eitaa logo
روابط عمومی ع س ف آماد و پش نپاجا
232 دنبال‌کننده
12هزار عکس
3.8هزار ویدیو
133 فایل
کانال آموزشی فرهنگی اعتقادی پشتیبان ارتباط با ادمین 👇 @Adminposhtiban
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | شهیدی که به سید اتمی منطقه معروف بود 🍃🌹🍃 🔻 در سال ۱۳۹۴ عزم جهاد و از پدر کسب اجازه کرد ولی پدر راضی نمی‌شد. به همین خاطر دختر شش ساله شهید پیش پدر بزرگ وساطت کرد. او به پدربزرگ گفت که بابا مصطفی برای رفتن به سوریه نذر کرده و از خانه در اسلامشهر تا قم پیاده رفته است و به من گفته که به جز او دیگر پسری ندارید و همین حساسیت باعث شده رضایت ندهید. بابا از من خواست بیایم و واسطه شوم. پدر شهید هم که اصرار‌ها و صحبت‌های نوه را می‌شنود، قبول کرده و رضایت می‌دهد که سید مصطفی مدافع حرم حضرت زینب (س) شود. 🔹به سید‌مصطفی در منطقه، سید اتمی می‌گفتند. مصطفی مسئول پشتیبانی و لجستیک بوده و مهمات به دست بچه‌ها می‌رسانده است، روز شهادت مصطفی مهمات‌ها را می‌رساند و همکارش از او می‌خواهد سریع از محل دور شود گویا گروه تروریستی النصره به بچه‌ها مسلط بودند. سید‌مصطفی سمت ماشین می‌رود، اما نمی‌تواند بچه‌ها را در آن شرایط تنها بگذارد. در هنگام جابجایی نیروها به پشت خط بیسیم سید می‌افتد، تا خم می‌شود که بیسیم را بردارد، دو ترکش به ایشان اصابت می‌کند. سید هم همانجا می‌افتد. 🔺تروریست‌ها منطقه را گرفتند و نیرو‌ها نتوانستند پیکر‌ها را به عقب بیاورند. دو سه هفته بعد که منطقه به دست نیرو‌های خودی افتاد، برای بازگرداندن پیکر‌ها رفتند، اما پیکر سید مصطفی را پیدا نکردند.
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | شهیدی که در آخرین سفر خود می‌دانست قرار است به شهادت برسد 🍃🌹🍃 🔸مادر شهید صادق حاجيانی نقل می‌کند: " شهید از بی عدالتی‌ها، ناامنی، اعتیاد جوانان و نوجوانان و سایر مشكلات و مسائل اجتماعی رنج می‌برد و تا این كه یك روز گفت: مادر جان، من فكر کرده‌ام و می‌خواهم به نیروی انتظامی بپیوندم و دوشادوش دیگر همرزمان خود با ناامنی‌ها و مفسدان، قاچاقچیان مواد مخدر و سایر مفاسد اجتماعی مبارز نمایم." 🔹این مادر شهید در ادامه می‌گوید: " هنگامی كه صادق در بندر ماهشهر خدمت می‌کرد، هر زمان كه به مرخصی می‌آمد، هنگام رفتن یك خداحافظی ساده می‌کرد، اما یادم نمی‌رود ۲۰ روز قبل از شهادتش به مرخصی آمد، وقتی قصد رفتن داشت، نزد من آمد گویی به او الهام شده بود، مرتب تكرار می‌کرد كه مادر حلالم كن، چون به دریا می‌روم و احتمال زیاد شهید می‌شوم. و این آخرین سفر من است، مرا ببخشید و حلالم كنید. همان طور شد و به آرزویش رسید و به درجه رفیع شهادت نائل آمد."
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | پیکر شهید مدافع حرم که بعد از ۵ سال به آغوش خانواده بازگشت 🍃🌹🍃 🔻شهید محمدرضا بیات سال ۱۳۹۴ وارد لشکر عملیاتی ۲۷ محمدرسول الله(ص) شد. وی در بحث عملیاتی واقعا قوی بود و همیشه طرح و برنامه‌اش برای عملیات عالی بود. محمدرضا قبل از ورود به لشکر در اورژانس ۱۱۵ کار می‌کرد و دوره‌های کامل امداد را دیده بود، به همین دلیل از این حیث هم در سوریه فعال بود. 🔹پدر شهید محمدرضا بیات می‌گوید: " هیچ‌وقت از مسائل کاری خود با ما صحبت نمی‌کرد و می‌گفت که ما می‌رویم و در «نجف» ایستگاه صلواتی می‌زنیم؛ اما بعد از شهادتش وقتی من از دوستانش اصل قضیه را جویا شدم، گفتند که «محمدرضا» با دوستان دیگرش، فرمانده آموزشی نیروهای جبهه مقاومت در «فلوجه» بودند؛ ولی من نمی‌دانستم". 🔺پدر شهید در ادامه می‌افزاید: " پسرم هر بار که سوریه می‌رفت حدود ۲۰۰ تا ۳۰۰ نفر از رزمندگان جبهه مقاومت را آموزش می‌داد و برمی‌گشت؛ تا این‌که یک‌روز آمد و گفت که می‌خواهم به سوریه بروم و من هم از روی احساس پدر و پسری گفتم که «الان چه وقت سوریه رفتن است، باید دوره‌های نظامی فشرده را طی کنی!»؛ اما نمی‌دانستم که دوره‌های امداد گری، چریکی، تک‌تیراندازی، تخریب و… را گذرانده و خودش نیز مربی آموزش رزمندگان مقاومت است." 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با ؟!
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | می‌ترسم خوبی‌ات تو را از من بگیرد 🍃🌹🍃 🔻دختر شهید عباسی با اشاره به جانبازی پدر در دوران هشت سال دفاع مقدس می‌گوید: " ایشان جانباز شیمیایی جنگ تحمیلی بود. ریه‌هایش مشکل داشت و دندان ها و موهایش ریخته بود. عاشق جبهه بود. همین عشقش او را به سوریه کشاند. یک بار به او گفتم می دانم اگر به سوریه بروی بر نمی‌گردی، گفت شهادت دُر گرانبهایی است که به هر کسی نمی‌دهند. گفتم تو آنقدر خوبی که می‌ترسم این خوبی‌ات تو را از من بگیرد. 🔺شهید منصور عباسی در فکر رفتن به سوریه نبود؛ اما یک خواب باعث شد، برود. خواب دیده بود راه سبزی جلویش هست که انتهای آن حرم حضرت زینب (س) قرار دارد، دوستان شهیدش را در خواب دیده بود که گفته بودند حاج منصور مراقب باش جا نمانی. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با ┄┅┅┅┅🍃🇵🇸❤🇮🇷🍃┅┅┅┅┄
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | وقتی دفاع از وطن اولویت تمام کارهایت می‌گردد 🍃🌹🍃 🔻شهید مهدی ذاکر حسینی در رابطه با ازدواج می‌گفت تا زمانی که این داعشی‌ها و تکفیری‌ها از بین نروند من سعی می‌کنم ازدواج نکنم، چون احتمال شهادت هست. می‌گفت دوست ندارم در رختخواب بمیرم و می‌خواهم در راهی بروم که شهادت در آن هست و حداقل اثری از ما در جامعه بماند. وی اعتقاد داشت اگر ما نرویم تروریست‌ها وارد کشور می‌شوند و مملکت‌مان را نابود می‌کنند. 🔺مهدی ذاکر حسینی یک بار گردنش صدمه دیده و چند تا از دندان‌هایش به خاطر مبارزه با داعش شکسته بود. بار دیگر برای ضربه زدن به داعش جلو رفته بود و آن ها تعقیبش کردند و موتورش را با خمپاره زده بودند. مهدی از موتور افتاده و دندانش شکسته بود ولی خودش را از دست آن‌ها نجات داده بود. او همیشه این جراحت‌ها را داشت. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با ┄┅┅┅┅🍃🇵🇸❤🇮🇷🍃┅┅┅┅┄
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | شهیدی که ارادت خاصی به حضرت زهرا (س) داشت 🍃🌹🍃 🔻شهید محمد اسلامی نسب علاقه قابل ستايشی به حضرت صديقه كبری فاطمه زهرا (س) داشت و بدين جهت او را «سردار زهرايي (س)» می‌خواندند. 🔹محمد اسلامی نسب در یکی از عملیات‌ها چشمش آسیب دیده بود و دکترها گفتند بینایی‌اش را از دست داده است و دیگر جراحی هم فایده‌ای ندارد. محمد اصرار کرد که پزشکان عمل کنند و کاری به نتیجه‌اش نداشته باشند. 🔺اسلامی نسب به پزشکان معالجش در خصوص عمل چشمهایش می‌گوید: " فقط با ذکر یا زهرا (س) عمل را شروع کنید. بعد از عمل پزشکان از نتیجه‌ی جراحی حیرت زده شدند، عمل جراحی با رمز یا زهرا سلام الله علیها موفقیت آمیز بود. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با ┄┅┅┅┅🍃🇵🇸❤🇮🇷🍃┅┅┅┅┄
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | سرهنگ گمنامی که اشرار را عاصی کرد 🍃🌹🍃 🔻شهید مهدی توسنگ، بیشتر مواقع پایش را دراز می کرد و به خاطر زانو درد، کیسه آبگرم می گذاشت، دلیل این درد ترکشی بود که در پای وی قرار داشت و ترجیح داده بود به خانواده نگوید تا نگران نشوند، همسرش بعداز شهادتش توسط همرزمانش متوجه شد و بیشتر برای مظلومیت و گمنامی اش و از دوران پر فراز و نشیب خدمت شهید اشک ریخت. 🔸مهدی توسنگ در سال ۱۳۸۲ همراه با خانواده به سفر رفتند. از بین الحرمین به سمت حرم حضرت ابوالفضل (ع) حرکت کردند. آن موقع حرم ها مثل الان بازسازی نشده بود. کنار در ورودی حرم آقا ابوالفضل العباس مقداری شن و پاره های آجر ریخته و یک کارگر مشغول ریخت خاک ها در تراکتور بود. شهید توسنگ بیل را از دست کارگر گرفت و شروع کرد به ریختن خاک ها و نخاله های ساختمانی داخل تراکتور. دوست داشت که در ثواب این کار شریک باشد. شهید بی نهایت به حضرت عباس (ع) و حضرت زهرا(س) علاقه و ارادت داشت. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | شهیدی که از روی انگشتر شناسایی شد 🍃🌹🍃 🔻همسر شهید علی اصغر شیردل می گوید: اگر وصیت نامه همسر مرا بخوانید تمام علاقه اش به من و فرزندش را نوشته است. برای امیرعلی نوشته: "تمام هستی ام تو هستی" برای من نوشته است: "من با تمام وجود سعی کردم علاقه ام را به شما تقدیم کنم" این نوشته برای ۴۸ روز قبل از شهادت است. 🔺مادر شهید شیردل می گوید: پیکر پسرش را بعد از یک سال آوردند: گوشت و پوست ندارد ولی باز می خندد، او توسط انگشترش شناسایی شد و با اصابت تیر در پهلو به شهادت رسید 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با |
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | جایزه ریگی برای سر شیر سامرا 🍃🌹🍃 🔻شجاعت و دلیری های مثال زدنی شهید مهدی نوروزی، دلیلی شد تا او را با نام "شیرسامرا" بشناسند. 🔸در عملیات هایی که در سامرا و نواحی آن انجام می شد، هرجا نیروها زیر فشار قرار می گرفتند و به تنگنا می رسیدند، از تیم عملیات ویژه می خواستند تا با نیروهایش به کمک آنها برود و غائله را ختم کند. 🔺حضور بدون نقاب او در ۲۸ بهمن سال ۸۵ در مراسم اعدام نصرالله شنبه زهی عامل بمب گذاری اتوبوس سپاه در زاهدان و از عوامل تروریستی گروه ریگی همان اتفاقی بود که متعاقبا عبدالمالک ریگی برای سرش جایزه گذاشت. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با |
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | شهیدی که خود را وقف خرمشهر کرد 🍃🌹🍃 🔻یک سال حضور مداوم شهید محمد جهان ارا در جبهه نبرد، از وی متفکری نظامی و برنامه ریز در میدان جهاد ساخته بود. از این رو، در اوایل سال ۱۳۶۰ با حفظ سمت فرماندهی سپاه خرمشهر، به سمت فرماندهی سپاه پاسدارن اهواز و سرپرستی ستاد منطقه هشت سپاه منصوب گردید. 🔺شهید جهان آرا، بزرگ مردی که با مقاومت و درایت وی، خرمشهر نه تنها خونین شهر شد، بلکه چشمه جوشان و موج خروشانِ خون شدند که رژیم بعث را به شکست واداشت وسراسر میهن اسلامی را گلستان ساخت. شهید محمد جهان آرا، یکی از هزاران شهید گلگون کفن این انقلاب از خطه خونین شهر است که فرماندهی سپاه شهیدان این شهر را به عهده داشت. افسوس که خورشید وجودش زود غروب کرد و به خیل یاران شهیدش پیوست 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با |
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | پلیسی که در درگیری با داعش به شهادت رسید 🍃🌹🍃 🔻شهید عزیزالله بهمنی در تیرماه سال ۱۳۹۵ با دختر دایی خود ازدواج کرد، حاصل این پیوند فرخنده فرزند دختری به نام نیایش است که در زمان شهادت پدر یک سال سن داشت. 🔸شاید شوخی های شهادت گونه در صحبت هایش بهمنی را تا معراج بالا برد. همسرش می گوید: در جمعی بودیم که همسرم به شوخی گفت: " اگر من شهید شوم، اولین شهید شهرمان هستم". 🔺سرانجام گروهی از اشرار وابسته به گروهک اهواز، او و ستواندوم علی بخش حسنوند را به شهادت رساندند. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | ┄┅┅┅┅🍃🇵🇸❤🇮🇷🍃┅┅┅┅┄
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | پلیس شهیدی که فرزندش را ندید😔 🍃🌹🍃 🔻شهید حسن دلاور متاهل و دارای دو فرزند است که در قالب خدمت عملیاتی در استان سیستان و بلوچستان مشغول خدمت بود و فرزند دوم این شهید ۱۸ اسفند به دنیا آمد که پدر را هرگز ندید. 🔺همسر شهید حسن دلاور می گوید: حدود ۲ ماه دور از خانواده بود و ما خیلی چشم انتظار آمدنش بودیم. او در هیچ مراسمی کنار خانواده اش نبود و همیشه با آغاز تعطیلات کار آنها شروع می شد. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | ┄┅┅┅┅🍃🇵🇸❤🇮🇷🍃┅┅┅┅┄
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | آرزوی شهیدی که به اجابت نرسید 😢 🍃🌹🍃 🔻شهیده فاطمه شفیعی مقدم به عنوان مسئول درمانگاه و سرپرستاری بیمارستان امام حسن مجتبی (ع) مشغول به خدمت شد. 🔸او در تمام مدت خدمت خود همواره با روی گشاده با بیماران و همراهان ایشان به ویژه همکاران خود در بیمارستان برخورد می کرد و انسانی دست به خیر بود. 🔺جهانبخش محمدی، همسر شهیده فاطمه شفیعی مقدم می گوید: سالی که همسرم در بیمارستان بستری شد در زمان بود. به یاد دارم که هر دو از تلویزیون بیمارستان مشغول تماشای مراسم پیاده روی اربعین بودیم و با خود عهد و نذر کردیم که اگر حال ایشان مساعد شده و بهبود پیدا کرد، برای سال آینده یعنی مراسم امسال در پیاده روی اربعین شرکت کنیم که البته تقدیر الهی چنین نبود. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | | ┄┅┅┅┅🍃🇵🇸❤🇮🇷🍃┅┅┅┅┄
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | شهید ۱۱ ساله‌ای که حکم جهادش را از دستان امام خامنه‌ای مدظله‌العالی گرفت ▪️◾️▪️ ▪️شهید مرحمت بالازاده برای اعزام به جبهه و برای رسیدن به آرزویش، پیش مسئولین شهرستان و استان و مقام معظم رهبری می رود تا در زمان ریاست جمهوری ایشان، حکم جهاد را از دستان مبارکشان بگیرد، حکمی که بالاترین دستورهاست. ▪️این دستخط به شهید بالازاده بال و پر می دهد تا هرکس مانع اعزامش شد، آن را از جیبش در آورده و بگوید من حکم جهادم را از آقا گرفته ام. ▪️شهید بالازاده غیر از حضور در گردانهای رزمی، برای مدتی در گردان تخریب حضور یافته، بر تجربیاتش می افزاید. به روایت فرماندهان و همرزمانش، در عملیات های والفجر۲ از ناحیه پای چپ زخمی شده و در عملیات خیبر دچار موج گرفتگی می شود. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | شهیدی که در شب قدر و با زبان روزه آسمانی شد ▪️◾️▪️ ▪️شهید عباس ساغری از یاد محرومین و مستضعفین غافل نبود و دست بسیاری از افراد را در خفا می گرفت و به آن ها کمک می کرد. ▪️مادر شهید عباس ساغری از شب شهات پسرش می گوید: آن شب بغض شدیدی گلویم را گرفته بود زمانیکه عباس داشت به جبهه می رفت برادرش محمد و رضا نیز در جبهه بودند و هرچه قدر به عباس اصرار کرده بودم که حداقل صبر کند تا آنها برگردند او قبول نکرد و چون مدتی بود که عباسم را ندیده بودم. با شروع مداحی شدیدا ضجه و ناله می زدم گویا در همان لحظات نیز عباسم جان می سپرد. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با