفظ میکند. وگرنه اگر به ما بود، سالها پیش از هستی ساقط کرده بودیم بندههای خدا را. حضرت آقا دربارهی نقد خودیها سخنانی دارند. عمل کنیم!
روزنامه رسالت | سید مقدام حیدری
8 (6).pdf
حجم:
538.6K
یادداشت ما با انقلابیها عقد اخوت بستهایم در روزنامهی رسالت
هدایت شده از کانال سید مقدام حیدری
شوخی با حافظ
"الا ای یوسفِ مصری که کردت سلطنت مغرور"
هرازگاهی تفقّد کن کتایون ریاحی را
✍️سید مقدام
https://eitaa.com/sayedmeqdam
هدایت شده از کانال سید مقدام حیدری
شوخی با حافظ
"ثوابِ روزه و حجِّ قبول، آن کس بُرد"
که خانوادهی ما را به شام، دعوت کرد
✍️سید مقدام
https://eitaa.com/sayedmeqdam
هدایت شده از کانال سید مقدام حیدری
شوخی با حافظ
"من از آن حُسن روزافزون که یوسف داشت فهمیدم"
که او بدبخت شد رفت از کراشِ دخترانْ آنجا
✍️سید مقدام
https://eitaa.com/sayedmeqdam
هدایت شده از کانال سید مقدام حیدری
شوخی با حافظ
"برو ای زاهد و بر دُردکشان خرده مگیر"
که ز داشبورد تو هم سیدیِ بد پیدا شد
✍️سید مقدام
https://eitaa.com/sayedmeqdam
هدایت شده از کانال سید مقدام حیدری
شوخی با حافظ
"قطع این مرحله بی همرهی خضر مکن"
که در این راه، بدونش دهنت سرویس است
✍️سید مقدام
https://eitaa.com/sayedmeqdam
هدایت شده از کانال سید مقدام حیدری
شوخی با حافظ
"صد باد صبا اینجا، با سلسله میرقصند"
آن وقت اذانگو شد، این باد صبای ما
✍️سید مقدام
https://eitaa.com/sayedmeqdam
هدایت شده از کانال سید مقدام حیدری
شوخی با حافظ
"با مدّعی مگویید اسرارِ عشق و مستی"
با اسکرینِ پیوی، بُرد آبروی ما را
✍️سید مقدام
https://eitaa.com/sayedmeqdam
هدایت شده از کانال سید مقدام حیدری
شوخی با حافظ
"کردهام توبه به دست صنم بادهفروش"
که دگر جنس و مواد از موتوری نستانم
✍️سید مقدام
https://eitaa.com/sayedmeqdam
هدایت شده از کانال سید مقدام حیدری
شوخی با حافظ
"دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما"
گفت: هیئت شد تمام اما خبر از شام نیست
✍️سید مقدام
https://eitaa.com/sayedmeqdam